توسعه‌ بی‌برنامه در سرزمین بی‌آب

شهریار خادمی-سردبیر

در میانه فلات مرکزی ایران، دو استان یزد و اصفهان به عنوان قطب‌های صنعتی کشور شناخته می‌شوند؛ اما این موقعیت نه‌تنها مایه افتخار، بلکه منشأ یکی از پیچیده‌ترین بحران‌های زیست‌محیطی ایران نیز شده است. توسعه صنایع پرمصرف در دل مناطقی خشک و کم‌آب، تضادی آشکار با اصول ابتدایی توسعه پایدار دارد؛ اما چگونه این تضاد در سیاست‌گذاری نهادینه شد؟

خادمی1

اصفهان، با بیش از ۹ هزار واحد صنعتی و مجموعه‌هایی چون فولاد مبارکه، ذوب‌آهن و پتروشیمی، به قلب صنعت ایران شهرت یافته است. یزد نیز با تمرکز بر صنایع معدنی، فولاد، کاشی و سرامیک، سهم قابل توجهی از تولید کشور را بر دوش دارد. اما توسعه این صنایع عمدتاً در مناطقی صورت گرفته که سال‌ها با کم‌آبی دست‌وپنجه نرم می‌کرده‌اند؛ مناطقی که تعادل زیست‌محیطی آن‌ها نه از طریق منابع جاری، بلکه با اتکا به قنات‌های باستانی حفظ می‌شد.

ریشه بحران آب در این دو استان، نه‌تنها در تغییرات اقلیمی و خشکسالی‌های پیاپی، بلکه در انتخاب‌های راهبردی نادرست نیز نهفته است. احداث صنایع آب‌بر در مناطق کویری، نه‌تنها منابع طبیعی را به مرز فرسایش رسانده، بلکه موجب تعارضات منطقه‌ای گسترده نیز شده است. نمونه بارز این تعارض را می‌توان در تنش‌های اصفهان و یزد بر سر حقابه زاینده‌رود مشاهده کرد.

تاریخچه صنعتی شدن این دو منطقه، به‌ویژه در اواخر قرن گذشته، گویای روندی شتاب‌زده و کم‌برنامه است. در دوره پهلوی، اصفهان به‌عنوان شهری با پیشینه تجاری و صنعتی، پذیرای کارخانه‌های نساجی شد. پس از انقلاب نیز، با هدف کاهش وابستگی به نفت، توسعه صنایع سنگین در دستور کار قرار گرفت. یزد، که قرن‌ها با مدیریت قنات و نظام سنتی بهره‌برداری از آب به حیات خود ادامه داده بود، به‌تدریج به یکی از مراکز بزرگ استخراج و فرآوری مواد معدنی بدل شد.

در نگاه نخست، صنعتی شدن می‌توانست پاسخی باشد به نیازهای اقتصادی، اشتغال‌زایی و ارتقای رفاه اجتماعی. اما در غیاب مطالعات دقیق امکان‌سنجی و بی‌توجهی به ظرفیت‌های اکولوژیک، توسعه به سمت عدم تعادل رفت. اصفهان و یزد، که می‌توانستند به قطب‌های گردشگری فرهنگی تبدیل شوند، اکنون در صف اول بحران‌های زیست‌محیطی قرار گرفته‌اند.

به گفته کارشناسان حوزه آب، در این مناطق ظرفیت‌های محلی برای توسعه پایدار نادیده گرفته شده‌اند. او معتقد است که تمرکز بر صنایع کم‌آب‌بر و توسعه گردشگری می‌توانست مسیر به مراتب کم‌هزینه‌تری برای رشد این استان‌ها باشد. در حالی‌که یزد در سال ۱۳۹۶ به عنوان اولین شهر میراث جهانی ایران ثبت شد و اصفهان با آثار منحصر به‌فرد خود جایگاهی جهانی دارد، ظرفیت‌های فرهنگی و تاریخی این شهرها در برنامه‌ریزی‌های اقتصادی به حاشیه رانده شده‌اند.

در دهه‌های اخیر، انتقال آب از منابع دوردست، راهکاری فوری برای پاسخ به کمبود آب در این استان‌ها قلمداد شده است. طرح‌هایی چون انتقال آب از خلیج فارس یا دریای عمان، اگرچه در ظاهر راه‌حل به نظر می‌رسند، اما به گفته کارشناسان، بیشتر پاسخی موقتی و پرهزینه هستند که با اصول توسعه پایدار همخوانی ندارند. این پروژه‌ها معمولاً از دل اقتصادهای رانتی بیرون می‌آیند و بیش از آنکه به نفع عموم مردم باشند، به سود پیمانکاران خاص تمام می‌شوند.

بحران کم‌آبی، علاوه بر پیامدهای زیست‌محیطی، آثار اجتماعی و اقتصادی گسترده‌ای نیز به همراه داشته است. مهاجرت از روستاها، تعطیلی واحدهای کشاورزی، و رشد نابرابری‌های منطقه‌ای، از جمله پیامدهایی هستند که مستقیماً به سیاست‌های صنعتی‌سازی بی‌محابا مرتبط‌اند. در غیاب یک استراتژی مشخص، برنامه‌های توسعه در ایران بیشتر از آن‌که پایدار و آینده‌نگر باشند، واکنشی و مقطعی بوده‌اند.

ایران با چالش کم‌آبی به‌طور جدی مواجه است، اما برای مدیریت آن، به ابزارهای دقیق‌تری نیاز دارد. تجربه‌های جهانی نشان می‌دهند که راهکارهایی چون بازچرخانی آب، بهینه‌سازی مصرف در صنایع و اصلاح الگوی کشت، بسیار اثربخش‌تر و کم‌هزینه‌تر از پروژه‌های عظیم انتقال آب هستند. برای مثال، در کشورهایی مانند آلمان، بیش از ۸۰ درصد آب مصرفی صنایع از طریق بازیافت و تصفیه پساب تأمین می‌شود.

از سوی دیگر، ضرورت ایجاد نهادهای مستقل نظارتی برای پایش عملکرد صنایع و رعایت استانداردهای زیست‌محیطی بیش از پیش احساس می‌شود. تصمیم‌گیری‌های آینده نباید در حلقه بسته منافع اقتصادی خاص گرفتار شوند، بلکه باید با مشارکت جوامع محلی، فعالان محیط زیست، دانشگاهیان و رسانه‌ها انجام گیرد.

کارگروه ملی سازگاری با کم‌آبی، گرچه با اهداف خوبی تأسیس شد، اما در عمل نتوانسته به موفقیت چشمگیری برسد. دلیل اصلی، تمرکز صرف بر راهکارهای بالا به پایین و غفلت از ظرفیت‌های اجتماعی و محلی بوده است. اقدامات واقعی زمانی مؤثر خواهند بود که تصمیم‌گیری‌ها با مشارکت عمومی، شفافیت اطلاعاتی و پاسخ‌گویی نهادها همراه باشد.

در نهایت، باید پذیرفت که توسعه بدون آب، مفهومی توخالی است. اصفهان و یزد، با تمام توان صنعتی خود، بدون بازاندیشی در سیاست‌های توسعه و توجه به ملاحظات زیست‌محیطی، نمی‌توانند در مسیر پایداری گام بردارند. این دو شهر، زمانی با هوشمندی در مصرف منابع، نمونه‌ای از زندگی پایدار در دل کویر بودند. بازگشت به همان روحیه، نه از طریق بازگشت به گذشته، بلکه با پذیرش عقلانیت، علم و مشارکت اجتماعی ممکن است.

ارسال نظر