روزگار معدن در گفت‌وگو با دو تن از زمین‌شناسان اقتصادی چالش‌‎های عناصر نادر خاکی را بررسی کرد:

ثروت قرن ۲۱ ، گرفتار بوروکراسی

در دنیای امروز که شتاب تحولات فناورانه از نفس اقتصاد سنتی پیشی گرفته، منابع معدنی دیگر فقط ابزار توسعه زیرساخت نیستند، بلکه به دارایی‌های استراتژیکی تبدیل شده‌اند که سرنوشت کشورها را در مناسبات جهانی رقم می‌زنند. در این میان، عناصر نادر خاکی (Rare Earth Elements) در زمره ارزشمندترین و در عین حال کم‌دیده‌شده‌ترین منابع قرار دارند؛ موادی که اگرچه تنها چند گرم از آن‌ها در یک تلفن همراه یا موتور الکتریکی استفاده می‌شود، اما نبودشان می‌تواند زنجیره‌های صنعتی بزرگ را از حرکت بازدارد.

ثروت قرن ۲۱ ، گرفتار بوروکراسی

در این گزارش، روزگار معدن با گفت‌وگو با دو تن از کارشناسان حوزه زمین‌شناسی اقتصادی، تلاش کرده است تا تصویری دقیق و عمیق از وضعیت عناصر نادر خاکی در ایران، چالش‌ها و فرصت‌ها، و جایگاه ژئوپلیتیکی این منابع در جهان آینده ارائه دهد.

عناصر کوچک با نقشی بزرگ

بر خلاف نام‌شان، عناصر نادر خاکی لزوماً نایاب نیستند؛ اما پراکندگی جغرافیایی، دشواری در جداسازی و فرآوری آن‌ها، و نیاز به تکنولوژی‌های پیشرفته، سبب شده است که تنها معدودی از کشورها قادر به استخراج اقتصادی آن‌ها باشند. این عناصر شامل ۱۷ عنصر از لانتانیدها به‌علاوه اسکاندیوم و ایتریم هستند که در صنایع حیاتی مانند تولید آهنرباهای دائمی، باتری‌های لیتیومی، سلول‌های خورشیدی، تجهیزات نظامی، هوافضا، خودروسازی، الکترونیک پیشرفته و حتی انرژی هسته‌ای کاربرد دارند.

در حال حاضر، چین با در اختیار داشتن بیش از ۶۰ درصد از تولید جهانی و نزدیک به ۸۰ درصد از فرآوری جهانی REEs، نقشی بی‌بدیل در این بازار ایفا می‌کند. این انحصار نه‌تنها چین را به یک ابرقدرت معدنی تبدیل کرده، بلکه به آن امکان داده است تا در شرایط حساس، از عناصر نادر خاکی به‌عنوان ابزار فشار دیپلماتیک نیز استفاده کند؛ همان‌گونه که در سال ۲۰۱۰ در برابر ژاپن نشان داد و در سال ۲۰۲۴ با ممنوعیت صادرات گالیم، ژرمانیم و آنتیموان به غرب، آن را تکرار کرد.

در چنین شرایطی، بسیاری از قدرت‌های صنعتی مانند ایالات متحده، اتحادیه اروپا، هند، ژاپن و استرالیا به‌دنبال تنوع‌بخشی به زنجیره تأمین خود هستند. اینجاست که کشورهایی با ذخایر بالقوه – از جمله ایران – می‌توانند به بازیگرانی استراتژیک تبدیل شوند، البته اگر سیاست‌گذاری دقیق و سرمایه‌گذاری هدفمند در کار باشد.

ایران و عناصر نادر خاکی؛ فرصتی که خاک می‌پوشاند

ایران با برخورداری از ساختار زمین‌شناسی پیچیده، تنوع پهنه‌های متالوژنی و تجربه دیرینه در اکتشاف و بهره‌برداری معدنی، بدون تردید یکی از کشورهایی است که می‌تواند در زمره دارندگان عناصر نادر خاکی قرار گیرد. مناطق متعددی در جنوب خراسان، سیستان و بلوچستان، کرمان، آذربایجان غربی و حتی زون البرز مرکزی، دارای نشانه‌هایی از وجود REEs هستند. با این حال، نبود نقشه جامع، کمبود داده‌های ژئوشیمیایی دقیق، ضعف زیرساخت‌های فرآوری و فقدان سرمایه‌گذاری موجب شده است که این منابع همچنان در خاک مدفون باقی بمانند.

از سوی دیگر، ایران از نظر فناوری فرآوری و زنجیره پایین‌دستی این عناصر نیز با چالش جدی روبه‌روست. در شرایطی که کشورهای پیشرو به‌طور هم‌زمان در حوزه‌های استخراج، جداسازی، استحصال و ساخت تجهیزات وابسته به REEs سرمایه‌گذاری کرده‌اند، ایران هنوز فاقد حتی یک پایلوت صنعتی در این زمینه است. این وضعیت، نه‌تنها باعث عقب‌ماندگی فناورانه می‌شود، بلکه کشور را از منافع اقتصادی و ژئوپلیتیکی بلندمدت نیز محروم می‌سازد.

فناوری، امنیت و سرمایه؛ سه ضلع غایب در مثلث REEs ایران

یکی از موضوعات مغفول‌مانده در سیاست‌گذاری معدنی کشور، تعریف جایگاه عناصر نادر خاکی به‌عنوان منابع امنیتی و استراتژیک است. در بسیاری از کشورهای پیشرفته، این عناصر نه در چارچوب منابع تجاری بلکه در قالب منافع بلندمدت ملی طبقه‌بندی می‌شوند. از این‌رو، دولت‌ها نقش فعال و مستقیم در اکتشاف، حمایت از فناوری‌های فرآوری، و جذب سرمایه‌گذاری ایفا می‌کنند. در ایران اما، همچنان نگاه سنتی به معدن، اولویت را به فلزات سنگین و مواد پرحجم داده و عناصر سبک و پیچیده را نادیده گرفته است.

از سوی دیگر، خلأ قانونی در تعریف مجوزها، نبود آیین‌نامه مستقل برای عناصر نادر خاکی، و ضعف دانش تخصصی در بدنه کارشناسی نهادهای اجرایی، سبب شده است که حتی بخش خصوصی علاقه‌مند نیز نتواند در این حوزه فعال شود. در شرایطی که مجوز اکتشاف برای REEs عملاً ذیل مواد معدنی متفرقه یا خاک‌های رنگی صادر می‌شود، نمی‌توان انتظار جهش در سرمایه‌گذاری داشت.

دانش‌بنیان‌هایی که به سد مقررات برخورد می‌کنند

در سال‌های اخیر، برخی شرکت‌های نوآور و دانش‌بنیان تلاش کرده‌اند تا مسیر فرآوری عناصر نادر خاکی را از طریق ساخت واحدهای پایلوت، همکاری با دانشگاه‌ها و واردات فناوری آغاز کنند. اما سخت‌گیری‌های گمرکی، ممنوعیت واردات تجهیزات حساس، نرخ بالای مالیات بر دانش فنی و نبود حمایت بانکی باعث شده این پروژه‌ها اغلب در مراحل اولیه متوقف شوند. این در حالی‌ است که کشورهای همسایه مانند قزاقستان، از طریق تسهیل فرآیندهای حقوقی و تعریف مشوق‌های مالیاتی و زیرساختی، توانسته‌اند شرکت‌های بزرگی مانند Rio Tinto و BHP را جذب کنند.

پنجره‌ای که همیشه باز نمی‌ماند

بازار جهانی عناصر نادر خاکی در سال‌های آینده رشد چشمگیری خواهد داشت. صنایع خودروهای برقی، انرژی‌های تجدیدپذیر، تجهیزات دفاعی و فناوری‌های نوین، تقاضای پایدار برای این عناصر ایجاد می‌کنند. اما این بازار در حال تثبیت ساختارهای خود است؛ اگر ایران نتواند ظرف چند سال آینده وارد این زنجیره شود، ورود بعدی بسیار دشوارتر و پرهزینه‌تر خواهد بود.

در همین راستا، این گزارش با تمرکز بر گفت‌وگو با دو صاحب‌نظر فعال در این حوزه   دکتر کامران صدری، استاد زمین‌شناسی اقتصادی دانشگاه تهران، و مهندس نادر زمانی، مدیر یک شرکت دانش‌بنیان فعال در فرآوری REEs ابعاد فنی، حقوقی، فناوری و اقتصادی این فرصت راهبردی را بررسی می‌کند. حال سوالی که مطرح می‌‎شود این است آیا ایران می‌تواند از خاک، ثروتی استراتژیک بیرون بکشد یا بار دیگر، فرصت طلایی را در گردوغبار بی‌توجهی گم خواهد کرد؟ پاسخ در گفت‌وگوی امروز ما نهفته است.

ظرفیت زمین‌شناسی ایران نادیده گرفته شده است

دکتر کامران صدری، استاد زمین‌شناسی اقتصادی دانشگاه تهران، در گفت‌وگو با روزگار معدن در مورد وضعیت عناصر نادر خاکی در ایران، چالش‌های اکتشاف و فرآوری، و جایگاه ژئوپلیتیکی این منابع پرداخته گفت: «ایران با وجود تنوع زمین‌شناسی بسیار بالا و گستردگی پهنه‌های متالوژنی، به‌طور بالقوه می‌تواند یکی از دارندگان مهم عناصر نادر خاکی در منطقه باشد. متأسفانه تاکنون نه در سطح سیاست‌گذاری و نه در سطح اجرا، توجه شایسته‌ای به این موضوع نشده است.»

وی افزود: «در بسیاری از کشورها مانند چین، استرالیا، آمریکا و اخیراً قزاقستان، موضوع عناصر نادر خاکی نه صرفاً یک پرونده معدنی، بلکه یک پروژه امنیت ملی محسوب می‌شود. چراکه این عناصر پایه تولید بسیاری از تجهیزات حساس مانند تلفن همراه، خودروهای الکتریکی، سامانه‌های نظامی، رادار، و توربین‌های بادی هستند.»

پهنه‌هایی با پتانسیل بالا، اما بدون برنامه اکتشافی دقیق

صدری ادامه داد: «ایران در استان‌هایی مانند سیستان و بلوچستان، جنوب خراسان، و حتی بخش‌هایی از آذربایجان غربی و مرکزی، پتانسیل عناصر نادر خاکی را داراست. اما نبود اکتشافات دقیق ژئوشیمیایی و ژئوفیزیکی، باعث شده اطلاعات ما در این حوزه همچنان در حد گمانه‌زنی باقی بماند.»

وی تصریح کرد: «در طرح‌های انجام‌شده توسط سازمان زمین‌شناسی کشور در سال‌های اخیر، چندین زون امیدبخش شناسایی شده‌اند. اما به دلیل عدم تخصیص بودجه پایدار، کمبود تجهیزات پیشرفته و نیز نبود سرمایه‌گذار جدی، این پروژه‌ها به مرحله توسعه نرسیده‌اند.»

چین، بازیگر اصلی بازار و خطر وابستگی جهانی

وی گفت: «در بسیاری از کشورها، فرآوری REEs حتی از اکتشاف آن پیچیده‌تر است. ما هنوز زیرساختی برای فرآوری این عناصر نداریم. فرآیند جداسازی و استحصال عناصر نادر خاکی به تکنولوژی‌های بسیار خاص و گران‌قیمت نیاز دارد. حتی در بسیاری از کشورها، پروژه‌های فرآوری با مشارکت مستقیم دولت و بخش نظامی اجرا می‌شود.»

وی افزود: «یکی از مسائل مهم، وابستگی جهانی به چین در زمینه فرآوری این عناصر است. چین در سال ۲۰۲۳ بیش از ۸۰ درصد از فرآوری عناصر نادر خاکی جهان را انجام داده و با استفاده از سیاست‌های صادراتی، در برخی مواقع از آن به‌عنوان اهرم فشار ژئوپلیتیکی استفاده کرده است.»

وی با اشاره به فرصت‌های ژئواستراتژیک ایران گفت: «اگر ایران بتواند پروژه‌های عناصر نادر خاکی را توسعه دهد، می‌تواند نه تنها وابستگی داخلی به واردات تجهیزات پیشرفته را کاهش دهد، بلکه به شریک بالقوه‌ای برای کشورهایی مانند هند، روسیه و حتی برخی کشورهای اروپایی که به‌دنبال کاهش وابستگی به چین هستند، تبدیل شود.»

گام‌هایی که باید برای ورود به بازی جهانی برداشت

وی ادامه داد: «برای تحقق این هدف، ایران باید چند گام بردارد: نخست، تهیه نقشه جامع عناصر نادر خاکی با استفاده از تصاویر ماهواره‌ای، پهپادها و حفاری‌های عمیق؛ دوم، جذب سرمایه‌گذاری مشترک با کشورهایی که تکنولوژی فرآوری دارند؛ و سوم، ایجاد مرکز تحقیقاتی-تخصصی برای توسعه فناوری‌های استحصال.»

صدری با اشاره به عقب‌ماندگی فناورانه گفت: «در حال حاضر حتی برخی دانشگاه‌ها در ایران، دستگاه‌های پایه برای آنالیز عناصر نادر خاکی را ندارند. آزمایشگاه‌هایی مانند ICP-MS یا XRF دقیق در این حوزه کمیاب هستند. بنابراین لازم است ابتدا زیرساخت علمی و آموزشی تقویت شود.»

وی تصریح کرد: «از نظر قانونی نیز خلاهایی وجود دارد. ما هیچ دستورالعمل تخصصی برای صدور مجوز اکتشاف عناصر نادر خاکی نداریم. در بسیاری از موارد، این مواد در قالب پروانه‌های سایر مواد معدنی لحاظ می‌شوند که باعث عدم شفافیت حقوقی و انگیزه پایین بخش خصوصی شده است.»

وی با اشاره به تجربه قزاقستان گفت: «در سال‌های اخیر، قزاقستان با تعریف دقیق دسته‌بندی مواد معدنی استراتژیک و فراهم‌کردن مدل‌های سرمایه‌گذاری خارجی (مانند قراردادهای BOT)، توانست توجه شرکت‌هایی مانند ریوتینتو و BHP را جلب کند. ایران هم می‌تواند مسیر مشابهی برود، اگر اراده‌ای در سطح بالا وجود داشته باشد.»

فرصت خلق ارزش‌افزوده از خاک تا فناوری پیشرفته

وی گفت: «از نظر زنجیره ارزش نیز بسیار مهم است که هدف ما صرفاً خام‌فروشی نباشد. توسعه کارخانه‌های فرآوری و سپس صنایع پایین‌دستی مانند تولید آهنرباهای صنعتی، باتری‌های خاص و سرامیک‌های الکترونیکی می‌تواند اشتغال پایدار و ارزش‌افزوده واقعی ایجاد کند.»

وی در پایان تأکید کرد: «اگر تا چند سال آینده گام‌های واقعی در این حوزه برنداریم، فرصت بزرگ عناصر نادر خاکی به سرنوشت سایر منابع هدررفته دچار خواهد شد. در جهانی که فناوری حرف اول را می‌زند، خاک ایران می‌تواند ثروتی پنهان باشد اگر آن را جدی بگیریم.»

شناخت اولیه، کافی نیست

در ادامه مهندس نادر زمانی، مدیر یک شرکت دانش‌بنیان فعال در زمینه اکتشاف و توسعه عناصر نادر خاکی، در گفت‌وگو با روزگار معدن گفت: «واقعیت این است که ما هنوز در سطح شناخت اولیه از این منابع باقی مانده‌ایم. اگرچه برخی پهنه‌های دارای پتانسیل در کشور شناسایی شده‌اند، اما نبود یک نقشه راه منسجم، ضعف در سیاست‌گذاری و بی‌توجهی به مزیت‌های راهبردی این عناصر باعث شده است که عملاً این فرصت بزرگ بلااستفاده باقی بماند.»

وی افزود: «عناصر نادر خاکی تنها منابع معدنی نیستند؛ این عناصر قلب فناوری‌های نو هستند. از باتری‌های لیتیوم-یون و پنل‌های خورشیدی گرفته تا الکتروموتورها، فیبرهای نوری، تجهیزات پزشکی، موشک‌های هدایت‌شونده و حتی سامانه‌های هوشمند نظامی، همگی وابسته به این عناصر هستند.»

نشانه‌هایی در خراسان، کرمان و جندق؛ اما بدون سرمایه‌گذار

زمانی ادامه داد: «ما به‌طور خاص در جنوب خراسان، زون‌های جنوب کرمان و همچنین نوار کوه‌های جندق در کویر مرکزی، نشانه‌هایی از عناصر نادر خاکی داریم. ولی چون اکتشاف این عناصر نیازمند روش‌های دقیق‌تر و پرهزینه‌تری نسبت به معادن سنتی است، سرمایه‌گذاران خصوصی رغبت نشان نمی‌دهند. دولت هم عملاً حمایت خاصی نکرده است.»

وی گفت: «در حالی‌که چین در دهه ۹۰ میلادی با سیاست هدفمند یارانه به فرآوری REE توانست سلطه کامل بر بازار پیدا کند، ما هنوز حتی یک واحد پایلوت جداسازی این عناصر نداریم. جداسازی و استحصال REE کاری پیچیده، زمان‌بر و دانش‌بنیان است که بدون ورود فناوری پیشرفته، عملاً ممکن نیست.»

سرمایه‌گذاری پرریسک و بدون حمایت

وی افزود: «نکته تأسف‌برانگیز این است که در ایران هیچ مشوقی برای سرمایه‌گذاری در این حوزه وجود ندارد. اگر سرمایه‌گذاری در فولاد یا مس، هرچند پرریسک، اما سودآور تلقی می‌شود، سرمایه‌گذاری در عناصر نادر خاکی با ابهام کامل روبه‌روست. هیچ حمایت بانکی، تضمین سرمایه‌گذاری یا زیرساخت فنی تعریف نشده است.»

وی ادامه داد: «ما در شرکت خودمان تلاش کرده‌ایم با همکاری برخی مراکز پژوهشی، یک مدل پایلوت فرآوری عناصر نادر خاکی را طراحی کنیم، اما به محض رسیدن به فاز نیمه‌صنعتی، با موانعی مانند نبود تجهیزات آزمایشگاهی، تحریم واردات، و قوانین مالیاتی سنگین مواجه شدیم.»

قانون‌گذارانی که هنوز REE را نمی‌شناسن

وی با اشاره به خلأ قانون‌گذاری گفت: «در حال حاضر حتی واژه "عناصر نادر خاکی" در بسیاری از آیین‌نامه‌های معدنی نیامده است. تعریف مشخصی برای آن‌ها در ساختارهای حقوق دولتی یا مجوزهای اکتشاف وجود ندارد. بسیاری از کارشناسان وزارت صمت اصلاً با این مفاهیم آشنا نیستند و رویکردشان مانند برخورد با خاک سرخ یا گچ است.»

وی تأکید کرد: «اگر می‌خواهیم در زنجیره جهانی فناوری و انرژی آینده جایگاهی داشته باشیم، باید سیاست‌گذاری شجاعانه‌تری داشته باشیم. باید برای این حوزه، ردیف بودجه مستقل در نظر گرفته شود، واردات تجهیزات فرآوری تسهیل گردد و شرکت‌های دانش‌بنیان فعال در این حوزه مورد حمایت واقعی قرار گیرند، نه فقط شعار.»

وی افزود: «برای مثال، ما تلاش کردیم با یک شرکت روسی برای انتقال فناوری جداسازی مغناطیسی همکاری کنیم، اما پیچیدگی‌های مجوز واردات تجهیزات و عدم پشتیبانی حقوقی باعث شد کل قرارداد در مرحله اجرا متوقف شود. بدون حل این موانع، نمی‌توان انتظار داشت که حتی یک گرم REE در ایران فرآوری شود.»

ایران می‌تواند شریک جایگزین باشد، اگر بخواهد

وی با اشاره به فرصت صادراتی این عناصر گفت: «بازار جهانی عناصر نادر خاکی به شدت رقابتی و رو به رشد است. کشورهایی مانند هند، آمریکا، اتحادیه اروپا و ژاپن به‌دنبال منابع جایگزین برای رهایی از وابستگی به چین هستند. اگر ایران بتواند تنها یک زنجیره جزئی تولید REE را راه‌اندازی کند، می‌تواند در این بازی بزرگ وارد شود.»

وی هشدار داد: «در غیر این صورت، چند سال دیگر این بازار اشباع می‌شود و فناوری‌هایی مانند بازیافت شهری یا استخراج از آب‌شور هم جایگزین روش‌های کلاسیک می‌شوند و ما حتی وارد بازی هم نخواهیم شد.»

ایران می‌تواند شریک جایگزین باشد، اگر بخواهد

وی در پایان گفت: «تا وقتی که نگاه ما به معدن، صرفاً نگاه کلاسیک حفاری-استخراج-فروش است، نمی‌توانیم به سمت مواد استراتژیک حرکت کنیم. عناصر نادر خاکی نیازمند دیدگاهی جدید، ترکیبی از علم، سرمایه و آینده‌نگری هستند. ایران می‌تواند بازیگر این میدان باشد، اگر اراده‌ای واقعی در سطح سیاست‌گذاری و اجرا شکل بگیرد.»

کلام آخر

در جهانی که آینده اقتصاد و قدرت با فناوری‌های نو و زنجیره‌های تأمین استراتژیک گره خورده است، عناصر نادر خاکی دیگر تنها مواد معدنی نیستند؛ آن‌ها نقشه جدیدی از قدرت را ترسیم می‌کنند. کشوری که در این میدان حضور ندارد، در بازی آینده نیز جایی نخواهد داشت. ایران، با زمین‌شناسی بی‌بدیل و ظرفیت‌های شناسایی‌شده، می‌تواند یکی از بازیگران کلیدی این میدان باشد، اما آنچه تاکنون دیده‌ایم، بیش از آنکه تصمیم باشد، تعلل بوده است.

دولت هنوز نگاه خود را از آهن و مس و زغال‌سنگ برنداشته و درک نکرده است که آینده در جداسازی نانگرم‌هایی از خاک نهفته که صنایع دفاعی، انرژی پاک و اقتصاد دیجیتال بر شانه‌های آن‌ها استوار شده‌اند. خلأ سیاست‌گذاری، نبود برنامه جامع، فقدان مشوق‌های سرمایه‌گذاری، و بی‌توجهی به ظرفیت دانش‌بنیان‌ها باعث شده تا ثروتی که باید به دارایی ژئوپلیتیکی کشور بدل شود، همچنان خاک بخورد.

سؤال روشن است: آیا در زمانی که جهان برای رهایی از سلطه چین به‌دنبال منابع جایگزین می‌گردد، ایران می‌خواهد تنها تماشاچی باشد یا بخشی از این بازی مهم؟ آیا وقت آن نرسیده که سیاست‌گذار، معدن را نه‌فقط منبع درآمد، بلکه ابزار دیپلماسی و امنیت اقتصادی بداند؟ آیا قرار است باز هم همانند فرصت‌های از‌دست‌رفته گذشته، این‌بار هم ثروت قرن ۲۱ را به بوروکراسی و بی‌تصمیمی ببازیم؟

زمان اندک است، و پنجره فرصت همیشه باز نمی‌ماند. عناصر نادر خاکی، اگر امروز جدی گرفته نشوند، فردا جزو منابع از‌دست‌رفته‌ای خواهند بود که در کتاب‌های عقب‌ماندگی اقتصادی از آن‌ها یاد خواهد شد. اکنون وقت آن است که ایران، خاک خود را از حاشیه به متن ببرد. نه برای فردای دور، بلکه برای دنیای امروز که زودتر از آنچه تصور می‌کنیم، بدون ما شکل خواهد گرفت.

شهریار خادمی
شهریار خادمی
وبلاگ‌نویس translator reporter نویسنده
ارسال نظر