بهای سنگین دو فلز حیاتی

الیوت مَک‌فارلین- پژوهشگر توسعه پایدار، اسلو

الیور

در جهانی که زیرساخت و توسعه صنعتی ستون‌های اصلی اقتصادها را شکل می‌دهند، دو فلز آلومینیوم و فولاد نه‌تنها حیاتی بلکه غیرقابل‌جایگزین شده‌اند. پیش‌بینی‌ها از رشد پرشتاب تقاضا برای این دو فلز در دهه‌های آینده حکایت دارند؛ چراکه گذار به انرژی‌های تجدیدپذیر، توسعه زیرساخت‌ها در کشورهای در حال توسعه، و انقلاب حمل‌ونقل بر پایه الکتریسیته، همگی بر دوش این عناصر سنگین است. اما واقعیت تلخی نیز در میان است: بهای انسانی و زیست‌محیطی تولید این فلزات، به‌ویژه در مناطق فقیر و توسعه‌نیافته، فراتر از آن چیزی است که در گزارش‌های رسمی دیده می‌شود.

سازمان غیردولتی Mighty Earth در گزارشی هشداردهنده که در ژوئن ۲۰۲۴ منتشر کرد، پرده از واقعیت‌های تلخ پشت صنعت آلومینیوم برداشت. در این گزارش، کشورهایی چون گینه، برزیل، اندونزی و استرالیا که از تأمین‌کنندگان عمده بوکسیت—ماده خام تولید آلومینیوم—هستند، به‌عنوان مناطقی معرفی شده‌اند که در آن‌ها جنگل‌زدایی، نابودی گونه‌های جانوری، و بحران‌های سلامت در حال گسترش است.

متیو گروچ، مدیر بخش کربن‌زدایی این سازمان، می‌گوید: «در مناطق استخراج بوکسیت، محیط‌زیست و زندگی انسان‌ها تحت تأثیر مستقیم و مخرب قرار گرفته‌اند». او از افزایش اعتراضات بومیان نسبت به پروژه‌های جدید استخراجی خبر داد. در گینه، استخراج گسترده بوکسیت منجر به آلودگی شدید هوا، از بین رفتن زمین‌های کشاورزی، و محرومیت جوامع بومی از منابع آبی سالم شده است.

«دیابی»، مدیر انجمن توسعه روستایی گینه، تصریح می‌کند که گسترش معادن بوکسیت در گینه به قیمت نابودی زمین‌های بومیان و افزایش تنش‌های اجتماعی تمام شده است. نمونه‌ای دیگر در غنا رخ داده است؛ جایی که استخراج در منطقه حفاظت‌شده «Atewa Range» نه‌تنها باعث تخریب زیستگاه‌ها شده، بلکه دسترسی هزاران نفر به منابع آب را نیز با خطر مواجه کرده است.

وضعیت در آمازون برزیل نیز نگران‌کننده است؛ جوامع بومی از بیماری‌های ناشی از آلودگی آب و هوا رنج می‌برند، و بهای این توسعه را کسانی می‌پردازند که هیچ نقشی در تصمیم‌گیری‌ها ندارند. انجمن محیط‌زیستی «Rocha Ghana» با اعلام اینکه مخالف توسعه کورکورانه در مناطق حساس زیستی است، هشدار داده که زیرساخت‌های همراه با معدن‌کاری، راه را برای شکار غیرقانونی و تخریب بیشتر باز کرده‌اند.

فولاد نیز دست‌کمی ندارد. استخراج سنگ‌آهن و نیکل، که برای تولید فولاد ضروری‌اند، به‌ویژه در کشورهای جنوب جهانی، موجب آلودگی‌های وسیع و تخریب منابع آب‌های زیرزمینی شده‌اند. کارشناسان بر این باورند که توسعه صنعت فولاد بدون ملاحظات زیست‌محیطی، سهم عمده‌ای در آلودگی هوا و تغییرات اقلیمی دارد.

بر اساس آمار، تولید جهانی فولاد مسئول حدود ۷ درصد از کل انتشار گازهای گلخانه‌ای در دنیاست. حتی با فرض جایگزینی کوره‌های زغال‌سنگی با کوره‌های قوس الکتریکی، روند فعلی به‌گونه‌ای است که زغال‌سنگ همچنان عنصر غالب در فرآیند تولید باقی خواهد ماند. در صنعت آلومینیوم، اگرچه استفاده از انرژی‌های تجدیدپذیر در تولید می‌تواند سهم چشمگیری در کاهش آلاینده‌ها داشته باشد، اما روند استخراج و فرآوری بوکسیت همچنان به‌شدت آلاینده است.

ماده‌ای به نام «گل قرمز» که پسماند سمی فرآوری بوکسیت محسوب می‌شود، یکی از مخرب‌ترین آلاینده‌هاست. سالانه حدود ۱۸۰ میلیون تن از این ماده در جهان تولید می‌شود و پیش‌بینی شده که تا سال ۲۰۵۰ حجم آن به بیش از ۱۰ میلیارد تن برسد. این گل سمی، نه‌تنها خاک و آب را آلوده می‌کند، بلکه فجایعی چون شکست سدهای باطله در مجارستان (۲۰۱۰) و برزیل (۲۰۱۸) نشان می‌دهند که تبعات آن می‌تواند ویرانگر و حتی کشنده باشد.

مطالعات نشان می‌دهند که هزینه زیست‌محیطی و بهداشتی صنعت بوکسیت در برخی کشورها چندین برابر سود اقتصادی آن است. در جامائیکا، مثلاً، سود یک‌میلیارد دلاری صنعت بوکسیت در برابر زیان‌های ۱۳ تا ۱۸ میلیارد دلاری محیط‌زیستی و انسانی آن قرار می‌گیرد.

اما آیا راه برون‌رفتی وجود دارد؟ بله. نهادهای علمی بین‌المللی و دانشگاه‌هایی چون مؤسسه فناوری زوریخ پیشنهاد داده‌اند که نخستین گام، حذف کامل زغال‌سنگ از زنجیره تولید است. همچنین سرمایه‌گذاری بر فناوری‌های پاک، بازیافت فلزات، و توجه به حقوق بومیان و ارزیابی‌های محیط‌زیستی پیش از توسعه پروژه‌های معدنی، از جمله راهکارهای کلیدی برای آینده‌ای پایدارتر هستند.

در پایان باید گفت: گذار به انرژی‌های پاک، هدفی قابل‌تحسین است، اما نه به قیمت تخریب زمین، جنگل‌ها، و زندگی میلیون‌ها انسان. توسعه، اگر واقعاً انسانی است، باید نخست به محیط‌زیست و مردمی بیندیشد که بهای خاموش آن را می‌پردازند.

ارسال نظر