آغاز بحرانهای بیپایان

ایران کشوری است با ذخایر معدنی گسترده، متنوع و راهبردی. از سنگآهن و مس گرفته تا روی، طلا و عناصر نادر خاکی، ظرفیتهای کمنظیر زمینشناسی کشور میتوانند موتور محرکه توسعه اقتصادی، اشتغالزایی و جایگزینی نفت باشند. با این حال، آنچه امروز در بسیاری از نقاط کشور شاهد آن هستیم، بیشتر به یک توسعه نامتوازن و پرهزینه شباهت دارد تا بهرهبرداری پایدار از ثروتهای زیرزمینی.
پیامدهای غفلت از محیطزیست در معدنکاری
معادن، همانقدر که قدرت خلق ارزش دارند، در صورت غفلت، میتوانند به کانونی برای تخریب منابع طبیعی، نابودی پوشش گیاهی، خشکشدن منابع آبی، آلودگی خاک و تهدید سلامت جوامع محلی تبدیل شوند. در بسیاری از نقاط کشور، گسترش فعالیتهای معدنی بدون توجه به اصول پایه زیستمحیطی، نهتنها باعث بروز آسیبهای اکولوژیک شده، بلکه تنشهای اجتماعی، مهاجرتهای اجباری، و در برخی موارد شکایتهای بینالمللی را نیز در پی داشته است.
واقعیت این است که در سالهای اخیر، مفهوم معدنکاری در جهان دستخوش تحولات بنیادی شده است. دیگر صرف استخراج و فروش ماده معدنی معیار موفقیت نیست، بلکه نحوه استخراج، میزان اثرگذاری بر محیط، ارتباط با جوامع محلی، و رعایت استانداردهای اخلاقی و زیستمحیطی نیز به بخشی از سنجش عملکرد شرکتها تبدیل شده است. اصطلاحاتی مانند "معدنکاری سبز"، "معدنکاری مسئولانه" و "معدن بدون کربن" به سرعت در حال تبدیلشدن به هنجارهای جهانیاند.
چالشهای ایران در مسیر معدنکاری پایدار
با این حال، در ایران همچنان مسیر دشواری برای رسیدن به این استانداردها پیش روی ماست. بسیاری از معادن، بهویژه در مناطق کمتر توسعهیافته، با تجهیزات فرسوده، بدون ارزیابی دقیق محیطزیستی، و گاه بدون حضور کارشناسان مسئول، مشغول بهرهبرداریاند. نظام نظارتی کشور نیز با چالشهای جدی مواجه است؛ از ضعف در اجرای قوانین گرفته تا کمبود منابع انسانی متخصص و استقلال ناکافی سازمانهای متولی. در چنین شرایطی، پرسش مهم این است: راه نجات معادن ایران از بحرانهای زیستمحیطی چیست؟ چگونه میتوان میان توسعه اقتصادی و حفظ محیط زیست تعادل برقرار کرد؟ چه باید کرد که معادن، بهجای آنکه تخریبگر طبیعت باشند، به موتورهای توسعه پایدار بدل شوند؟
برای پاسخ به این پرسشها، «روزگارمعدن» در دو گفتوگوی مجزا، دیدگاههای دو کارشناس صاحبنظر را جویا شده است؛ یکی از منظر علمی و سیاستگذاری کلان، و دیگری از دل تجربیات میدانی و اجرای پروژههای معدنی.
محیطزیست با شفافیت، فناوری و مردم
در گفتوگوی نخست، پویا رسولی، کارشناس ارشد ارزیابی اثرات زیستمحیطی و استاد دانشگاه در حوزه توسعه پایدار، با نگاهی تحلیلی به ضعفهای ساختاری موجود در نظام ارزیابی و نظارت زیستمحیطی در معادن کشور میپردازد. او با اشاره به تجربه کشورهای پیشرو در معدنکاری سبز، بر ضرورت ایجاد سامانههای شفاف نظارتی، بهکارگیری فناوریهای نو، و مشارکت دادن جوامع محلی تأکید میکند. از نگاه او، «نجات محیطزیست از معادن» نه یک شعار، بلکه ضرورتی ملی است که بدون برنامهریزی دقیق، پایش مستمر و فرهنگسازی در سطوح مدیریتی، قابل تحقق نخواهد بود.
در گفتوگوی دوم، امیررضا قوامی، مدیر فنی یکی از مجتمعهای بزرگ معدنی کشور و کارشناس ارشد مهندسی معدن، از تجربه زیسته خود در میدان سخن میگوید. او روایتگر بخشی از واقعیتهای جاری در معادن ایران است: از نبود تجهیزات مدرن گرفته تا فاصله زیاد بین طراحی و اجرا. با این حال، قوامی راهکارهایی عملی برای بهبود شرایط ارائه میدهد؛ راهکارهایی که از آموزش پرسنل تا حمایتهای دولتی، و از تعامل با مردم منطقه تا تدوین قوانین الزامآور را در بر میگیرد.
اشتراک کلیدی در دیدگاههای هر دو متخصص، تأکید بر «ضرورت تغییر رویکرد» است. آنان معتقدند که نمیتوان با ابزارها و نگاههای کهنه، به آیندهای پایدار رسید. همانگونه که صنعت معدن در جهان در حال پوستاندازی است، ایران نیز باید از «استخراج صرف» به سمت «مدیریت پایدار منابع» حرکت کند. گفتوگوهای پیشرو نهتنها آسیبشناسی دقیقی از وضع موجود ارائه میدهند، بلکه نقشه راهی برای آینده نیز ترسیم میکنند. آیندهای که در آن، معدن نه نقطه آغاز تخریب طبیعت، بلکه نقطه آغاز توسعهای هوشمندانه، مسئولانه و همراه با مردم باشد. اکنون بیش از همیشه، صنعت معدن کشور نیازمند گفتوگو، آگاهی و شجاعت تصمیمگیری است؛ شجاعتی که بتواند مسیرهای اشتباه گذشته را اصلاح کند و بر بستر دانش و تجربه، گامهایی تازه به سوی آینده بردارد. در ادامه، دو روایت متفاوت اما همراستا از دو چهره تأثیرگذار در این حوزه را میخوانید.
معدن بدون ارزیابی، تهدیدی برای طبیعت است
پویا رسولی، کارشناس ارشد ارزیابی اثرات زیستمحیطی و استاد دانشگاه در حوزه توسعه پایدار در گفتوگو با «روزگارمعدن» اظهار کرد: «صنعت معدن اگرچه یکی از ارکان اصلی اقتصاد کشور است، اما در حال حاضر به دلیل ضعف در نظام نظارتی و اجرای ناقص ضوابط زیستمحیطی، به تهدیدی برای منابع طبیعی تبدیل شده است. ما با نوعی بیتفاوتی مزمن نسبت به پیامدهای بلندمدت توسعه نامتوازن روبهرو هستیم که در بخش معدن بهشدت نمود یافته است.»
مطالعات صوری؛ آغازی برای بحران
وی افزود: «در بسیاری از طرحهای معدنی، مطالعات ارزیابی اثرات زیستمحیطی یا انجام نمیشود، یا صوری است. گاهی هم این مطالعات در ابتدای کار تهیه میشود اما در طول زمان بهروزرسانی نشده و نظارتی بر اجرای دقیق مفاد آن وجود ندارد. نتیجه این میشود که خسارات انباشته شده و جبران آنها بسیار دشوار میشود.»
رسولی با اشاره به تجربه کشورهای توسعهیافته در این حوزه گفت: «در کشورهایی مثل کانادا، استرالیا یا شیلی، نهتنها انجام ارزیابی زیستمحیطی پیششرط آغاز فعالیت معدنی است، بلکه یک سیستم بازبینی دورهای نیز وجود دارد که عملکرد شرکتها را از نظر رعایت استانداردهای زیستمحیطی بررسی میکند. آنها از ابزارهای دیجیتال، تصاویر ماهوارهای و حتی مشارکت سازمانهای مردمنهاد برای پایش زیستمحیطی استفاده میکنند.»
لزوم ایجاد سامانه ملی برای شفافیت زیستمحیطی
وی راهحل اول برای کاهش اثرات مخرب معادن را تقویت نظام ارزیابی و پایش مستمر دانست و گفت: «ما نیازمند یک سامانه ملی و شفاف برای ثبت، نظارت، و پیگیری تخلفات زیستمحیطی در معادن هستیم. این سامانه باید امکان دسترسی عموم و کارشناسان مستقل را نیز فراهم کند تا نظارت مردمی هم شکل بگیرد. تجربه نشان داده که شفافیت، خودش بازدارنده است.»
وی افزود: «متأسفانه بسیاری از معادن کوچک و متوسط حتی فاقد مسئول فنی یا کارشناس محیط زیست مقیم هستند. همین موضوع باعث میشود که در طول بهرهبرداری، اصول اولیه حفظ محیطزیست رعایت نشود و مشکلات به صورت تصاعدی افزایش یابد.»
تکنولوژی؛ حلقه مفقوده توسعه پایدار معدنی
رسولی دومین راهکار را بازنگری در فناوریهای استخراج و فرآوری عنوان کرد و گفت: «استفاده از فناوریهای کممصرف، بازیافت پساب، جلوگیری از خروج گرد و غبار و تعبیه سامانههای فیلتراسیون از جمله اقداماتی است که میتواند تأثیر زیادی در کاهش آلودگی داشته باشد. بسیاری از کارخانههای فرآوری معدنی ما همچنان با روشهای منسوخ و غیراقتصادی فعالیت میکنند.»
وی با اشاره به پیشرفتهای جهانی در زمینه معدنکاری سبز گفت: «در دنیا بهسمت استفاده از هوش مصنوعی، حسگرهای هوشمند، و سیستمهای خودکار برای کاهش مصرف انرژی و تولید پسماند حرکت کردهاند، اما در ایران هنوز بسیاری از تجهیزات، قدیمی و پرمصرف هستند. این موضوع هم محیط زیست را تهدید میکند و هم بهرهوری را پایین میآورد.»
رسولی تأکید کرد: «سرمایهگذاری در حوزه تکنولوژی، هرچند پرهزینه است، اما در بلندمدت باعث کاهش هزینههای جبران خسارات زیستمحیطی، پروندههای حقوقی و مخالفتهای مردمی میشود. ضمن اینکه میتواند جذابیت سرمایهگذاری خارجی را نیز افزایش دهد.»
نقش کلیدی جوامع محلی در کاهش تنشهای زیستمحیطی
وی سومین راهکار را تعامل نزدیکتر میان سازمان حفاظت محیطزیست، وزارت صمت و جوامع محلی دانست و گفت: «یکی از مشکلات فعلی این است که جامعه محلی در فرآیند تصمیمگیری برای بهرهبرداری از معادن مشارکت داده نمیشود. در حالی که آنها بیشترین تأثیر را از این فعالیتها میپذیرند و غالباً بدون آنکه صدایشان شنیده شود، با تبعات زیستمحیطی و اجتماعی روبهرو میشوند.»
وی افزود: «اگر جوامع محلی احساس کنند که بخشی از منافع معدنکاری به توسعه پایدار منطقهشان اختصاص مییابد، نهتنها مخالفتها کاهش مییابد بلکه همکاری نیز افزایش پیدا میکند. برخی شرکتها با اختصاص بخشی از درآمد خود به ساخت مدرسه، درمانگاه یا پروژههای محیطزیستی، موفق شدهاند رضایت مردم را جلب کنند.»
رسولی ادامه داد: «در مواردی دیده شده که ایجاد یک صندوق محلی برای صرف بخشی از درآمد معدن در پروژههای محیطزیستی و رفاهی منطقه، باعث اعتمادسازی گستردهای شده است. چنین سازوکاری باید به شکل قانونی و شفاف در طرحهای توسعهای دیده شود.»
ضرورت نهادینهشدن نگاه محیطزیستی در صنعت
وی همچنین از لزوم آموزش و فرهنگسازی در سطح مدیران و کارکنان معادن سخن گفت و تأکید کرد: «تا زمانی که حفظ محیطزیست بهعنوان یک الزام قانونی، اخلاقی و حتی اقتصادی در ذهن مدیران معدن نهادینه نشود، اقدامات محیطزیستی بیشتر جنبه نمایشی خواهد داشت. ما به یک تحول فکری در نگاه به محیطزیست در صنعت معدن نیاز داریم.»
وی در پایان خاطرنشان کرد: «نجات محیطزیست در بخش معدن نیازمند عزم ملی، قوانین شفاف، مشارکت مردمی و ارتقاء فناوری است. اگر امروز برای اصلاح این روند اقدام نکنیم، فردا شاید برای جبران آن خیلی دیر باشد. محیطزیست صبر نمیکند.»
معدنکاری مسئولانه؛ ضرورت امروز، نه انتخاب فردا
در ادامه امیررضا قوامی، مدیر فنی یکی از مجتمعهای بزرگ معدنی کشور و کارشناس ارشد مهندسی معدن به روزگارمعدن گفت: «صنعت معدن در ایران یک صنعت استراتژیک است که میتواند جایگزین نفت باشد، اما اگر قرار است این جایگزینی موفق باشد، باید ملاحظات زیستمحیطی را جدی بگیریم. بدون توجه به محیط زیست، توسعه نهتنها پایدار نخواهد بود، بلکه موجب اعتراض، مقاومت اجتماعی و در نهایت توقف پروژهها خواهد شد.»
وی افزود: «امروز دیگر معدنکاری صرفاً یک فعالیت اقتصادی نیست. ما در حال ورود به عصر معدنکاری مسئولانه هستیم؛ عصری که در آن نهتنها استخراج ماده معدنی مهم است، بلکه چگونگی این استخراج، اثرات آن بر اکوسیستم، و تأثیرات اجتماعی آن نیز در ارزیابی موفقیت پروژه دخیلاند.» قوامی با اشاره به تجربیات کاری خود در مناطق مختلف کشور گفت: «در برخی معادن، کمتوجهی به اصول محیط زیستی باعث خشکشدن منابع آبی، آلودگی رودخانهها و حتی جابجایی روستاها شده است. این آثار نهفقط محیط را تخریب میکند، بلکه اعتماد مردم را هم از بین میبرد.»
ضرورت طراحی پیشگیرانه پیش از آغاز استخراج
وی با تاکید بر اهمیت برنامهریزی پیش از استخراج عنوان کرد: «یکی از مهمترین ابزارهای مدیریت زیستمحیطی، مطالعات دقیق پیش از آغاز عملیات است. این مطالعات باید شامل ارزیابی منابع آب، وضعیت پوشش گیاهی، جانوران بومی، خاک، و حتی فرهنگ بومی منطقه باشد. متأسفانه این مرحله در بسیاری از پروژهها جدی گرفته نمیشود یا تحت فشارهای اقتصادی، به شکل ناقص اجرا میشود.»
وی ادامه داد: «ما بهجای آنکه در میانه مسیر به فکر اصلاح بیفتیم، باید در ابتدای پروژه با یک طراحی هوشمند، میزان خسارت را به حداقل برسانیم. مثلاً انتخاب محل دپوی باطله، مسیرهای حملونقل، و حتی زاویه حفاری همگی میتوانند اثر زیادی بر محیط داشته باشند.»
فناوری فرسوده؛ یکی از ریشههای اصلی بحران
قوامی یکی از چالشهای فعلی را کمبود تجهیزات مدرن در معادن دانست و گفت: «تعداد کمی از معادن ما از فیلترهای غبارگیر استاندارد استفاده میکنند یا سیستمهای بازیافت آب دارند. بیشتر معادن بهخصوص در مناطق محروم، با تجهیزات فرسوده و تکنولوژیهای دهه ۵۰ و ۶۰ میلادی کار میکنند. این یعنی مصرف بالا، آلودگی زیاد، و هدررفت منابع.»
وی افزود: «ما نیازمند تسهیلات ویژه برای نوسازی تجهیزات هستیم. دولت باید صندوقی ویژه برای وامهای کمبهره به معادن با تعهدات زیستمحیطی ایجاد کند. در غیر این صورت، معادن کوچک و متوسط توان مالی نوسازی را ندارند و همچنان به شیوههای مخرب ادامه خواهند داد.»
آموزش؛ حلقه گمشده در مدیریت آسیبهای زیستمحیطی
قوامی سومین راهکار مهم را آموزش نیروی انسانی دانست و اظهار داشت: «بسیاری از تخریبهای زیستمحیطی ناشی از ناآگاهی است. اگر کارگر معدن بداند که ریختن پسماند در رودخانه چه تأثیری دارد، یا اگر مهندس بهرهبردار بداند چگونه مصرف آب را کاهش دهد، بخشی از مشکلات بهصورت طبیعی حل خواهد شد.»
وی افزود: «ما در شرکت خود دورههای آموزشی زیستمحیطی را برای تمام پرسنل اجباری کردهایم. نتیجهاش هم بسیار ملموس بوده؛ از کاهش آلودگی گرفته تا افزایش بهرهوری. وقتی کارگران خودشان درک کنند که چه کارهایی خطرناک است، دیگر نیازی به نظارت مداوم نیست.» قوامی در ادامه به نقش مردم محلی اشاره کرد و گفت: «معدن نمیتواند در یک جزیره بسته فعالیت کند. تعامل با مردم منطقه، گوش دادن به نگرانیهای آنها، و حتی مشارکت دادنشان در تصمیمسازیها میتواند هم اعتماد ایجاد کند و هم به پایداری پروژه کمک کند.»
وی تاکید کرد: «ما در برخی پروژهها با مردم مشورت کردیم و حتی برخی از کارهای خدماتی و محیطزیستی را به شوراهای محلی سپردیم. نتیجهاش هم کاهش تنشها، افزایش اشتغال محلی و بهبود روابط عمومی پروژه بود.»
قوامی همچنین به لزوم تدوین قوانین الزامآورتر اشاره کرد و گفت: «سازمان محیط زیست باید اختیارات بیشتری در توقف پروژههای پرخطر داشته باشد. الان در بسیاری از موارد، سازمان صرفاً میتواند تذکر بدهد، ولی اختیار قانونی توقف یا تعلیق ندارد.»
ترکیب الزام و تشویق برای تغییر نگرش معدنکاران
وی افزود: «اگر معدنکاران بدانند که عدم رعایت استانداردها به تعطیلی معدن منجر میشود، مطمئناً نگاهشان تغییر میکند. این الزام قانونی باید با پاداش برای پروژههای موفق همراه شود تا رقابت سازندهای ایجاد گردد.»
در پایان، قوامی خاطرنشان کرد: «معدنکاری امروز نیازمند تغییر رویکردی جدی است. اگر میخواهیم هم زمین را حفظ کنیم، هم اقتصاد را، باید زیستمحیطی بیندیشیم و مسئولانه عمل کنیم. تجربه جهانی این را ثابت کرده است و ما نمیتوانیم از این جریان جهانی عقب بمانیم.»
کلام آخر
معدنکاری، اگر با نگاه توسعهمحور، علمی و آیندهنگر همراه نباشد، بهجای آنکه پیشران رشد اقتصادی و موتور اشتغالزایی باشد، به عاملی برای فرسایش سرمایههای طبیعی، تخریب سرزمین و تضعیف اعتماد اجتماعی بدل خواهد شد. آنچه امروز در بسیاری از معادن ایران میگذرد، حاصل سالها بیتوجهی به اصول بنیادین توسعه پایدار، غفلت از ملاحظات زیستمحیطی، و نبود اراده کافی برای نظارت مؤثر و سیاستگذاری هوشمندانه است.
اما خوشبختانه راه بازگشت هنوز بسته نشده است. آنچه از گفتوگو با کارشناسان این حوزه برمیآید، این است که راهکارهای عملی برای نجات معادن از بحرانهای زیستمحیطی در دسترساند؛ راهکارهایی که با ترکیبی از دانش بومی، فناوریهای نوین، شفافیت اطلاعاتی، آموزش نیروی انسانی، و مهمتر از همه، مشارکت فعال جوامع محلی قابل اجرا هستند. ما نیازمند تحولی در سطوح تصمیمگیری هستیم که در آن معدنکاری نهتنها بهمثابه یک فعالیت اقتصادی، بلکه بهمثابه مسئولیتی زیستمحیطی و اجتماعی تلقی شود.
اکنون زمان آن فرا رسیده که از تجربههای تلخ گذشته درس بگیریم، به دادهها و آمارها اعتماد کنیم، از ظرفیت نخبگان و دانشگاهیان بهره ببریم، و با عزمی ملی، فصل تازهای در معدنکاری کشور ورق بزنیم فصلی که در آن، توسعه با طبیعت در تعارض نباشد، بلکه با آن همافزا و هماهنگ باشد.
آیندهای پایدار تنها زمانی محقق خواهد شد که معدنکاری نهتنها در دل کوه، بلکه در ذهن سیاستگذاران، سرمایهگذاران و مجریان نیز مسئولانه و اخلاقمحور باشد. در این مسیر، سکوت و تعلل نهتنها به معنای از دسترفتن منابع، بلکه به معنای نابودی فرصتهای نسلهای آینده خواهد بود.
اگر امروز بهدرستی تصمیم بگیریم و با مسئولیتپذیری عمل کنیم، فردا هنوز میتواند دیر نشده باشد. اما اگر همچنان در حاشیه تصمیمگیری بمانیم، شاید بزودی نه از طبیعت چیزی باقی بماند، نه از اعتماد مردم، و نه از آیندهای که سزاوار آن هستیم. اکنون زمان انتخاب است.