ضرورت سرمایهگذاری در توزیع برق صنایع فولادی
بهداد قرهگوزلو - فعال صنعتی
قطعی برق صنایع فولادی در روزهای مختلف سال به ویژه فصل تابستان، به یکی از معضلات اساسی این صنعت مادر و استراتژیک در کشور طی سالیان اخیر تبدیل شده است. در همین راستا و به منظور تامین برق مورد نیاز، شرکتهای بزرگ فولادی کشور دست به کار شده و اقدام به احداث نیروگاههای خودتامین برق کردهاند؛ اگرچه این اقدام به نوبه خود میتواند گامی موثر در راستای تامین برق صنایع فولادی کشور باشد اما آنچه حائز اهمیت بوده و در این میان مغفول باقی مانده، عدم سرمایهگذاری در زمینه انتقال و توزیع برق مورد نیاز این صنایع است. بر همین اساس همزمان با افزایش ظرفیت تولید برق در کشور، توسعه زیرساختهای مورد نیاز جهت افزایش انتقال و توزیع برق صنایع فولادی نیز لازم است در دستور کار بخشهای ذیربط قرار بگیرد.
صنایع و کارخانجات فولادی به منظور تامین و هدایت برق مورد نیاز خود، از تجهیزی به نام سوئیچگیر (تابلو برق) استفاده میکنند. این تجهیز، در سطوح مختلف ولتاژی از قبیل فشار قوی، فشار متوسط و در نهایت جهت استفاده در دستگاههای مختلف در سطح فشار ضعیف مورد استفاده قرار میگیرد. تابلوهای برق خود از تجهیزات مختلف و متنوعی تشکیل شدهاند که از مهمترین اجزای آن میتوان از کلیدهای قدرت «Circuit Breaker» نام برد که وظیفه قطع، وصل و نیز حفاظت تجهیزات از جریان اضافه بار و اتصال کوتاه را بر عهده داشته و جریان الکتریسیته را به صورت کنترل شده به دستگاههای مختلف هدایت میکند.
کلیدهای مورد استفاده در بسیاری کارخانجات مختلف فولادی و همچنین صنایع نفت، گاز و پتروشیمی کشور قدیمی بوده و حدودا تا ۱۰ سال پیش توسط شرکتهایی همچون «ABB» سوئیس، «SIEMENS» آلمان و…، تولید و وارد کشور میشدهاند اما تولید بسیاری از این کلیدها در شرکتهای مذکور، متوقف (obsolete) شده و از سوی دیگر، کلیدهای مورد استفاده در کارخانجات مختلف فولادی در گذر زمان مستهلک شده و ادامه کار با آنها در سیستم، صنایع را دچار ریسک توقفهای ناخواسته در تولید یا مخاطراتی از قبیل انفجار یا آتشسوزی میکند. در چنین شرایطی، نمیتوان فرایند تولید را به دلیل عدم ساخت و یا مستهلک شدن این کلیدها متوقف کرد و در حالت کلاسیک و سنتی، چارهای جز خرید و تعویض سلول کامل (سوئیچگیر) وجود ندارد. نکته مهم و قابلتوجه این است که تعویض تابلوی برق در هر کارخانه فولادی، در کمترین و خوشبینانهترین حالت، دو تا سه هفته و در بیشترین حالت یک تا سه ماه زمان خواهد برد؛ حال اگر میزان درآمدزایی یک شرکت فولادی روزانه یک میلیون یورو باشد و این شرکت تولید خود را به دنبال تعویض تابلوی برق به مدت یک ماه متوقف کند، با زیان هنگفتی (حداقل ۳۰ میلیون یورو) طی این مدت مواجه خواهد شد؛ ضمن اینکه هزینههای تغییرات سیویل و نیز حیف و میل منابع به دلیل عدم استفاده و بازیافت تابلوهای قدیمی را به دنبال خواهد داشت.
در این شرایط، به عنوان یک راهکار آلترناتیو مطرح و پیشرو در سطح جهانی، شرکت پترو فولاد بهمن بدون نیاز به تعویض کامل سلول سوئیچگیر، فرایند رتروفیت «Retrofit» را به منظور جایگزینی و بهروزرسانی منطبق با پارامترهای الکتریکال و مکانیکال کلید جدید توسط کارشناسان خبره و متخصص خود، پس از انجام اطلاعاتبرداری میدانی، اسکن سه بعدی کلیدها و همچنین اصلاح برخی فاکتورها مانند ابعاد کلید و… در کارخانه تخصصی، انجام میدهد و ضمن آداپتاسیونها و اینترلاکهای امنیتی لازم در بالاترین استانداردهای کیفی در کلید کاملا جدید با تکنولوژی نو، صرفا ظرف چند ساعت خاموشی در سوئیچگیر موجود در صنایع جایگزین کرده و به همراه آموزشهای مورد نیاز و آماده سرویس تست و تحویل کارفرمایان میکند.
واقعیت امر این است که خوشبختانه شرکتهای بزرگ فولادی، از توانایی مالی لازم جهت احداث نیروگاه برق برخوردار بوده و بسیاری از این شرکتها طی سالیان اخیر اقدام به احداث نیروگاههای خودتامین کردهاند اما چالش بزرگتری که فولادسازان کشور هماکنون با آن روبهرو هستند، تامین گاز در روزهای سرد سال است.
گاز نه تنها به عنوان یک حامل انرژی بلکه به عنوان ماده اولیه مورد نیاز تولید آهن اسفنجی در بسیاری از کارخانجات فولادی کشور مورد استفاده قرار میگیرد و بر همین اساس هرگونه اخلال در تامین آن، منجر به افت تولید آهن اسفنجی در ایران که به عنوان دومین کشور برتر تولیدکننده این محصول در جهان است، خواهد شد. از طرفی، قراردادهای وزارت نیرو و شرکت برق در این زمینه با مشکلاتی همراه است و نیازمند یک بازنگری اساسی در این قراردادها قبل از احداث نیروگاههای جدید هستیم. برای مثال اگر قرار باشد شرکتهای فولادی نیروگاه برق را با سرمایه کلان و هزینههای گزاف احداث کنند و علاوه بر تامین نیاز خود در زمان پیک مصرف که همان فصل تابستان است، برق را در اختیار شرکت برق نیز قرار دهند، تولید برق برای آنها ضرورتی نخواهد داشت؛ چراکه این شرکتها باز هم باید تامین برق شرکتهای برق منطقهای را بر نیاز خود در اولویت قرار دهند. نکته حائز اهمیت دیگر اینکه میزان برق تولید شده در کشور ما مناسب است و اگر سرمایهگذاری در بخش انتقال و توزیع، جهت از بین بردن تلفات ناشی از آن افزایش پیدا کند، بسیاری از چالشهای موجود در صنعت برق کشور رفع خواهد شد و دیگر نیازی به احداث نیروگاههای جدید نخواهد بود. با فرض اینکه ظرفیت ۱۰ هزار مگاوات برق که قرارداد آن میان وزارتخانههای صمت، نیرو و شرکتهای بزرگ فولادی کشور در سال ۱۴۰۰ به امضا رسیده است نیز به مدار تولید اضافه شود اما مادامی که زیرساختهای لازم جهت انتقال و توزیع آن با راندمان مناسب فراهم نباشد، احداث نیروگاههای جدید بیفایده خواهد بود. بنابراین لازم است همگام با افزایش ظرفیت تولید برق در کشور، زیرساختهای موردنیاز انتقال و توزیع آن نیز فراهم شود و همچنین اقدامات مقتضی جهت کاهش تلفات ناشی از این مسئله نیز صورت پذیرد.