چشمانداز بریکس در پرتو تحول نظم بینالمللی
دکتر فرشته بهرامیپور /پژوهشگر مسائل بینالملل
نظام بینالملل در حال گذار به دوره جدید مبتنی بر رهبری جمعی است که در آن گروهی از کشورهای دارای نفوذ و قدرت، بر تحولات بینالمللی تاثیر میگذارند. مهمترین نشانههای دوره گذار شامل بحرانهای متوالی، نزدیک شدن میزان قدرت بازیگران دولتی به یکدیگر، نهادسازی و بلوکبندیهای جدید است.
کشورهای عضو بریکس شامل برزیل، روسیه، هند، چین و آفریقای جنوبی و پنجعضو جدید آن یعنی ایران، مصر، عربستانسعودی، اتیوپی و امارات متحده عربی، بلوکی غیررسمی از اقتصادهای نوظهور و غیرغربیاند که به دنبال افزایش کنشگری جهانی خود هستند. این سازمان با هدف هماهنگسازی سیاستهای اقتصادی و دیپلماتیک کشورهای عضو، ایجاد نهادهای مالی جدید و کاهش وابستگی به دلار آمریکا شکل گرفته است. درواقع چین و روسیه با استفاده از نارضایتی برخی کشورها از قدرتهای غربی و نهادهای بینالمللی تحت تسلط آنها، بهمنظور برقراری موازنه درمقابل G۷ ایده تاسیس بریکس را پیریزی کردند. تقریبا ۱۵سال از تاسیس این سازمان میگذرد، اما بهرغم ظرفیتها و فرصتهای متنوعی که از آن برخوردار است، نتوانسته است عملکرد و کنشگری قابلتوجهی از خود نشان دهد و وجود چالشهای متعدد سیاسی و اقتصادی، آینده آن را با ابهامات زیادی روبهرو کرده است.
کشورهای عضو بریکس تقریبا نیمی از جمعیت جهان و یکچهارم اقتصاد جهانی را در اختیار دارند، دو عضو دائم شورای امنیت سازمان ملل متحد یعنی چین و روسیه، سهقدرت هستهای بزرگ یعنی چین، هند و روسیه، چهار کشور از بزرگترین اقتصادهای جهان یعنی برزیل، چین، روسیه و هند، ششبازیگر موثر بازار جهانی انرژی یعنی عربستان، ایران، روسیه، برزیل، چین و امارات متحده عربی (۳۰درصد از تولید جهانی نفت را در اختیار دارند) و سه بازیگر موثر در حوزه سرمایهگذاری در تکنولوژی و هوش مصنوعی یعنی چین، امارات متحده عربی و عربستان در این سازمان حضور دارند. این تنوع و ترکیب اعضا، نشاندهنده ظرفیت بسیار بالای بریکس برای ارتقای جایگاه بینالمللی و پیشی گرفتن از G۷ طی سالهای آینده است.
همچنین بریکس اقدام به طراحی سازوکارهایی برای ایجاد ثبات در حوزه مالی و تجاری اعضا کرده است. یکی از این سازوکارها بانک توسعه جدید بریکس موسوم به NDB (New Development Bank) است که با هدف کمک به توسعه زیرساختهای اعضا ایجاد شده است و به دلیل تعداد اندک اعضا انعطاف بیشتری نسبت به بانک جهانی برای کمک به کشورهای عضو دارد (بریکس ۱۰عضو و بانک جهانی ۱۹۰عضو دارد). یکی دیگر از این سازوکارها، ترتیبات ذخیره احتیاطی موسوم به CRA (Contingent Reserve Arrangement) برای حفاظت از اعضا در برابر فشارهای ارزی بینالمللی است که درواقع نوعی اعلام نارضایتی نسبت به عملکرد صندوق بینالمللی پول است.
مجموع این سازوکارها کمک کرده است تا سهم بریکس از اقتصاد جهانی از ۵.۸۵ درصد به ۲۱.۶ درصد برسد و حدود ۱۱درصد از سرمایهگذاری مستقیم خارجی را نیز به خود اختصاص دهد. پوتین در شانزدهمین نشست بریکس اعلام کرد که «تولید ناخالص داخلی کشورهای بریکس بیش از ۶۰تریلیون دلار و سهم کلی آن در تولید ناخالص داخلی جهانی بیشتر از G۷ است و در حال رشد است.» اما چرا بهرغم وجود این ظرفیتها بریکس مانند سایر سازمانهای بینالمللی، نفوذ و تاثیرگذاری لازم را ندارد؟
بریکس با چالشهای جدی مواجه است که کنشگری این سازمان را در عرصه بینالمللی تحتتاثیر قرار داده است. مهمترین چالش آنها رقابتهای فزاینده و اختلافات داخلی، تضاد در رویکرد سیاست خارجی و بیثباتی اقتصادی و سیاسی در کشورهای عضو است. تضاد بین دموکراسیها و دیکتاتوریها و رقابتهای ممتد ژئوپلیتیک بین بازیگران موثری همچون ایران و عربستان، چین و هند، اتیوپی و مصر مانع اتخاذ رویکرد واحد سیاسی و اقتصادی از سوی بریکس میشود. از سوی دیگر تضاد و نبود تقارن در سیاست خارجی اعضا موجب واگرایی در میان آنها شده است.
در حالی که ایران و روسیه مخالف جدی نفوذ بینالمللی ایالاتمتحده هستند و چین خود را در رقابت اقتصادی و ژئوپلیتیک با آمریکا میبیند، برزیل، هند و آفریقای جنوبی روابط نزدیکتری با ایالاتمتحده دارند؛ امارات و عربستان نیز اساسا شرکای امنیتی آن محسوب میشوند. بهعنوان نمونه، پس از حمله روسیه به اوکراین و تحریم غرب علیه روسیه و همچنین صدور قرار بازداشت پوتین توسط دادگاه کیفری بینالمللی بهعنوان عامل جنایت جنگی، برخی از اعضای بریکس تحریمهای غرب را نادیده گرفتند، اما برخی دیگر با تحریمهای غرب علیه روسیه همراهی کردند. درواقع برخی از اعضا به دنبال تغییر وضع موجود و برخی دیگر به دنبال اصلاح وضع موجود هستند. این تضادها و تعارضهای درونی بریکس، تهدید جدی و واقعی برای عملکرد موثر این بلوک در عرصه بینالملل در میانمدت و بلندمدت خواهد بود.
در همین حال، بیثباتی اقتصادی و سیاسی در کشورهای عضو، اعتماد به بریکس را به حداقل کاهش داده است. فساد، رکود، تورم، زیرساختهای ضعیف، بحرانهای اجتماعی و... باعث شدهاند تا پایههای اقتصادی بریکس متزلزل باشد. مساله دیگر اینکه بهرغم تلاشهای زیادی که اعضای اصلی بریکس برای جایگزینی دلار از طریق یکواحد پولی مستقل و رمزارزهای جدید داشتند، این جایگزینی دور از دسترس به نظر میرسد؛ زیرا بیش از ۸۰درصد تجارت جهانی همچنان از طریق دلار صورت میگیرد و از سوی دیگر رمزارزها در مرحله پایداری قرار ندارند و برای معاملات جهانی قابل اعتماد نیستند. بانک توسعه جدید نیز بهمراتب کوچکتر از بانک جهانی است و بعید به نظر میرسد که جایگزین کامل بانک جهانی شود.
در اجلاس اخیر نیز هیچ گام مشخصی برای ایجاد سیستم پرداخت بین دولتی واقعی در رقابت با سوئیفت یا هیچ پیشرفتی در مورد ارز ویژه بریکس صورت نگرفت که مهمترین علت آن ابهام در امنیت سیستمهای پرداخت و مشکلات بودجه و بدهی در بین اعضاست. بهطور کلی میتوان گفت، ظهور بریکس نشاندهنده شکلگیری چشمانداز جدید در زمینه اقتصادی و سیاسی و حرکت به سمت چندجانبهگرایی در نظام بینالملل است که ساختارها و تقسیمبندیهای سنتی را به چالش میکشد. حضور قدرتهای جهانی و منطقهای در این بلوک جدید قدرت که به طور خاص درمقابل بلوک غرب شکل گرفته، باعث شده است تا بسیاری از کشورهایی که از وضع موجود ناراضیاند به سمت بریکس حرکت کنند. در حال حاضر ۳۴کشور برای پیوستن به بریکس ابراز علاقه کردهاند و ۲۰کشورمتقاضی عضویت هستند.
حضور آنتونیو گوترش، دبیر کل سازمان ملل، در شانزدهمین نشست بریکس نیز نشان از اهمیت و جایگاه این سازمان بینالمللی دارد. اما موفقیت این سازمان در بلندمدت نیازمند دستیابی به درجه بالایی از همگرایی اقتصادی، همسویی پولی و مالی، ایجاد موسسات قوی، حل اختلافات داخلی بین اعضا، همسویی استراتژیک سیاستها بهویژه در پاسخ به شوکهای اقتصادی و سیاسی خارجی، ایجاد زمینه یک اتحادیه ارزی موفق، دستیابی به فناوریهای اصلی و به طور کلی طراحی یک ساختار منسجم و واحد با دستورالعملها و رویههای مشخص و از پیش تعیینشده همچون سایر سازمانهاست. البته چنین چشماندازی به اراده دولتهای عضو بریکس برای غلبه بر چالشهای پیشروی خود بستگی دارد. اما با توجه به شرایط موجود، حداقل در میانمدت، انفعال و فقدان کنشگری موثر بریکس را شاهد خواهیم بود.