ایران در حاشیه انقلاب جهانی مس
ایران با دارا بودن یکی از بزرگترین ذخایر مس جهان، سالهاست که نام خود را در فهرست کشورهای غنی از این فلز استراتژیک ثبت کرده است. از مجتمع عظیم مس سرچشمه در کرمان گرفته تا پروژههای در حال توسعه در سونگون، درهزار، چهلکوره، میدوک و سایر نواحی، مجموع ذخایر قطعی کشور رقمی قابلتوجه در مقیاس بینالمللی محسوب میشود. با این حال، یک سؤال اساسی ذهن فعالان صنعت، سیاستگذاران و حتی ناظران خارجی را به خود مشغول کرده است: چرا ایران با وجود این ظرفیت، هنوز نتوانسته جایگاهی شایسته در زنجیره جهانی ارزش مس پیدا کند؟

زنجیره ارزش در صنایع معدنی، صرفاً محدود به استخراج و صادرات ماده اولیه نیست. در مورد مس، این زنجیره شامل حلقههایی از اکتشاف تا فرآوری، تولید کاتد، توسعه صنایع پاییندستی، ساخت تجهیزات برقی و الکترونیکی، صنایع خودرو، انرژیهای تجدیدپذیر و حتی صادرات فناوری و دانش فنی میشود. ارزش افزوده واقعی، نه در صدور کنسانتره و کاتد، بلکه در صادرات کابلهای فشار قوی، موتورهای صنعتی، باتریهای ذخیره انرژی، قطعات خودروهای الکتریکی و سیستمهای انتقال برق نهفته است؛ بازارهایی که روزبهروز در جهان گستردهتر و رقابتیتر میشوند.
اما ایران، با همه پتانسیلهای زمینشناسی و انسانی خود، همچنان در یکی از ابتداییترین حلقههای این زنجیره باقی مانده است: تولید و صادرات ماده اولیه.
هشدار کارشناسان از عقبماندگی راهبردی
در گفتوگویی که با امیر ناصری، کارشناس ارشد اقتصاد معادن و از مدیران باسابقه شرکت ملی صنایع مس ایران انجام دادیم، او با صراحت از این شکاف بزرگ سخن گفت. به اعتقاد او، سیاستگذاری کوتاهمدت، تمرکز صرف بر صادرات کنسانتره، و بیتوجهی به توسعه صنایع پاییندستی از جمله عوامل کلیدی عقبماندگی ایران در بازار جهانی این فلز ارزشمند بوده است. ناصری میگوید که کشورهای موفقی مانند شیلی، چین و حتی هند، سالهاست برنامهریزی برای تکمیل زنجیره ارزش مس را در اولویت خود قرار دادهاند و امروز محصولاتی با فناوری بالا به بازارهای جهانی عرضه میکنند؛ چیزی که ایران هنوز از آن بیبهره مانده است.
از سوی دیگر، معین شریفی، کارشناس باسابقه فرآوری و مدیر فنی پیشین مجتمع مس سرچشمه نیز در گفتوگویی مجزا با «روزگار معدن» با نگاهی فنیتر به این موضوع میپردازد. وی بهوضوح تأکید میکند که تمرکز کشور بر استخراج و ذوب، بدون توجه به صنایع تبدیلی، نهتنها باعث هدررفت منابع طبیعی میشود، بلکه فرصتهای اشتغالزایی، نوآوری صنعتی و ارزآوری بلندمدت را نیز از بین میبرد. او معتقد است که کشورهای موفق در این حوزه، با تکیه بر سرمایهگذاری در تکنولوژیهای نو، توسعه برندهای صنعتی، سیاستگذاری بلندمدت و ارتباط مؤثر میان دانشگاه و صنعت، توانستهاند زنجیره ارزش را در داخل مرزهای خود کامل کنند.
غیبت ایران در بازار فناوریهای سبز
موضوع دیگری که در هر دو گفتوگو بهوضوح مطرح شده، ضعف در پیوند زنجیره مس با فناوریهای سبز و آیندهمحور است. مس بهعنوان عنصر کلیدی در انتقال برق، خودروهای برقی، انرژیهای تجدیدپذیر و زیرساختهای دیجیتال شناخته میشود. در حالیکه جهان در حال گذار به اقتصاد کمکربن است، تقاضا برای مس روزبهروز بیشتر میشود و کشورهایی که بتوانند ارزشافزوده بالاتری تولید کنند، نقش پررنگتری در آینده اقتصاد جهان خواهند داشت. اما ایران، بهرغم برخورداری از ذخایر مناسب، هنوز در حاشیه این تحولات باقی مانده است.
چالش دیگر، نبود حمایتهای هدفمند از صنایع پاییندستی است. در حالیکه بیشتر تسهیلات، معافیتها و حمایتها به شرکتهای بزرگ معدنی داده میشود، واحدهای کوچک و متوسط، شرکتهای دانشبنیان و صنایع تخصصی که میتوانند حلقههای میانی و پایانی زنجیره ارزش را بسازند، اغلب با بیتوجهی یا موانع جدی در سرمایهگذاری مواجهاند. همین مسئله باعث شده که نه تنها پیوستگی زنجیره داخلی ایجاد نشود، بلکه ایران در صادرات محصولات پیچیده با چالش رقابتپذیری نیز مواجه باشد.
غیبت ایران در بازار فناوریهای سبز
بُعد دیگری از موضوع، عدم توسعه دیپلماسی تجاری و صنعتی ایران در بازارهای هدف است. حضور محدود ایران در نمایشگاههای بینالمللی، نبود برندهای صنعتی معتبر در حوزه مس و فقدان استراتژیهای بازاریابی باعث شده تا حتی در بازارهایی که مس ایران میتواند مزیت رقابتی داشته باشد، نتواند جایگاه شایستهای کسب کند.
با این حال، همه کارشناسان متفقالقولاند که هنوز برای اصلاح مسیر دیر نیست. تدوین یک نقشه راه جامع، همگام با تحولات جهانی، استفاده از ظرفیتهای دانشگاهی و پژوهشی، جذب سرمایهگذاری خارجی و پیوند دادن صنعت با فناوری، میتواند ایران را از جایگاه فعلیاش به سمت یک بازیگر مهم در زنجیره جهانی ارزش مس هدایت کند. اما شرط نخست این مسیر، عبور از نگاه سنتی و خامفروشانه به معدنکاری، و ورود به عصر صنعتیسازی، فناوریمحوری و خلق ارزش افزوده است.
جایگاه ایران در زنجیره جهانی مس هنوز شایسته ظرفیتهایش نیست
امیر ناصری، کارشناس ارشد اقتصاد معادن و از مدیران سابق حوزه برنامهریزی در شرکت ملی صنایع مس ایران در گفتوگو با «روزگارمعدن» اظهار کرد: «متأسفانه علیرغم برخورداری از ذخایر قابل توجه، بهویژه در استانهای کرمان و آذربایجان شرقی، جایگاه ایران در زنجیره جهانی مس عمدتاً به صادرات کنسانتره یا کاتد محدود شده است و هنوز وارد عرصه صنایع پاییندستی نشدهایم.»
وی افزود: «اگر نگاهی به کشورهایی مانند شیلی، چین یا حتی هند بیندازیم، درمییابیم که توسعه صنعت مس در آن کشورها بر مبنای زنجیره ارزش طراحی شده است. یعنی از استخراج گرفته تا ساخت محصولات نهایی مانند کابل، بردهای الکترونیکی، قطعات خودروهای الکتریکی و باتریهای پیشرفته در داخل کشور انجام میشود، در حالیکه در ایران حلقههای نهایی زنجیره تقریباً غایب است.»
سهم ایران در بازار جهانی، کمتر از ۲ درصد
این کارشناس با اشاره به آمارهای بینالمللی تأکید کرد: «طبق دادههای انجمن بینالمللی مس (ICA)، سهم ایران از کل تولید مس پالایششده جهان کمتر از ۲ درصد است و در حوزه صادرات محصولات نهایی، تقریباً سهمی نداریم. این یعنی ما در زنجیرهای که دهها میلیارد دلار گردش مالی دارد، تنها در مرحلهای از آن حضور داریم که کمترین ارزش افزوده را تولید میکند.»
وی ادامه داد: «علت این وضعیت را میتوان در چند عامل اساسی جستوجو کرد. اول اینکه سیاستگذاری ما در صنعت مس اغلب کوتاهمدت و مبتنی بر فروش سریع مواد اولیه بوده است. دوم، عدم سرمایهگذاری کافی در تکنولوژیهای نوین و عدم حمایت از صنایع تبدیلی، و سوم، نبود هماهنگی میان دستگاههای ذیربط برای توسعه منسجم زنجیره ارزش.»
حرکت ناکامل شرکت ملی مس
ناصری با اشاره به وضعیت کنونی شرکت ملی صنایع مس ایران اظهار داشت: «شرکت ملی صنایع مس طی سالهای اخیر گامهای مثبتی در حوزه اکتشاف و افزایش ظرفیت تولید برداشته است، اما این اقدامات بیشتر در سطح مواد اولیه و تولید کاتد باقی ماندهاند. ما هنوز سهمی در بازار جهانی کابل، موتورهای صنعتی، تجهیزات انرژی خورشیدی و حتی باتریهای مبتنی بر مس نداریم.»
وی گفت: «امروز در جهان، نقش مس در فناوریهای سبز بسیار پررنگ شده است. در تولید خودروهای الکتریکی، شبکههای انتقال انرژی نو، توربینهای بادی و زیرساختهای شارژ سریع، مس یک عنصر کلیدی محسوب میشود. اما ایران نتوانسته از این تحول جهانی بهرهبرداری لازم را داشته باشد.»
ایران درگیر دغدغههای ابتدایی است
وی افزود: «در حالیکه بسیاری از کشورها بهدنبال توسعه صنایع دانشبنیان در حوزه کاربردهای خاص مس هستند، ما همچنان درگیر مباحث ابتدایی مانند افزایش ظرفیت ذوب یا رفع مشکلات زیستمحیطی هستیم. این تأخیر به معنای از دست دادن فرصتهای طلایی است.»
این تحلیلگر حوزه معدن در ادامه با تأکید بر اهمیت صادرات محصولات با ارزش افزوده بالا گفت: «صادرات کنسانتره و کاتد شاید در کوتاهمدت سودآور باشد، اما کشورهایی که راه توسعه صنعتی را پیمودهاند، بهخوبی میدانند که ثروت واقعی در صادرات محصول نهایی است. ما باید سهم خود را در صادرات کابلهای پیشرفته، تجهیزات انرژیهای تجدیدپذیر و فناوریهای نوین مرتبط با مس افزایش دهیم.»
الگوی ویتنام، مسیری قابل پیمایش برای ایران
وی اظهار کرد: «اگر بخواهم مثالی بزنم، میتوان به کشور ویتنام اشاره کرد. این کشور با استفاده از سیاستهای مشوق مالیاتی و انتقال فناوری، توانست ظرف یک دهه از واردکننده مواد اولیه به صادرکننده تجهیزات مسی پیشرفته تبدیل شود. این مسیر برای ایران نیز قابل پیمودن است، اگر برنامهریزی و اراده ملی وجود داشته باشد.»
ناصری با اشاره به پتانسیل بالای علمی و صنعتی کشور افزود: *«در دانشگاهها و مراکز تحقیقاتی ایران، توانایی بالایی برای طراحی محصولات مبتنی بر مس وجود دارد. اگر حمایت دولتی و پیوند مؤثر با صنعت فراهم شود، میتوان بسیاری از قطعات و تجهیزات حساس را در داخل تولید کرد. اما متأسفانه تاکنون حلقه اتصال صنعت و علم در این حوزه ضعیف بوده است.»
نیاز به مشارکتهای بینالمللی
وی گفت: «در کنار همه اینها، بحث سرمایهگذاری خارجی و مشارکتهای بینالمللی نیز باید جدی گرفته شود. حضور شرکتهای خارجی نهتنها در تأمین مالی پروژهها مؤثر است، بلکه به انتقال دانش، افزایش کیفیت و گشودن بازارهای جدید نیز کمک میکند.»
وی در پایان با اشاره به ضرورت تدوین نقشه راه ملی برای توسعه زنجیره ارزش مس تصریح کرد: *«تا زمانیکه ما صرفاً به استخراج و فروش خام فکر کنیم، از فرصتهای بزرگ جهانی عقب خواهیم ماند. نیاز است یک راهبرد جامع برای عبور از تولید مواد اولیه به سمت صادرات فناوریمحور تدوین شود و این مسیر بهصورت بلندمدت دنبال گردد.»
ایران در زنجیره ارزش مس اسیر خامفروشی مانده است
در ادامه معین شریفی، مدیر فنی سابق در مجتمع مس سرچشمه و مشاور توسعه صنایع معدنی در گفتوگو با «روزگارمعدن» اظهارکرد: «ما در ایران سالهاست که به استخراج و تولید کاتد بسنده کردهایم. این در حالیست که زنجیره ارزش مس، بسیار فراتر از تولید کاتد یا حتی صادرات آن است. کشورهای پیشرو اکنون روی محصولات نهایی و پیچیده با کاربردهای پیشرفته سرمایهگذاری کردهاند.»
وی افزود: «صنایع پاییندستی مس در کشور ما به دلایل متعددی دچار رکود یا رشد بسیار کند شدهاند. یکی از دلایل مهم آن، نبود یک استراتژی کلان برای توسعه پیوسته زنجیره ارزش از معدن تا محصول نهایی است. سیاستهای صنعتی ما بیشتر متمرکز بر بخش معدنکاری باقی مانده و از صنایع تبدیلی غفلت شده است.»
ما معدن داریم، آنها بازار
وی در ادامه گفت: «برای مثال، کشورهای چین، ژاپن و حتی برخی کشورهای کوچک آسیایی، با واردات کنسانتره مس، کارخانههای بزرگ تولید محصولات الکترونیکی، سیم و کابل، تجهیزات پزشکی و قطعات خودروهای الکتریکی راهاندازی کردهاند. اما ما که خود دارنده معدن هستیم، هنوز نتوانستهایم در بازار این محصولات سهم مؤثری داشته باشیم.»
مهندس شریفی با تأکید بر تفاوت ارزش اقتصادی میان حلقههای مختلف زنجیره مس اظهار داشت: «در بازار جهانی، قیمت کنسانتره مس یا حتی کاتد، در مقایسه با محصولات نهایی نظیر تجهیزات انتقال برق، موتورها، و آلیاژهای خاص، حداقل چند برابر پایینتر است. این یعنی کشور ما با صادرات مواد اولیه، در واقع ارز کمتری جذب میکند و فرصت اشتغالزایی داخلی را از دست میدهد.»
نبود زیرساخت، مانع اصلی توسعه
وی گفت: «یکی دیگر از چالشهای ما، نداشتن زیرساخت مناسب برای حمایت از سرمایهگذاری در صنایع پاییندستی است. احداث یک کارخانه تولید سیم و کابل با کیفیت جهانی یا خط تولید قطعات صنعتی نیازمند تجهیزات پیشرفته، فناوری روز و تسهیلات ویژه است؛ اموری که متأسفانه با بوروکراسی سنگین و کمتوجهی مواجهاند.»
وی افزود: «همچنین باید توجه داشت که ضعف در حوزه صادرات محصولات نهایی و نداشتن برندهای معتبر، باعث شده نتوانیم در بازار جهانی رقابت کنیم. امروز مشتری خارجی علاوه بر کیفیت، به استانداردهای زیستمحیطی، ثبات قیمت و پشتیبانی فنی اهمیت میدهد. ما هنوز برای ورود مؤثر به این مرحله آماده نیستیم.»
مناطق مسخیز؛ فرصتهای مغفول
این کارشناس حوزه فرآوری با اشاره به ظرفیت بالای استانهای مسخیز کشور خاطرنشان کرد: *«استانهایی مانند کرمان، آذربایجان شرقی، سیستان و بلوچستان و یزد، نهتنها ذخایر غنی دارند، بلکه نیروی انسانی ماهر، دانشگاههای فنی و موقعیت جغرافیایی مطلوبی نیز دارند. این مناطق میتوانند به قطب صنایع پاییندستی مس تبدیل شوند، اگر سرمایهگذاری و سیاستگذاری درستی صورت گیرد.»
وی با بیان اینکه نگاه تکبعدی به معدنکاری برای کشور ما دیگر کافی نیست گفت: *«اگر تنها به استخراج و فروش مواد معدنی بسنده کنیم، در واقع منابع طبیعیمان را ارزانفروشی کردهایم. اما اگر این منابع را به محصولات نهایی تبدیل کنیم، چندین برابر اشتغال، صادرات و ارزآوری خواهیم داشت. امروز دیگر کشورها برای مواد خام ما صف نمیکشند؛ آنها دنبال محصول نهایی هستند.»
بدون برند، بازار جهانی را از دست میدهیم
وی تأکید کرد: «به عنوان نمونه، شرکتهای بزرگی در اروپا و شرق آسیا ترجیح میدهند از کشورهایی خرید کنند که توان تولید قطعات دقیق الکتریکی و صنعتی دارند. این یعنی حتی اگر بهترین کیفیت کاتد را هم داشته باشیم، ولی وارد زنجیره جهانی طراحی و ساخت نشویم، بازار بزرگی را از دست دادهایم.»
مهندس شریفی در بخش دیگری از گفتوگو به موضوع صادرات فناوری اشاره کرد و گفت: *«ما باید از صادرات صرف مواد اولیه عبور کرده و به سمت صادرات دانش فنی و محصولات پیچیده برویم. تولید کابلهای فشار قوی، قطعات خودروهای برقی، تجهیزات انرژی خورشیدی، همه با پایه مس ممکناند. اما برای رسیدن به این مرحله، باید به پژوهش، نوآوری و ارتباط میان دانشگاه و صنعت توجه جدیتری کنیم.»
حمایتهای هدفمند، کلید توسعه پاییندستی
وی افزود: «یکی از دلایل عقبماندگی ما، نبود مشوقهای سرمایهگذاری برای بخش خصوصی و صنایع کوچک و متوسط در حوزه پاییندستی است. بیشتر حمایتها معطوف به شرکتهای بزرگ معدنی است، در حالیکه توسعه واقعی زنجیره ارزش در گرو شکلگیری اکوسیستم صنعتی کامل است که شامل شرکتهای دانشبنیان، کارگاههای تخصصی و مراکز آزمون و استانداردسازی نیز باشد.»
وی ادامه داد: «یکی دیگر از عوامل بازدارنده، ضعف در دیپلماسی صنعتی و تجاری است. ما نتوانستهایم بازارهای هدف مناسبی برای محصولات مسی پیشرفته خود پیدا کنیم، چون اصلاً چنین محصولاتی را تولید نکردهایم. ایجاد نمایشگاههای تخصصی، شرکت در رویدادهای بینالمللی، عقد قراردادهای مشترک با برندهای جهانی، از جمله اقداماتیست که باید در اولویت قرار گیرد.»
زنجیره ارزش؛ یک مأموریت ملی
وی در پایان با اشاره به لزوم تحول راهبردی در سیاستگذاری صنعت مس تصریح کرد: *«اگر میخواهیم از تله خامفروشی خارج شویم، باید زنجیره ارزش را بهعنوان یک مسیر ملی ببینیم، نه صرفاً یک پروژه صنعتی. این کار نیاز به جسارت، آیندهنگری، سرمایهگذاری پایدار و حمایت از نوآوری دارد. فقط در این صورت است که میتوانیم نقش واقعی خود را در بازار جهانی ایفا کنیم و از ظرفیت بزرگ مس در مسیر توسعه پایدار کشور بهره ببریم.»
کلام آخر
تجربه جهانی کشورهایی چون شیلی، چین، هند و حتی ویتنام نشان میدهد که منابع طبیعی، صرفاً زمانی به توسعه اقتصادی و صنعتی منتهی میشوند که از دل آنها زنجیرههای متصل به ارزش افزوده، اشتغال و نوآوری بیرون کشیده شود. ایران اگرچه بر گنجی از مس نشسته، اما هنوز نتوانسته در نقشه جهانی این صنعت، نقشی فراتر از یک تأمینکننده ماده خام ایفا کند. این در حالی است که مزیتهای جغرافیایی، انسانی، فناورانه و زمینشناسی کشور، بارها توسط کارشناسان داخلی و خارجی تأیید شده است.
آنچه در گفتوگو با دو تن از کارشناسان باسابقه این حوزه بهوضوح برجسته شد، نیاز فوری به عبور از سیاستهای کوتاهمدت، خاممحور و فاقد پیوست صنعتی است. از نگاه آنان، اگرچه شرکت ملی صنایع مس ایران در حوزه اکتشاف و تولید اولیه عملکرد قابلقبولی داشته، اما حلقههای پاییندستی زنجیره – که دقیقاً محل خلق ارزش افزوده هستند – همچنان معطل سیاستگذاریهای ملی و حمایتهای زیرساختی ماندهاند. این در حالیست که تقاضای جهانی برای محصولات نهایی مبتنی بر مس، بهویژه در حوزههای فناوری پاک و انرژیهای نو، بهشدت در حال افزایش است.
واقعیت این است که زمان خامفروشی گذشته است. امروز دیگر رقابت بر سر مقدار تولید کنسانتره یا حتی کاتد نیست؛ بلکه رقابت اصلی بر سر توانایی در تولید تجهیزات دقیق، تأمین فناوری، توسعه برند و حضور در زنجیره جهانی نوآوری است. برای رسیدن به این هدف، ایران باید به جای صادرات فلز، به صادرات دانش، فناوری و برندهای صنعتی خود فکر کند.
از سوی دیگر، توسعه صنایع پاییندستی تنها با برنامههای کلان و حمایت از صنایع کوچک و متوسط، شرکتهای دانشبنیان و مراکز تحقیقاتی ممکن خواهد بود. زنجیره ارزش مس تنها زمانی شکل میگیرد که بخش خصوصی واقعی، دانشگاهها، فناوران و سرمایهگذاران داخلی و خارجی در یک اکوسیستم هماهنگ و پشتیبانیشده گرد هم آیند. در این مسیر، اصلاح بوروکراسی، تسهیل فرآیندهای مجوزدهی، ارائه تسهیلات هدفمند و تدوین نقشه راه قابل پایش و بلندمدت از جمله پیششرطهای موفقیت خواهد بود.
ایران اگر میخواهد نقش فعالی در آینده جهانی صنعت مس داشته باشد، باید از درون معادنش، آینده بسازد؛ نه فقط کاتد. باید از رگههای خام، زنجیرههای پیوسته ارزش بیرون بکشد؛ از ذوب مس، صنایع سبز، فرصتهای شغلی، صادرات فناورمحور و توسعه پایدار متولد شود. خامفروشی نه تنها سودآور نیست، بلکه در درازمدت، موجب وابستگی، خروج ارز و فرسایش سرمایههای ملی خواهد شد.
در نهایت، حرکت بهسوی جایگاهی شایسته در زنجیره جهانی مس، نه تنها یک تصمیم صنعتی، بلکه یک انتخاب راهبردی برای آینده اقتصاد ایران است. انتخابی که اگر امروز برای آن تصمیم نگیریم، فردا ممکن است دیگر فرصتی برای جبران باقی نماند.