یک سرنوشت محتوم
ناصر میرشاهولایتی - فعال صنعتی
به گزارش انجمن جهانی فولاد (WSA)، فولادسازان دنیا در حالی موفق به تولید یک میلیارد و ۸۱۴ میلیون و ۵۰۰ هزار تن فولاد خام در سال گذشته میلادی شدند که کشورهای توسعهیافته و همچنین برخی کشورهای در حال توسعه ضمن حرکت به سمت انقلاب صنعتی پنجم، هوشمندسازی خطوط تولید در صنایع مختلف به ویژه فولاد را در دستور کار خود قرار دادهاند. در جهان امروز، مقوله هوشمندسازی به یکی از راهکارهای اساسی و استراتژیک برای باقی ماندن در بازارهای رقابتی اعم از منطقهای و بینالمللی تبدیل شده است. این مهم در صنعت فولاد، آثار و نتایج متعددی را به همراه داشته که از جمله میتوان به تسریع در انتقال تکنولوژی، یافتن راهحلهای مناسب برای رفع چالشها و موانع موجود و ضرورت بهروزرسانی دانش فنی نیروی انسانی، فعالان و دستاندرکاران این صنعت اشاره کرد؛ همچنین استفاده از سختافزارهای مرتبط با هوشمندسازی، زمینه چابکسازی و ارتقای بهرهوری، کاهش هزینهها و افزایش توان رقابتپذیری را فراهم ساخته که نهایتا منجر به بهرهورتر و سودآورتر شدن صنایع فولادی و در نتیجه رشد اقتصادی شده است.
در یک مقایسه کلی، هوشمندسازی یک گام جلوتر از دیجیتالی شدن قرار دارد؛ بدین معنا که مکانیزاسیون و بهکارگیری تکنولوژیهای جدید در خطوط تولید، به نوعی زیرساخت و لایههای ابتدایی هوشمندسازی بوده و استفاده از اینترنت اشیا و فناوریهای مرتبط با یادگیری ماشین «Machine Learning»، مصداق بارز هوشمندسازی در صنایع فولادی به ویژه تولیدکنندگان مقاطع طویل محسوب میشود. از آنجایی که بخش عمده هوشمندسازی مبتنی بر پایه استخراج و پردازش (واکاوی) دادهها است، بنابراین اجرای آن منجر به ارتقای توانمندیها و همچنین دانش سازمانی در صنایع مختلف به ویژه فولاد خواهد شد. از طرفی با ارتقای دانش سازمانی در مجموعههای فولادی، دستاوردهای مهمی همچون کاهش هزینهها و خطاهای تولید به علاوه افزایش چابکی سازمان حاصل میشود.
طبیعتا همگام با اجرای هوشمندسازی و کاهش خطای تولید، میتوان تصمیمات و پیشبینیهای دقیقتری را در راستای ادامه فعالیت کارخانجات فولادی ارائه کرد و تدوین، پیادهسازی و عملیاتی کردن راهبردهای این واحدها با سرعت و دقت بیشتری انجام خواهد شد.با این وجود، چالشهای متعددی نیز در حوزه هوشمندسازی وجود دارد که تحقق و اجرای این مهم در صنایع مختلف به ویژه فولاد را با مشکل مواجه کرده است. عدم دسترسی به دانش جمعآوری، پالایش و دستهبندی دادههای ضروری و جداسازی آن از دادههای غیرضروری (پاکسازی دادهها)، مهمترین چالشی است که هماکنون فعالان صنعتی و فولادی کشور در این حوزه با آن مواجهند. همانطور که پیشتر اشاره شد، هوشمندسازی مبتنی بر یک سری زیرساختهای دیجیتالی و ارتباطی است که متاسفانه دانش و تکنولوژیهای مرتبط با آن، در داخل کشور ما وجود نداشته و در اختیار صنایع مختلف به ویژه فولاد قرار نگرفته است. گرانقیمت بودن زیرساختهای سختافزاری موجود مانند سنسورهای جمعآوری داده «Data Collection Sensors» و ماشینهای پردازش داده «Data Processing machines»، از دیگر چالشهای موجود در این حوزه به شمار میآیند؛ اگرچه معضلات غیرتخصصیتری نیز پیش روی صنایع فولادی در راستای اجرای هوشمندسازی خطوط تولید وجود دارد که از جمله میتوان به نبود امنیت و عدم رعایت حریم خصوصی جهت جمعآوری داده و همچنین حفاظت از دادههای موجود اشاره کرد. از آنجایی که فعالان صنعتی کشور ما زیر سایه تحریمهای شدید اقتصادی، با محدودیت اتصال به شبکههای مختلف جهانی و استفاده از نرمافزارهای جدید روبهرو هستند، تحقق هوشمندسازی در صنعت فولاد به عنوان یک صنعت خشن «Rough Industry»، با دشواریها و محدودیتهای بیشتری نسبت به سایر صنایع مواجه است.
در چنین شرایطی، اصلاح سیاستهای کلان مرتبط با حوزه هوشمندسازی، میتواند در رفع چالشهای مذکور موثر واقع شود؛ همچنین دولت و مسئولان مرتبط باید حمایت از فعالان بخش خصوصی در راستای تامین زیرساختهای مورد نیاز هوشمندسازی را افزایش دهند و یک سری تمهیدات کلی را جهت تسهیل مراودات با کشورهای صاحب این فناوریها بیندیشند تا به نوعی زمینه استفاده اقتصادیتر از تکنولوژیهای موجود فراهم شود. توسعه آموزش و توانمندسازی نیروی انسانی متخصص، مسئله حائز اهمیت دیگری است که در راستای دسترسی به فناوریهای نوین در این حوزه، باید بیش از پیش در کانون توجه قرار گیرد. در پایان باید گفت که آینده هوشمندسازی در جهان، سرنوشتی محتوم است که بر این اساس، صنایع مختلف به ویژه فولاد چارهای جز تسریع حرکت خود به سمت و سوی آن ندارند و هرچه هوشمندسازی با سرعت بیشتری در کشور ما تحقق پیدا کند، در توسعه صنعت فولاد و رشد اقتصادی مثمرثمرتر واقع خواهد شد.