فولاد سبز؛ فرصتی برای ایران، یا تهدیدی در کمین؟

جاناتان گرین‌وود، مشاور ارشد توسعه پایدار در اتحادیه صنایع فلزی اروپا

در سال‌های اخیر، مفهوم «فولاد سبز» از چارچوب‌ نظری و گفتمان‌های دانشگاهی خارج شده و به یک ضرورت اقتصادی، زیست‌محیطی و راهبردی تبدیل شده است. در مقام یک ناظر بین‌المللی که تحولات سیاست‌گذاری اقلیمی و صنعت فولاد را از آسیا تا اروپا دنبال می‌کنم، معتقدم ایران با دارا بودن زیرساخت‌های فنی قابل‌توجه، ظرفیت منابع معدنی گسترده و تخصص صنعتی بالا، می‌تواند نقشی کلیدی در آینده کم‌کربن این صنعت ایفا کند—البته اگر تصمیمات درستی، همین امروز گرفته شود.

s200_jonathan.greenwood

فولاد بدون کربن: مسیر اجتناب‌ناپذیر جهانی

در حال حاضر، صنعت فولاد نزدیک به ۷ تا ۹ درصد از انتشار گازهای گلخانه‌ای جهان را به خود اختصاص داده است. در واکنش به این مسئله، اتحادیه اروپا، ایالات متحده، ژاپن و حتی اقتصادهایی در حال توسعه مانند هند و مصر، پروژه‌هایی برای تولید فولاد کم‌کربن یا بدون کربن راه‌اندازی کرده‌اند. این پروژه‌ها نه فقط با هدف کاهش آلایندگی، بلکه به‌عنوان یک استراتژی رقابتی در بازارهای جهانی دنبال می‌شوند.

مقررات مرزی کربن که اتحادیه اروپا از سال ۲۰۲۶ اجرایی خواهد کرد، نه‌تنها پیام روشنی برای صنایع سنگین دارد، بلکه به‌زودی الگوی غالب در تجارت جهانی خواهد شد. فولادسازانی که نتوانند شناسنامه سبز برای محصولات خود ارائه دهند، از زنجیره تأمین حذف خواهند شد—حتی اگر از نظر کیفیت یا قیمت، رقابت‌پذیر باشند.

ایران: تضاد میان ظرفیت و سیاست

ایران با ظرفیت تولید سالانه بیش از ۳۰ میلیون تن فولاد و دارا بودن زنجیره کامل تولید از معدن تا محصول نهایی، یکی از بازیگران اصلی این صنعت در خاورمیانه است. مدل تولید مبتنی بر آهن‌اسفنجی (DRI) که نسبت به کوره بلند کربن کمتری تولید می‌کند، در نگاه اول، یک مزیت اقلیمی برای ایران محسوب می‌شود. با این حال، این مزیت به‌سرعت می‌تواند به نقطه‌ضعف بدل شود، اگر موضوع تأمین پایدار انرژی، تنوع‌بخشی به سبد سوخت، و سرمایه‌گذاری در فناوری‌های نوین جدی گرفته نشود.

قطع گاز و برق در فصول سرد، نبود زیرساخت کافی برای انرژی تجدیدپذیر، و نبود سیاست‌های تشویقی منسجم برای کربن‌زدایی، موانعی هستند که نه از نبود دانش یا ظرفیت، بلکه از ضعف حاکمیتی ریشه می‌گیرند.

فولاد سبز، بار مالی یا مزیت صادراتی؟

در بسیاری از تحلیل‌های درون‌زا، فولاد سبز به‌عنوان هزینه‌ای تحمیلی بر صنعت معرفی می‌شود. این در حالی‌ست که کشورهای پیشرو، دقیقاً همین مسیر را به عنوان فرصت رقابتی و ابزاری برای توسعه صادرات تلقی می‌کنند. در سوئد، پروژه‌های پایلوت تولید فولاد بدون کربن با حمایت دولت و مشارکت شرکت‌های فناور در حال اجراست. در آلمان، مالیات‌های کربنی نه‌تنها درآمدزا هستند، بلکه سرمایه‌گذاری در فناوری‌های پاک را تسهیل می‌کنند.

برای ایران نیز، تغییر این نگاه از تهدید به فرصت، کلید بازیابی موقعیت در بازار جهانی خواهد بود. بازارهای اروپایی، آسیای شرقی، و حتی آفریقا به‌زودی فقط میزبان محصولاتی خواهند بود که منشأ شفاف، انرژی پاک، و ردپای کربنی مشخص دارند.

هیدروژن، الکترولیز، و انرژی خورشیدی؛ چالش‌ها و امیدها

ایران از نظر پتانسیل خورشیدی، یکی از غنی‌ترین کشورها در دنیاست. این ظرفیت، اگر به‌درستی مهار شود، می‌تواند پشتوانه‌ای مطمئن برای تولید هیدروژن سبز از طریق الکترولیز آب باشد—تکنیکی که آینده فرآیند احیای مستقیم را شکل خواهد داد.

علاوه بر این، فناوری‌هایی مانند ذوب با کوره فلش، سیستم‌های بازیابی حرارتی، و بهره‌گیری از بیوگاز و گاز سنتزی از پسماند صنعتی، در بسیاری از کشورها به‌کار گرفته شده‌اند و در ایران نیز با اندکی حمایت و انتقال فناوری، قابل اجرا هستند.

در همین حال، برخی از شرکت‌های ایرانی در حال برداشتن گام‌هایی اولیه در این مسیر هستند، اما هنوز این اقدامات بیشتر در سطح آزمایشی و تبلیغاتی باقی مانده‌اند. نکته مهم آن است که تا زمانی‌که این اقدامات به یک سیاست ملی فراگیر تبدیل نشوند، نمی‌توان انتظار جهشی قابل‌توجه در مسیر فولاد سبز داشت.

داده‌محوری و شفافیت، نخستین قدم اصلاح

یکی از موضوعاتی که در بسیاری از کشورهای توسعه‌یافته به‌عنوان زیربنای سیاست‌گذاری اقلیمی شناخته می‌شود، مسئله پایش و سنجش دقیق میزان آلایندگی است. بدون داشتن داده‌های واقعی و شفاف از میزان انتشار کربن در کارخانه‌ها، هرگونه ادعایی درباره «فولاد سبز» بدون پشتوانه خواهد بود.

در ایران، راه‌اندازی یک سامانه ملی برای مانیتورینگ گازهای گلخانه‌ای در صنعت فولاد، نخستین قدم برای ورود به نقشه جهانی فولاد سبز است. این داده‌ها، هم پایه تصمیم‌سازی داخلی خواهند بود و هم پشتوانه تهیه مستندات لازم برای حضور در مناقصات و قراردادهای بین‌المللی.

نتیجه‌گیری: چشم‌انداز مشترک برای زمین و اقتصاد

به عنوان یک تحلیل‌گر خارجی، من به پتانسیل‌های ایران باور دارم. ایران تنها کشوری نیست که با چالش‌های سنگین اقلیمی، انرژی و ساختاری مواجه است. اما این کشور یکی از معدود کشورهایی‌ست که با کمی اراده و اصلاح، می‌تواند به الگویی منطقه‌ای در حوزه فولاد سبز بدل شود.

فرصت‌ها برای همیشه باقی نمی‌مانند. پنجره تعامل اقتصادی بر اساس معیارهای زیست‌محیطی در حال بسته شدن است. اگر ایران همین امروز قدم‌های واقعی، سنجیده و فنی برای ورود به مسیر فولاد کم‌کربن برندارد، ممکن است فردا دیگر جایی برایش در این بازار جهانی باقی نمانده باشد.

فولاد سبز نه یک انتخاب لوکس، بلکه یک انتخاب ضروری برای بقا در اقتصاد آینده است. ایران می‌تواند این مسیر را با عزت، تدبیر و نگاه آینده‌نگرانه طی کند اگر بخواهد.

ارسال نظر