ارز، بنزین و چند لقمه رانت

آلبرت بغزیان - کارشناس اقتصاد

ارز، بنزین و چند لقمه رانت

برخلاف ادعاهایی که در خصوص اسب زین کرده اقتصاد و وضعیت بسامان معیشتی مطرح می‌شد، آنچه دولت جدید در واقعیت با آن مواجه شده یک خزانه خالی و نیاز به منابعی است که به وسیله آن چرخ‌های اقتصاد و معیشت کشور به گردش درآید. دولت چهاردهم برای تامین این نیازها و جبران کسری بودجه راهکارهایی را در مقابل دارد. با توجه به این واقعیت که دولت قبلی همه ظرفیت‌های تامین بودجه را آزموده و از استقراض و چاپ اسکناس گرفته تا افزایش مالیات، فروش اوراق، گرانی کالا، خدمات دولتی و ...را امتحان کرده، عملا دولت چهاردهم با یک بن‌بست جدی در روند تامین منابع دچار شده است. امروز ظاهرا تنها راهکاری که در برابر دولت قرار دارد، افزایش قیمت حامل‌های انرژی یا گرانی ارز است!!!در این یادداشت تلاش می‌کنم، ابعاد و تبعات این تصمیم را تحلیل کنم:

۱- وقتی از کسری بودجه صحبت می‌کنیم یعنی هزینه‌های دولت با درآمدهایش همخوانی ندارد. هزینه‌های دولت بالاست، چون از یک طرف بهره‌وری در اقتصاد ایران پایین است و از سوی دیگر تورم بالاست. وقتی تورم مستمر نهادینه شود، ولی درآمدها رشد قابل توجهی نداشته باشد، ناهماهنگی و عدم تعادل در هزینه‌ها و درآمدها یا «کسری بودجه» ایجاد می‌شود. باید دید مسیرهای درآمدی دولت در حال حاضر شامل چه مواردی می‌شود؟ یکی از مهم‌ترین شوون درآمدی هر دولتی از جمله دولت ایران، اخذ مالیات است. در ایران اما تنها نیمی از اقتصاد مالیات می‌دهد. در حال حاضر بیش از ۵۰درصد از اقتصاد کشورمان به دولت مالیاتی نمی‌دهند. نهادهایی که ذیل عنوان معافیت‌های مالیاتی قرار دارند و به‌رغم درآمد نجومی، مالیانی نمی‌دهند. جدا از مالیات، راهکار دوم دولت برای تامین منابع، فروش نفت است. درآمد نفتی هم به ۲گزاره بستگی دارد؛ نخست، بستگی به قیمت نفت دارد که به دلار محاسبه می‌شود و سپس به حجم فروش نفت مرتبط است. هر زمان که دولت با مشکل تامین منابع مواجه می‌شود به جای راه‌حل‌های اقتصادی و علمی به افزایش نرخ ارز پناه می‌برد. راهکاری که امروز هم درباره آن صحبت می‌شود و به عنوان یک راه پیش روی دولتمردان قرار داده می‌شود. اما بازی با نرخ ارز در بازارهای کشور نوسان ایجاد می‌کند و مانند یک شمشیر دولبه اقتصاد و معیشت ایرانیان را گرفتار می‌کند. افزایش نرخ ارز موجب رشد تورم می‌شود و رشد تورم به معنای کسری بودجه بیشتر است.

۲- برخی افراد راه دیگری را پیشنهاد می‌کنند که افزایش قیمت حامل‌های انرژی و بنزین است. باید بدانیم گرانی بنزین کمکی به کاهش کسری بودجه نمی‌کند.اگر دولت یارانه اعطایی به بنزین را قطع کرده و آن را صرف هزینه‌هایش کند، یک اشتباه محض انجام داده است. ظاهرا دولتمردان هنوز متوجه نیستند که این رویکرد چه تبعاتی دارد. ایران در شرایط فعلی نه حمل و نقل توسعه یافته دارد و نه وضعیت معیشتی مردم به گونه‌ای است که بتوانند تاب نوسانات تازه قیمتی را داشته باشند. مسوولان استدلال می‌کنند که بنزین در ایران قاچاق می‌شود! تجربه اما ثابت کرده که افزایش قیمت به هیچ‌وجه باعث کاهش قاچاق سوخت در ایران نمی‌شود. مسوولان به جای افزایش دامنه‌های نظارتی برای مقابله با قاچاق بنزین دست در جیب ملت کرده و قیمت را گران می‌کنند.

۳- راهکار معقول در شرایط فعلی افزایش فروش نفت و بازگرداندن پول‌های بلوکه شده از طریق مذاکره و احیای برجام به کشور است. جز این راه، هر روش دیگری، مسکن‌های مقطعی و غیر قابل اجراست. ایران باید پرونده تحریمی خود را حل و فصل کند. در ادامه وارد بازارهای فروش نفت شود و با فروش منابع نفتی خود ظرفیت‌های مالی تازه‌ای را شکل دهد. بدون این مسیر، هر روش دیگری منتج به نتیجه نخواهد بود.

۴- ممکن است این بحث مطرح شود که احیای برجام نیاز به مذاکره و رفت و آمد با غرب دارد و ممکن است زمان زیادی طول بکشد! تا موعد پایان یافتن تحریم‌ها، دولت باید بهره‌وری را افزایش داده، بودجه برخی نهادهای غیرضروری را یا کاهش داده یا فعلا حذف کند. در واقع منابع دولت باید اولویت‌بندی شود. ابتدا نیازهای اساسی مردم و اقلام اساسی، سپس دارو و نهادها و...و در نهایت بودجه‌های دستگاه‌ها و...توزیع شود. بدون این دسته‌بندی و اولویت‌بندی، بودجه مانند همیشه در ایران یا حیف می‌شود یا میل. رویکردی که رانت‌خواران سخت به آن علاقه‌مندند.

 

ارسال نظر