روزی پر از آه و اشک
قاسم خرمی رئیس مرکز رسانه و ارتباطات وزارت صمت
-روز یکشنبه اول مهر امسال با تلخی آغاز شد. نیمههای شب قبل، اطلاع یافتیم که معدن ذغال سنگی در طبس خراسان جنوبی منفجر شده و تعدادی از کارگران، زیر آوار ماندهاند. آوار مصائب روزمره، کم بود که حالا باید سنگینی چند تن سنگ را هم تحمل کنند!
صبح اول وقت قرار بود وزیر صنعت، معدن و تجارت، زنگ مدرسه دخترانهای را در میدان محمدیه جنوب تهران به صدا در آورد. یک ساعتی را به روی خودمان نیاوردیم تا شادیهای کودکانه آنها در روز اول مدسه، آغشته به تلخیهای این مصیبت نشود و بعد از آن، بلافاصله به سمت فرودگان برای اعزام به محل حادثه به راه افتادیم.
تیمی از مدیران، کارشناسان و متخصصان حوزه معدن، وزیر را همراهی میکردند. حدود ظهر به فرودگاه طبس رسیدیم. طبس زیبا در گرمای ۴۰ درجه کویری تب کرده و از تک و تاب افتاده بود.
از همان فرودگاه، با دو فروند هلیکوپتر به سمت محل حادثه به راه افتادیم. معدن حادثه دیده از بزرگترین معادن ذغال سنگ بخش خصوصی کشور است که ۳۰ سال قدمت و ۱۷۰۰ نیرو دارد. کلا طبس به عسلویه ذغال سنگ ایران مشهور است و گفته میشود که ۶۰۰ میلیارد دلار ذخایر معدنی دارد.
محوطه محل حادثه پر بود از آمبولانس ها، دستگاههای امدادی، مقامات محلی، خبرنگاران و کارگرانی که با بیم و امید منتظر خروج همکارانشان از عمق ۳۰۰ متری تونل بودند و از شدت تاثر، روی زمین و زیرآفتاب داغ نشسته بودند.
از ۲۵۰ کارگری که در هنگام حادثه مشغول کار بودند، ۲۰۰ نفر موفق به خروج و حدود ۵۰ نفر گیر افتاده بودند. یک فاجعه تمام عیار بود. شدت انتشار و آلودگی گاز متان به حدی بود که عملیات امداد و نجات به سختی انجام میشد و امدادگران در حال رقیق کردن گاز برای ورود به کارگاه اصلی انفجار بودند.
صحنه غم انگیزی بود. به فاصله هر ساعت، ناگهان اعلام میشد که یک نفر از زیر آوار خارج شده اما شوربختانه جان باخته است و به این ترتیب، امیدی دیگر، خاکستر میشد.
چون حادثه در عمق زمین اتفاق افتاده بود، در فضای بیرون، صحنهای از تخریب، قابل مشاهده نبود اما بغض و سکوتی سنگین حاکم بود.
بعد از بازدید خروجی تونلها و اطمینان از تلاش مضاعف امدادگران، به دستور آقای اتابک وزیر صمت، در ساختمان اداری محل معدن، حادثه دیده جلسه اضطراری برگزار شد تا مدیران معدن، نمایندگان کارگران و متخصصان همراه تیم اعزامی، ابعاد حادثه را بررسی کنند.
استاندار، نماینده شهر، دادستان و دیگران مدیران ارشد استانی هم حضور داشتند.
گزارش اولیه همه طرفین، شنیده شد. هر چند فضا به لحاظ روحی و روانی آماده شنیدن دیدگاههای کارشناسی و فنی نبود اما کارشناسان حاضر هم سعی کردند به زبان ساده تری، علل احتمالی وقوع حادثه را توضیح دهند.
آقای اتابک در پایان جلسه، کمیتهای تخصصی را مامور رسیدگی فوری به ابعاد فنی حادثه کرد و از کمیته دیگری خواست تا به فرآیند امداد رسانی، کمک به حادثه دیدگان و نیز کمک به خانواده جان باختگان نظارت کنند.
حل و فصل مسائل کارگرانی که در محل کار دچار حادثه میشود با کارفرمایان بخش خصوصی، اغلب زمانبر و مشکل آفرین است. به همین دلیل وزیر صمت از نمایندگان وزارت کار تقاضاکرد تا به مسائل حقوقی شامل بازنشستگی، بیمه و دیه قانونی کارگران متوفی، هر چه سریعتر رسیدگی شود. التهاب رسانهای ناشی از چنین حوادثی بعد از مدتی فروکش میکند اما امور حقوقی آنها اگر الان حل نشود، ممکن است سالها طول بکشد.
بعد از ظهر برگشتیم به شهر طبس تا در ستاد بحران شهرستان با حضور وزیر کشور، وزیر کار، وزیر صمت و تعدادی از نمایندگان مجلس شرکت کنیم. جلسه طول کشید و قرار شد شب بمانیم تا فردا هم بر عملیات امداد و نجات، نظارت بیشتری صورت گیرد. من حدود ساعت یک بامداد خوابم برد تا شاید کمی از فشار روحی و عصبی این روز تلخ رهایی یابم. میدانم که بعد از این، خانواده جان باختگان، پلک روی هم نخواهند گذاشت.
خدایا کمکشان کن!