فولاد ایران در آزمون اقلیم و اقتصاد
در جهان امروز، صنعتی باقی نمیماند که از سایه سنگین تغییرات اقلیمی مصون مانده باشد. واژههایی چون «دیاکسیدکربن»، «تعهدات اقلیمی» و «تولید پاک» دیگر فقط مفاهیم دانشگاهی یا توصیهنامههای بینالمللی نیستند، بلکه به بخشی جدانشدنی از منطق اقتصادی جهان تبدیل شدهاند. این تحول، بیش از هر صنعت دیگری، گریبانگیر فولاد شده است؛ صنعتی که بهتنهایی ۷ تا ۹ درصد از کل گازهای گلخانهای جهان را تولید میکند و نقطه اتکای بسیاری از اقتصادهای در حال توسعه – از جمله ایران – محسوب میشود.

در این میان، ایران با در اختیار داشتن یکی از بزرگترین ظرفیتهای تولید فولاد منطقه، خود را در معرض یک دوگانگی راهبردی میبیند: از یکسو توسعه تولید و رشد صادرات و از سوی دیگر، الزامات رو به رشد کاهش کربن که اکنون از یک توصیه به یک استاندارد الزامآور جهانی تبدیل شده است.
گزارشهای جدید کمیسیون اروپا، سازمان ملل، و مجامع بینالمللی انرژی نشان میدهد که از سال ۲۰۲۶، تعرفههای کربنی در ورودی گمرکات کشورهای اروپایی اعمال خواهد شد؛ اقدامی که در صورت نداشتن مستندات دقیق از وضعیت آلایندگی، عملاً به منزله حذف فولاد ایران از زنجیره تأمین جهانی خواهد بود. اتحادیه اروپا بهصراحت اعلام کرده است که تنها محصولاتی میتوانند وارد قلمرو آن شوند که شناسنامه سبز داشته باشند.
این در حالی است که ساختار سنتی تولید فولاد در ایران هنوز وابستگی بالایی به سوختهای فسیلی دارد. سهم بالای گاز طبیعی در فرآیند احیای مستقیم (DRI) از یکسو نقطه قوت صنعت فولاد ایران در مقایسه با زغالسنگمحور بودن فولاد چین است، اما از سوی دیگر همین وابستگی در نبود راهبردی برای تأمین پایدار انرژی، تهدیدی جدی برای آینده محسوب میشود. در سالهای اخیر، قطعیهای مکرر گاز و برق در فصل زمستان نه تنها تولید را مختل کرده، بلکه شرکتها را در تأمین تعهدات صادراتیشان با مشکل مواجه کرده است.
با این حال، امیدی پنهان در دل این تهدیدها نهفته است. برخلاف برخی صنایع سنگین که برای کاهش انتشار نیازمند سرمایهگذاریهای سنگین و فناورانه هستند، در صنعت فولاد ایران راهکارهایی وجود دارد که حتی با همین زیرساختهای فعلی نیز میتوان بهتدریج از شدت انتشار دیاکسیدکربن کاست. استفاده ترکیبی از هیدروژن، توسعه فناوریهایی نظیر کوره فلش، بهرهگیری از برق تجدیدپذیر و حتی تغییر در طراحی خطوط تولید، بخشی از راهکارهایی است که در بسیاری از کشورهای دنیا پیگیری میشود و در ایران نیز قابل پیادهسازی است.
تجربه کشورهایی مانند آلمان، سوئد، هند و حتی مصر نشان داده است که سرمایهگذاری در مسیر فولاد سبز، نه یک بار مالی اضافه بلکه یک مزیت رقابتی پایدار است. این کشورها با راهاندازی پروژههای پایلوت، همکاری با شرکتهای فناور، و ایجاد مشوقهای قانونی، نهتنها به کاهش آلایندگی دست یافتهاند بلکه توانستهاند سهم خود را از بازارهای جهانی فولاد افزایش دهند.
در ایران نیز صحبت از تولید فولاد سبز دیگر محدود به محافل دانشگاهی نیست. در گفتوگوهای اخیر «روزگار معدن» با کارشناسان این حوزه از جمله بهرام شاهویسی و دکتر مهیار صدری، مشخص شد که صنعت فولاد کشور از لحاظ دانش فنی و آشنایی با روندهای جهانی، آمادگی لازم برای ورود به مرحله اجرایی را دارد. آنچه بیشتر از هر چیز احساس میشود، نبود یک سیاست جامع، شفاف و الزامآور در سطح حاکمیتی است.
سرمایهگذاران داخلی نیز در این شرایط، با تردید به سمت نوآوریهای زیستمحیطی گام برمیدارند. عدم ثبات در تأمین انرژی، نبود تضمین صادرات، و فاصله زیاد بین قانونگذاری و اجرا، از جمله عواملی است که فضای تصمیمگیری را برای بخش خصوصی دشوار کرده است.
با توجه به ذخایر قابل توجه سنگآهن، نیروی انسانی متخصص، و تجربه صنعتی کشور، ایران نهتنها میتواند از موج فولاد سبز جا نماند، بلکه در صورت برنامهریزی هوشمندانه، به یکی از قطبهای این حوزه در منطقه نیز تبدیل شود. اما شرط این موفقیت، شروع از امروز است؛ چراکه فردا ممکن است برای بازگشت به بازار جهانی دیر باشد.
در چنین شرایطی، آنچه بر دوش فولادسازان ایرانی سنگینی میکند، تنها بار سنگ آهن یا تولید نیست، بلکه بار سنگین مسئولیت در برابر زمین، نسلهای آینده و اقتصاد کشور است. آنها باید میان ادامه مسیر سنتی یا پیوستن به تحول سبز یکی را انتخاب کنند؛ انتخابی که نهتنها بر صنعت، بلکه بر آینده ایران تأثیر خواهد گذاشت.
اهش دیاکسیدکربن، شرط بقا در بازار جهانی است
بهرام شاهویسی در گفتگو با «روزگار معدن» اظهار کرد: بر اساس موافقتنامه اقلیمی پاریس در سال ۲۰۱۵ که ایران نیز یکی از امضاکنندگان آن بهشمار میرود، مقرر شده کارخانهها و مراکز صنعتی، تولید دیاکسیدکربن حاصل از فعالیتهای خود را کاهش دهند.
وی گفت: این قرارداد، بزرگترین محرک بنگاههای اقتصادی بزرگ دنیاست که آنها را به سمت توسعه پایدار و صنعت سبز سوق میدهد. طبق مفاد این موافقتنامه، کشورها باید نهایت تلاش خود را برای کاهش گازهای گلخانهای بهکار بگیرند، چراکه تغییرات اقلیمی و گرمایش جهانی ناشی از این گازها، به مرحله خطرناکی رسیده است.
فولاد بدون مستندات کاهش کربن، خریدار نخواهد داشت
این کارشناس صنعت فولاد افزود: اگرچه مقررات کربنزدایی صرفاً مختص فولادسازان نیست، اما در فرآیند تولید فولاد باید بهشدت مورد توجه قرار گیرد. بهازای هر تن فولاد تولیدشده در کورههای بلند، حدود ۱.۹ تن دیاکسیدکربن وارد جو زمین میشود و این عدد در مورد آهناسفنجی به حدود ۱.۲ تا ۱.۶ تن میرسد.
شاهویسی ادامه داد: خوشبختانه با روشهای موجود در تولید آهناسفنجی و تجهیزات فعلی، میتوان میزان انتشار دیاکسیدکربن را تا ۳۰ درصد کاهش داد. افزون بر این، با بهرهگیری از فناوریهای مدرن جهان، باید تولید گازهای گلخانهای را مهار کرد؛ چراکه اگر کشوری نتواند مستنداتی برای کاهش این گازها ارائه دهد، شانس حضور در بازارهای بینالمللی را از دست خواهد داد.
هیدروژن، برگ برنده فولاد سبز
وی در پاسخ به پرسشی درباره راهکارهای کاهش انتشار کربن و حرکت بهسوی فولاد سبز اظهار کرد: هیدروژن یکی از مهمترین منابع انرژی در جهان امروز است که توجه صنایع بزرگ دنیا را به خود جلب کرده و ما نیز باید استفاده از هیدروژن در تولید آهناسفنجی را در دستور کار قرار دهیم.
وی افزود: استفاده از هیدروژن در فرآیند احیای مستقیم با همین تجهیزات فعلی و بدون نیاز به سرمایهگذاری کلان امکانپذیر است و میتواند مصرف گاز طبیعی را تا ۳۰ درصد کاهش دهد.
این کارشناس ادامه داد: همچنین استفاده از فناوری ذوب در کوره فلش میتواند به شکل چشمگیری مصرف انرژی و تولید دیاکسیدکربن را کاهش دهد. این روش که پیشتر برای فلزاتی مانند مس و سرب به کار میرفت، امروزه برای ذوب سنگآهن نیز مورد استفاده قرار گرفته و با سرعت قابلتوجهی در حال توسعه است.
شاهویسی گفت: استفاده از انرژیهای تجدیدپذیر مانند برق تولیدشده از باد و خورشید باید بهعنوان یک راهبرد اساسی در کشور دنبال شود. یکی دیگر از فناوریهای نوظهور، تولید آهن مذاب به روش الکترولیز است که در آن، سنگآهن در محلول الکترولیتی حل شده و با عبور جریان برق، به آهن فلزی و اکسیژن تجزیه میشود.
هیدروژن خاکستری، آبی و سبز؛ کدام مسیر مقرونبهصرفه است؟
وی در پاسخ به این نگرانی که «تولید گاز هیدروژن فرآیندی کربنزا است» توضیح داد: تولید هیدروژن به روشهای مختلفی انجام میشود. تا پیش از سال ۲۰۲۰، عمدتاً از طریق احتراق گاز طبیعی تولید میشد که در کنار هیدروژن، دیاکسیدکربن هم آزاد میکرد و به همین دلیل به آن «هیدروژن خاکستری» میگفتند.
وی افزود: یکی از روشهای بهینهتر، جذب و ذخیرهسازی کربن حاصل از احتراق گاز طبیعی در زیرزمین است که «هیدروژن آبی» نام دارد.
این کارشناس فولاد تأکید کرد: بهترین روش، تولید هیدروژن با استفاده از الکترولیز آب است که هیچگونه آلایندگی ندارد و به آن «هیدروژن سبز» گفته میشود. البته تولید صنعتی هیدروژن سبز نیازمند انرژی الکتریکی زیادی است و به همین دلیل در حال حاضر اقتصادی نیست.
وی ادامه داد: برای موفقیت این روش، باید برق موردنیاز برای الکترولیز از طریق منابع تجدیدپذیر تأمین شود، بنابراین سرمایهگذاری در زیرساختهای مرتبط با انرژیهای پاک ضروری است.
معدنکاری سبز، یک الزام اقتصادی است
شاهویسی در پاسخ به پرسشی درباره اقدامات انجامشده در کشور برای دستیابی به فولاد سبز گفت: باید این اقدامات انجام شده باشد، زیرا اگر صنایع ما تا موعد مقرر نتوانند تولید دیاکسیدکربن را کاهش دهند، امکان صادرات محصولات خود را از دست خواهند داد.
وی افزود: سرمایهگذاری در حوزه معدنکاری سبز، یک ضرورت انکارناپذیر است. دستیابی به این هدف امکانپذیر است، مشروط بر آنکه با آموزش، بهرهگیری از دانش روز و نیروی انسانی متخصص، مسیر توسعه پایدار را طی کنیم.
زغالسنگ، آینده ندارد؛ جایگاه مس تقویت میشود
در ادامه این گفتوگو، وی درباره تنوعبخشی به سبد انرژی کشور اظهار کرد: خیر، استفاده از زغالسنگ لزوماً به معنای عقبگرد زیستمحیطی نیست. در حال حاضر، سهم نفت در تأمین انرژی دنیا حدود ۳۰ درصد است که طبق پیشبینیها تا سال ۲۰۵۰ به کمتر از ۱۰ درصد کاهش خواهد یافت.
وی گفت: امروز الکتریسیته حدود ۱۹ درصد انرژی جهان را تأمین میکند و قرار است این رقم به بیش از ۵۱ درصد برسد. زغالسنگ که اکنون ۱۵ درصد سهم دارد، تا سال ۲۰۵۰ به کمتر از ۴ درصد کاهش خواهد یافت.
این کارشناس تأکید کرد: در چنین روندی، عنصر «مس» بهدلیل نقش آن در انتقال الکتریسیته، به اولویت سرمایهگذاری بسیاری از کشورها تبدیل شده است و در استراتژی انرژی اتحادیه اروپا نیز جایگاه ویژهای دارد.
همسویی با جهان، رمز بقای اقتصادی صنایع معدنی است
در پایان گفتوگو، شاهویسی در پاسخ به این پرسش که آیا با وجود کمبود انرژی میتوان اقدام جدی برای کاهش انتشار دیاکسیدکربن انجام داد؟ اظهار کرد: دنیای امروز به دهکدهای جهانی تبدیل شده است. ما نیز باید در مسیر توسعه بینالمللی حرکت کنیم و با توجه به نیازهای بازار جهانی، برنامهریزی هوشمندانه و آیندهنگرانه داشته باشیم.
وی خاطرنشان کرد: ایران با برخورداری از ذخایر غنی عناصر فلزی، ظرفیت آن را دارد که جایگاه مهمتری در بازارهای جهانی به خود اختصاص دهد. من اطمینان دارم که این ظرفیت میتواند سهم معدن و صنایع معدنی را در تولید ناخالص داخلی کشور افزایش دهد.
مسیر جهانی صنعت روشن است، ما کجا ایستادهایم؟
دکتر مهیار صدری در گفتوگو با «روزگار معدن» اظهار کرد: دنیا دیگر منتظر کشورهایی نمیماند که هنوز به سوختهای پرکربن تکیه دارند. توافق پاریس و برنامههای اجرایی اتحادیه اروپا، آمریکا و شرق آسیا، مسیر آینده صنعت فولاد را تعیین کردهاند: تولید با کربن پایین یا حذف از بازار جهانی.
وی گفت: در سالهای آینده، مقررات مرزی کربن سختتر خواهند شد. اگر ایران نتواند بهصورت شفاف نشان دهد که در مسیر کاهش انتشار دیاکسیدکربن حرکت میکند، فولاد ما حتی اگر کیفیت فنی مطلوبی هم داشته باشد، مشتری نخواهد داشت.
فولادسازان در خط مقدم تعهدات اقلیمی
این پژوهشگر حوزه محیطزیست صنعتی افزود: صنعت فولاد یکی از پرکربنترین صنایع دنیاست. در ایران نیز بیشترین سهم گازهای گلخانهای صنعتی به همین بخش اختصاص دارد.
وی توضیح داد: در فرآیندهای متداول کوره بلند، برای هر تن فولاد نزدیک به دو تن دیاکسیدکربن منتشر میشود. در ایران که بیشتر از احیای مستقیم و آهناسفنجی استفاده میشود، عدد پایینتر است، اما هنوز فاصله زیادی با استانداردهای جهانی داریم.
هیدروژن؛ کلید عبور از وابستگی به گاز
صدری با اشاره به اهمیت تنوعبخشی به سوخت در صنعت فولاد گفت: اتکای ما به گاز طبیعی، اگرچه در مقایسه با زغالسنگ مزیتهایی دارد، اما در آینده ما را دچار محدودیت خواهد کرد. راهحل اصلی در جهان، حرکت بهسوی استفاده از هیدروژن سبز است.
وی افزود: هیدروژن میتواند جایگزین گاز طبیعی در احیای مستقیم شود. کشورهای پیشرو در حال سرمایهگذاری کلان روی تولید هیدروژن از منابع تجدیدپذیر هستند. ما هم باید از همین حالا نقشه راه هیدروژن ملی برای صنعت فولاد داشته باشیم.
فولاد سبز فقط شعار نیست، یک مزیت رقابتی است
این مشاور انرژی تأکید کرد: فولاد سبز یک پروژه تجملاتی نیست؛ بلکه شرط رقابت در آینده نزدیک است. کشورهایی مثل آلمان، سوئد و ژاپن، فولادهایی با برچسب «سبز» تولید میکنند که در مناقصههای بینالمللی امتیاز میآورد.
وی گفت: اگر ما نتوانیم برچسبهای زیستمحیطی معتبر برای محصولاتمان بگیریم، نهتنها بازار صادراتی را از دست میدهیم، بلکه سرمایهگذاری خارجی هم جذب نخواهد شد.
فناوریهای کاهش کربن در دسترس است
دکتر صدری ادامه داد: خوشبختانه بسیاری از فناوریهای کربنزدایی، قابل بومیسازی هستند. استفاده از انرژی خورشیدی و بادی برای تأمین برق صنایع، یا بهرهگیری از سیستمهای مدیریت حرارت و بازیابی انرژی، از جمله اقدامات مؤثر و در دسترس است.
وی افزود: همچنین فناوری ذوب در کوره فلش، تولید آهن از طریق الکترولیز و استفاده از سوختهای جایگزین مثل بیوگاز و گاز سنتزی از پسماند صنعتی، میتواند بخشی از راهکارهای ما باشد.
گام نخست: اندازهگیری واقعی آلایندگی
این کارشناس تأکید کرد: برای هر اقدامی، ابتدا باید اطلاعات واقعی داشت. متأسفانه بسیاری از کارخانههای فولادی ما فاقد سیستمهای دقیق پایش گازهای گلخانهای هستند. بدون عدد و شاخص نمیتوان برنامهریزی کرد.
وی گفت: نیاز فوری ما، راهاندازی سامانه ملی مانیتورینگ انتشارات کربن در صنایع بزرگ است. این دادهها هم مبنای سیاستگذاری هستند و هم میتوانند پشتوانه تهیه مستندات برای تجارت بینالمللی باشند.
چالش انرژی و توسعه تجدیدپذیر
صدری درباره کمبود انرژی در کشور اظهار کرد: متأسفانه در سالهای اخیر بسیاری از صنایع بهویژه در فصل زمستان با قطعی گاز و برق مواجه بودهاند. این وضعیت ناپایدار، انگیزه برای سرمایهگذاری در تولید سبز را کاهش میدهد.
وی افزود: راهحل این چالش، توسعه واقعی انرژیهای تجدیدپذیر است. با ورود شرکتهای خصوصی، تولید برق خورشیدی در مقیاس صنعتی میتواند بخشی از نیاز صنایع انرژیبر را تأمین کند و به جای وابستگی به یارانه دولتی، مدل پایدارتری ایجاد کند.
معدنکاری سبز، نیاز آینده نه انتخاب امروز
وی در ادامه گفت: فراتر از صنعت فولاد، کل زنجیره معدنکاری باید بهسوی کاهش آلایندگی حرکت کند. از اکتشاف گرفته تا حملونقل و فرآوری، همه مراحل باید با شاخصهای زیستمحیطی جدید هماهنگ شوند.
وی تصریح کرد: همین حالا برخی خریداران بینالمللی سنگآهن یا کنسانتره، از فروشنده درخواست ارائه گواهی محیطزیستی دارند. اگر معادن ما فاقد این اسناد باشند، بهزودی سهم خود را از بازار جهانی از دست خواهند داد.
ما هنوز فرصت داریم، اگر بخواهیم
دکتر صدری در پایان گفت: اگرچه دیر شروع کردهایم، اما هنوز فرصت داریم. کشور ما از نظر منابع خورشیدی، بادی و معدنی، جزو بهترینهاست. اما باید با یک راهبرد مشخص، شفاف و مبتنی بر همکاری بخش خصوصی، حرکت کنیم.
وی خاطرنشان کرد: دولت باید تسهیلگر باشد نه متصدی؛ اگر مسیر برای توسعه فناوری و سرمایهگذاری سبز باز شود، صنایع ما میتوانند هم مزیت رقابتی پیدا کنند، هم نقشی مؤثر در حفظ محیطزیست ایفا کنند.
کلام آخر
آنچه پیداست آن است که هیچ صنعتی نمیتواند نسبت به پیامدهای تغییرات اقلیمی بیتفاوت باشد. تولید صنعتی، بهویژه در حوزههایی چون فولاد، دیگر صرفاً به معیارهایی نظیر ظرفیت، کیفیت یا قیمت وابسته نیست؛ بلکه میزان آلایندگی، نحوه مصرف انرژی، و رعایت استانداردهای زیستمحیطی نیز به مؤلفههای اصلی رقابت در بازار جهانی تبدیل شدهاند. فولاد سبز، برخلاف تصوری که در برخی محافل وجود دارد، یک شعار یا ایده لوکس نیست، بلکه واقعیتی است که در حال شکل دادن به آینده تجارت جهانی فلزات است.
بر اساس آخرین سیاستهای اتحادیه اروپا، تعرفههای کربنی در مرزهای این منطقه از سال ۲۰۲۶ اجرایی خواهد شد. این بدان معناست که صادرکنندگان فولاد به اروپا باید مستندات دقیق مربوط به میزان انتشار دیاکسیدکربن در زنجیره تولید خود را ارائه دهند. این الزام تنها به اتحادیه اروپا محدود نمیشود؛ ایالات متحده، کانادا، کرهجنوبی، ژاپن و حتی چین نیز در حال طراحی و اجرای چارچوبهایی مشابه هستند. از این رو، اگر فولاد ایران نتواند خود را با این قواعد جهانی هماهنگ کند، نهتنها بازارهای صادراتیاش را از دست میدهد، بلکه بهمرور در تأمین مالی، جذب سرمایه خارجی، و توسعه تکنولوژی نیز با موانع جدی مواجه خواهد شد.
در این میان، ایران با برخورداری از منابع سرشار سنگآهن، تجربه فنی در تولید آهناسفنجی، و زیرساختهای قابل توسعه، فرصت آن را دارد که در مسیر تحول سبز صنعت فولاد گام بردارد. البته این مسیر مستلزم اصلاحات اساسی در سیاستگذاری انرژی، حمایت از سرمایهگذاری در فناوریهای نوین، و تدوین برنامهای شفاف برای کاهش آلایندگی است. بدون وجود یک نقشه راه ملی برای «فولاد سبز»، سرمایهگذاران بلاتکلیف خواهند ماند و صنایع نیز انگیزهای برای تحول نخواهند داشت.
از سوی دیگر، نباید فراموش کرد که کربنزدایی در فولاد تنها یک تعهد بینالمللی نیست، بلکه یک ضرورت داخلی نیز هست. آلودگی هوا، اتلاف منابع انرژی، و افزایش هزینههای تولید ناشی از بهرهوری پایین، مسائلی هستند که مستقیماً بر زندگی شهروندان و پایداری اقتصادی کشور تأثیر میگذارند.
اکنون زمان آن رسیده که صنعت فولاد کشور، از مرحله گفتگو و تحلیل عبور کرده و وارد فاز اقدام شود. الگوهای موفق جهانی و تجربه کشورهای نوظهور در زمینه فولاد سبز نشان میدهد که با سیاستگذاری درست، مشارکت بخش خصوصی، و بهرهگیری از ظرفیتهای بومی، میتوان آیندهای کمکربن، رقابتی و پایدار برای صنعت فولاد ایران ترسیم کرد.