هوش مصنوعی و افق‌های جدید صنعت نیمه‌رسانا

لینکلن هارت‌من – تحلیلگر صنعت فناوری و نوآوری، لندن

هات-کمن

وقتی نخستین‌بار در سال ۲۰۱۵ قدم به یک مرکز تحقیقاتی در کالیفرنیا گذاشتم، هوش مصنوعی هنوز در حد الگوریتم‌هایی بود که بیشتر در صفحات مجلات علمی دیده می‌شد تا در محصولات واقعی بازار. امروز، در آستانه ۲۰۲۵، داستان کاملاً تغییر کرده است. هوش مصنوعی نه‌تنها در محصولات مصرفی ما نفوذ کرده، بلکه موتور محرک دگرگونی‌های عمیق‌تری شده که از صنایع دفاعی گرفته تا ارتباطات، پزشکی و حمل‌ونقل را درگیر کرده است. و در قلب این تحولات، یک صنعت حیاتی قرار دارد: نیمه‌رساناها.

اخیراً مطالعه‌ای از سوی «KPMG» و «اتحاد جهانی نیمه‌رسانا» (GSA) منتشر شده که در آن، خوش‌بینی مدیران ارشد این صنعت نسبت به رشد سال ۲۰۲۵ بسیار مشهود است. بیش از ۹۰ درصد مدیران مورد نظرسنجی، افق صنعت را روشن توصیف کرده‌اند. آنچه موجب این نگاه خوش‌بینانه شده، انفجار تقاضا برای تراشه‌های مرتبط با هوش مصنوعی، توسعه زیرساخت‌های مراکز داده و رشد نیازهای پردازشی در صنایع مختلف است. اما در همین چشم‌انداز روشن، ابرهایی از چالش نیز در حال شکل‌گیری‌اند: از مسائل ژئوپلیتیکی گرفته تا بحران حفظ و جذب استعداد.

رشد، اما با شرط مدیریت زنجیره تأمین

مارک گیبسون، یکی از مدیران ارشد KPMG، در این گزارش به درستی اشاره می‌کند که هوش مصنوعی زیربنای رشد کوتاه‌مدت صنعت نیمه‌هادی شده است. اما این رشد صرفاً وابسته به پیشرفت‌های فنی نیست؛ بلکه به توانایی شرکت‌ها در مدیریت زنجیره تأمین و منابع انسانی نیز بستگی دارد. وقایع چند سال گذشته، به‌ویژه اختلالات ناشی از همه‌گیری کرونا و جنگ اوکراین، درس‌هایی جدی درباره شکنندگی زنجیره‌های تولید به ما داد. اکنون، بازیگران این صنعت می‌دانند که تنوع جغرافیایی در زنجیره تأمین و انعطاف‌پذیری در برابر بحران‌ها، به همان اندازه نوآوری فناورانه، حیاتی است.

چالش استعدادها: وقتی مهندسان کمیاب می‌شوند

در جلسات اخیرم با برخی مدیران حوزه نیمه‌هادی در آسیا و اروپا، یک نگرانی مشترک شنیدم: کمبود نیروی متخصص. این مسئله دیگر محدود به کدنویسان یا دانشمندان داده نیست. نیاز به افرادی است که درک عمیقی از طراحی تراشه، فیزیک مواد، یادگیری ماشین، و البته مدیریت پروژه‌های پیچیده داشته باشند. برای شرکت‌های کوچک‌تر، این موضوع به یک جنگ واقعی برای بقا تبدیل شده. آن‌ها مجبورند با غول‌های فناوری برای جذب نخبگان رقابت کنند؛ در حالی‌که مزایای مالی محدودی در اختیار دارند. از همین رو، یکی از راهکارهای پیشنهادی در گزارش KPMG، ایجاد محیط‌های کاری نوآورانه و ارائه بسته‌های انگیزشی رقابتی است. این دقیقاً همان چیزی است که در استارتاپ‌های موفق آمریکایی و اسکاندیناویایی دیده‌ام.

فرصت‌های بی‌سابقه: GPU، حافظه‌های جدید و قدرت هوش مصنوعی

نکته قابل‌توجه دیگر در گزارش، تغییر اولویت‌های استراتژیک صنعت نیمه‌رسانا در مسیر پاسخ به نیازهای هوش مصنوعی است. برای نخستین‌بار، هوش مصنوعی از خودروسازی سبقت گرفته و به محرک اصلی تقاضای تراشه تبدیل شده است. میکروپردازنده‌ها، به‌ویژه پردازنده‌های گرافیکی (GPU) که در آموزش و استنتاج مدل‌های یادگیری عمیق نقش دارند، در کانون توجه قرار گرفته‌اند. حتی فناوری‌هایی مثل حافظه با پهنای باند بالا (HBM) که تا پیش از این، بیشتر کاربردهای خاص داشتند، اکنون به جریان اصلی تولید وارد شده‌اند.

در سفر اخیرم به تایوان، گفت‌وگویی با یکی از مهندسان ارشد یک شرکت تولیدکننده تراشه داشتم. او به من گفت: «هوش مصنوعی فقط به پردازنده نیاز ندارد، به یک اکوسیستم کامل از حافظه، اتصال، مصرف انرژی بهینه و معماری انعطاف‌پذیر احتیاج دارد.» این گفته به خوبی نشان می‌دهد که فرصت‌های سرمایه‌گذاری، نه‌فقط در یک نقطه از زنجیره، بلکه در سراسر آن گسترش یافته‌اند.

شرکت‌های کوچک، مزیت‌های بزرگ

نکته‌ای که شخصاً همیشه به آن باور دارم این است که در دوره‌های تحول، شرکت‌های کوچک می‌توانند نقش بزرگی ایفا کنند. برخلاف تصور رایج، غول‌های فناوری همیشه چابک نیستند. شرکت‌های نوپا، با ساختارهای انعطاف‌پذیر و ریسک‌پذیری بالاتر، می‌توانند زودتر از رقبا وارد بازارهای نوظهور شوند. البته به شرطی که بتوانند منابع مالی، انسانی و زیرساختی لازم را تأمین کنند. در بازدید از یک شتاب‌دهنده تخصصی در آمستردام، شاهد بودم که چگونه یک تیم چهارنفره، در حال طراحی یک شتاب‌دهنده سخت‌افزاری برای مدل‌های زبان بزرگ بود. آن‌ها به دنبال جایگزینی GPUهای رایج با معماری خاص خودشان بودند. این آینده است.

به سوی چشم‌انداز ۲۰۲۵

در پایان، آنچه صنعت نیمه‌رسانا را به آستانه تحول کشانده، فقط رشد تقاضا برای هوش مصنوعی نیست، بلکه آمادگی شرکت‌ها برای پاسخ به این تقاضا، با استراتژی‌هایی هوشمند و پایدار است. ما در عصری زندگی می‌کنیم که نوآوری، دیگر صرفاً مزیت رقابتی نیست، بلکه پیش‌نیاز بقاست.

در چشم‌انداز ۲۰۲۵، تنها آن دسته از شرکت‌هایی که بتوانند هم در فناوری پیشرو باشند، هم زنجیره تأمین خود را مقاوم‌سازی کنند، و هم به جذب و حفظ استعدادهای ناب بپردازند، قادر خواهند بود از این فرصت تاریخی بهره‌برداری کنند. به‌راستی، چه کسی می‌دانست هوش مصنوعی، نه‌فقط مغز دستگاه‌ها، بلکه قلب تپنده آینده صنعت نیمه‌رسانا خواهد شد؟

ارسال نظر