آیا آمریکا می‌تواند معدن‌کاری را با انقلاب سبز همسو کند؟

نیکولا دووار، پژوهشگر ارشد سیاست‌گذاری زیست‌محیطی، بنیاد آینده پایدار اروپا

آیا آمریکا می‌تواند معدن‌کاری را با انقلاب سبز همسو کند؟

وقتی از «انرژی سبز» سخن می‌گوییم، اغلب تصویرهایی از توربین‌های بادی در دشت‌های بی‌کران یا سلول‌های خورشیدی روی سقف خانه‌ها به ذهن می‌آید. کمتر کسی فوراً به تصویر بولدوزرهای غول‌آسا، انفجارهای معدنی و کامیون‌های هزار تُنی فکر می‌کند. اما واقعیت این است که گذار به انرژی‌های تجدیدپذیر، بدون صنعت معدن ممکن نیست. و ایالات متحده آمریکا، به‌عنوان یکی از پیشگامان در این مسیر، اکنون با چالشی عمیق روبه‌روست: چگونه می‌توان عطش فزاینده به مواد معدنی حیاتی را با الزامات عدالت اقلیمی و حفاظت از طبیعت آشتی داد؟

سبز شدن، نیازمند حفاری است

برای ساخت هر باتری خودرو الکتریکی، به حدود ۲۰ کیلوگرم نیکل، ۱۰ کیلوگرم منگنز، ۵ کیلوگرم کبالت و مقادیر چشم‌گیری لیتیوم و گرافیت نیاز داریم. ایالات متحده، اگرچه در دهه‌های گذشته بسیاری از معادن خود را به دلایل زیست‌محیطی یا اقتصادی تعطیل کرده، اکنون برای تأمین این مواد دچار تنگنا شده است. واردات از کشورهای دیگر – چه از متحدانی مانند استرالیا و کانادا، و چه از رقبایی مانند چین – هم از نظر امنیت ملی و هم از منظر پایداری سیاسی، نامطمئن است.

دولت بایدن در سال‌های اخیر تلاش‌هایی برای احیای استخراج مواد معدنی حیاتی در داخل کشور آغاز کرده است. قانون «سرمایه‌گذاری در زیرساخت و شغل» (2021) و «قانون کاهش تورم» (2022) مشوق‌هایی برای پروژه‌های معدنی سبز فراهم کرده‌اند. اما هم‌زمان، صدها گروه بومی، سازمان محیط‌زیستی و جوامع محلی، نسبت به پروژه‌هایی مانند معدن لیتیوم Thacker Pass در نوادا یا پروژه‌های استخراج نیکل در مینه‌سوتا هشدار داده‌اند.

تناقض آمریکایی: توسعه سبز با ابزارهای خاکستری

تناقض اساسی در سیاست‌گذاری آمریکا این‌جاست: از یک‌سو دولت فدرال بر انتقال سریع به انرژی‌های پاک تأکید دارد، اما از سوی دیگر، فرایندهای ارزیابی زیست‌محیطی، کسب مجوز و رضایت جوامع محلی به اندازه‌ای پیچیده و زمان‌بر هستند که بسیاری از پروژه‌های معدنی را سال‌ها در بلاتکلیفی نگه می‌دارند.

برای مثال، پروژه معدنی Twin Metals در مرز کانادا، با وجود سرمایه‌گذاری گسترده شرکت مادر (Antofagasta، متعلق به شیلی)، به دلیل نگرانی‌های مربوط به آلودگی رودخانه‌ها و مخالفت قبایل بومی، بارها متوقف شده است. در واقع، بسیاری از این پروژه‌ها در سرزمین‌های سنتی قبایل بومی قرار دارند؛ و این امر، علاوه بر چالش زیست‌محیطی، مسئله‌ای حقوق بشری و اخلاقی نیز به‌شمار می‌رود.

آیا فناوری نجات‌بخش است؟

بعضی از کارشناسان بر این باورند که نوآوری‌های فناورانه می‌توانند بحران تعارض معدن و محیط زیست را کاهش دهند. معدن‌کاری بدون آب، استفاده از روبات‌ها، یا فرآیندهای کم‌کربن استخراج، از جمله راهکارهایی هستند که در حال آزمایش‌اند. برای نمونه، شرکت Lilac Solutions در کالیفرنیا، فناوری استخراج لیتیوم از آب شور را با روشی پایدارتر نسبت به روش‌های سنتی توسعه داده است.

اما این راه‌حل‌ها، هنوز به مرحله کاربرد صنعتی گسترده نرسیده‌اند. و مهم‌تر از آن، حتی بهترین فناوری‌ها نیز نمی‌توانند «ردپای زیست‌محیطی صفر» تضمین کنند. واقعیت این است که هر نوع استخراج، چه با دستگاه‌های هوشمند و چه با ابزار سنتی، نوعی دخالت در طبیعت است و باید هزینه آن را به‌درستی حساب کرد.

بازتعریف زنجیره تأمین

در کنار استخراج، ایالات متحده نیازمند تقویت ظرفیت‌های فرآوری، بازیافت و بازتولید مواد معدنی است. در حال حاضر، بسیاری از مواد استخراج‌شده از خاک آمریکا، برای فرآوری به چین یا کشورهای دیگر ارسال می‌شوند. این وابستگی نه‌تنها اقتصاد را آسیب‌پذیر می‌کند، بلکه با منطق «محلی‌سازی زنجیره تأمین سبز» در تضاد است.

همچنین، توجه به بازیافت باتری‌های لیتیوم-یونی، می‌تواند نیاز به استخراج مواد اولیه را کاهش دهد. شرکت‌هایی مانند Redwood Materials و Li-Cycle در حال گسترش زیرساخت بازیافت در ایالت‌هایی مانند نوادا و نیویورک هستند، اما سهم این روش‌ها در حال حاضر بسیار ناچیز است.

راهی به سوی همزیستی هوشمندانه

آنچه آمریکا نیاز دارد، نه فقط افزایش ظرفیت استخراج، بلکه یک رویکرد جامع به «عدالت معدنی» است؛ رویکردی که در آن، سیاست‌گذاری سبز، با احترام به حقوق بومیان، حفاظت از منابع آب، مشارکت جوامع محلی و شفافیت مالی همراه باشد. گسترش انرژی پاک نباید به بهای تخریب سرزمین‌های مقدس بومیان یا نابودی تنوع زیستی تمام شود.

ایالات متحده، با نهادهای دموکراتیک، ظرفیت علمی بالا، و منابع مالی گسترده، می‌تواند الگویی برای معدن‌کاری مسئولانه در عصر سبز باشد؛ اگر بخواهد. اما برای این هدف، سیاست‌گذاران باید شهامت آن را داشته باشند که فراتر از سودآوری کوتاه‌مدت و رقابت ژئوپولیتیک فکر کنند.

نتیجه‌گیری

انرژی سبز، بدون معدن‌کاری ممکن نیست. اما معدن‌کاری، بدون توجه به عدالت زیست‌محیطی، ممکن است روند سبز شدن را از معنا تهی کند. آینده‌ای پایدار در گرو آن است که ایالات متحده، به جای تکرار الگوهای صنعتی قرن بیستم، تعریف جدیدی از توسعه ارائه دهد: توسعه‌ای که زمین را نه فقط منبع، بلکه میراثی مشترک برای نسل‌های آینده بداند.

ارسال نظر