راهکاری برای غلبه بر کمبود مواد معدنی
جف کاوت مشاور گروه معدنی سیکا
در شرایطی که گسست جهانی زنجیره تامین، هزینه تامین مواد اولیه و قطعات را از تامینکنندگان بزرگ جهانی بالا برده، جدال چین و آمریکا بر سر فناوریهای پیشرو (edge technologies)، خاکهای کمیاب و تعرفههای تجاری اثر عمیقی بر بخش صنعت داشته و چشماندازی سخت را پیشروی تولیدکنندگان گشوده است. گزارش تازه مجمع کارآفرینان ایران نشان میدهد توجه به اقتصاد چرخهای کمک خواهد کرد تا صنایع با درد کمتر و هزینه پایینتر از دوره فعلی عبور کنند.
اقتصاد چرخهای، مفهومی نو و جالبتوجه است که این روزها به ارائه جایگزینهای عملی برای روشهای «بازیافت سنتی» میپردازد. مفهوم اقتصاد چرخهای، زمانی ظهور میکند که کسبوکارها بهدنبال راهحلهای پایدار برای رشد بلندمدت خود هستند. این رویکرد، همچنین پتانسیل امیدوارکنندهای برای تغییر شکل صنایع و تقویت انعطافپذیری آنها در مواجهه با چالشهای زیستمحیطی دارد. در دنیای در حال تغییر امروز که همهچیز بر مفهوم «تولید» استوار شدهاست، پذیرش اقتصاد چرخهای نوید آیندهای سودآور و پایدار را میدهد. بر اساس پژوهشهای صورتگرفته، ۹۱درصد از اقتصاد جهان متکی بر تولید محصولاتی است که در فرآیند تولید آنها از «منابع جدید» یا «دستاول» استفاده میشود. با تمرکز بر اقتصاد چرخهای میتوان دریافت که ماهیت آن، مبتنی بر «حفظ ارزش منابع، مواد و محصولات» تعریف میشود؛ مفهومی که بر چهار اصل اساسی «استفاده مجدد»، «تعمیر»، «نوسازی» و «بازیافت» استوار است.
همانطور که تولیدکنندگان صنعتی، رفتهرفته بیشتر با این قلمرو جدید آشنا شده و آن را کشف میکنند، با یک «انتخاب محوری» نیز روبهرو میشوند؛ آنها درحالیکه آموزههای فنی قرارگرفتن در این چرخه را در فرآیندهای حرفهای خود بهکار میبندند، مجبور میشوند که به «ایجاد تعادل در بهینهسازی کارآیی تولید» دستبزنند، با این حال باید توجه داشت که جذابیت این پارادایم در گسترهای فراتر از قلمرو تاثیرات زیستمحیطی گسترش مییابد و نویدبخش صرفهجویی واقعی در هزینهها برای کسانی است که میتوانند به اندازه کافی به آینده فکر کنند. علاوهبر این، مشتریان بالقوه این صنایع نیز خواهند دید که اینگونه شرکتها چقدر با تحولات جدید سازگارند و این وضعیت حتی میتواند جذابیت بیشتری برای نیروی کار آینده بهوجود بیاورد.
رمزگشایی از مفهوم «چرخه»
تولید چرخهای، مستلزم یک «رویکرد جامع» است که جنبههای گوناگونی از یک شرکت را دربر میگیرد. از طراحان و مهندسانی که بهدنبال «چگونگی استفاده متفاوت از محصولات» در آینده هستند، تا «مدیریت زنجیرهتامین بهینهسازی تبدیل زباله به منابع قابلاستفاده.» هریک از این اقدامات، نقش مهمی در پذیرش و پیشبرد این فرآیند چرخهای ایفا خواهند کرد. در میان چهار اصل اساسی مورد اشاره در بالا، «استفاده مجدد» بهعنوان موثرترین عامل در کاهش انتشار گازهای گلخانهای درنظر گرفته میشود. با افزایش طول عمر محصولات از طریق اعمال تغییرات جزئی یا تمیزکاری، نیاز به استفاده از مواد اولیه جدید کاهش مییابد. بهعنوان مثال، خودروسازان میتوانند «سیستمهای حلقهبسته» و «بازسازی و استفادهمجدد» از اجزای خاص خودروهای برگشتی را در دستور کار قرار دهند. به این ترتیب، میزان ضایعات را به حداقل میرسانند و منابع ارزشمند زمین را حفظ میکنند. «تعمیر» بهعنوان گزینه مهم بعدی در مرکز توجه قرار میگیرد. با بازیابی محصولات آسیبدیده، کسبوکارها میتوانند ضایعات را به حداقل برسانند و راهحلهای مقرونبهصرفهای را به مصرفکنندگان ارائه دهند.
به موازات تعمیر، «بازسازی»، سومین اصل مهم در اقتصاد چرخهای است. این فرآیند شامل «بازگردانی» یا «ارتقای یک محصول» به شرایط جدید از طریق «تعمیر»، «تعویض» یا «بهروز کردن» میشود، در نتیجه عمر مفید و ارزش آن را افزایش میدهد. با بررسی دقیق کل چرخه عمر محصول، میتوان دریافت که بازسازی، امکان استفاده دوباره از محصولات را پس از استفاده اولیه از آنها (آغاز دوره دوم عمر مفید) میسر میکند. بهعنوان مثال، محققان دانشگاه RWTH آخن در آلمان دریافتهاند که باتریهای ماشینهای مستعمل با ۷۰ تا ۸۰درصد ظرفیت باقیمانده میتوانند برای ذخیرهسازی انرژی یکپارچه در درون خانهها مورداستفاده قرار بگیرند. ورود آنها به چرخه استفاده مجدد، بهطور قابلتوجهی کاربرد آنها را طولانیتر کرده و پایداری در بخش صنعتی را ارتقا بخشیدهاست.
«بازیافت» آخرین اقدامی است که باید پس از انجام سه گزینه پیشین درنظر گرفته شود. این مرحله ضروری، به تکمیل و بستهشدن چرخه عمر محصولات کمک و از تبدیلشدن آنها به «زباله» جلوگیری میکند و در عینحال اطمینان میدهد که مواد با ارزش، بازیافت خواهند شد و تغییر کاربری داده میشوند. نمونهای از اصل چهارم یعنی بازیافت، «جمعآوری ضایعات» مواد مورداستفاده در صنایع تولیدی بهویژه ضایعات آلومینیوم از پسماند دستگاههای فشار (پرس) است که بهسرعت به چرخه تامینکنندگان خود بازگردانده میشود تا بلافاصله بازیافت شوند. این رویکرد «حلقه بسته» به دو هدف دستمییابد: «کاهش اثرات زیستمحیطی» و «افزایش بهرهوری منابع.» در مجموع، این چهار اصل مهم، فرصتهای پرشماری برای شرکتها فراهم میکند تا شیوههای خود را ارزیابی کرده و بتوانند «رقابتی» باقیبمانند.
حوزه تنظیمگری کنونی
باتوجه به روند کنونی اقتصاد جهانی و تحول در صنایع، حوزه تنظیمگری اقدامات ویژهای را در آینده تشویق خواهد کرد. در اتحادیه اروپا و در حرکتی همهجانبه بهسوی «پایداری»، روندهای سبز و پاسدار محیطزیست، یک مسیر بلندپروازانه را برای بهصفر رساندن انتشار کربن تا سال۲۰۵۰ ترسیم میکنند و رشد اقتصادی را از وابستگی محض به «مصرفمنابع» بازمیدارند. در چین با تدوین و اجرای دومین برنامه «اقدام اقتصاد چرخهای» که بر «اقدامات قانونی برای تقویت این چرخهها در طول زنجیرههای ارزش محصول» تاکید دارد، حرکت در این مسیر، جدیتر از گذشته در حال پیگیری است. اقدامات لازم برای ترویج این روند شامل «طراحی راهبردی محصول» برای ارتقای دوام، قابلیت تعمیر و بازیافت، افزایش توانمندسازی مصرفکننده و شیوههای چرخهای در تولید و مدیریت ضایعات است. در همین حال، با تکیه بر قانون طولانیمدت ارتقای اقتصاد چرخهای و ترسیم چشمانداز کیفی برای بهبود بازیافت زباله و بهرهوری انرژی میتوان این مسیر را پیش برد. در ایالاتمتحده، آژانس حفاظت از محیطزیست تلاش برای ترویج و اهمیت «بازیافت» را از طریق «استراتژی ملی بازیافت» هدایت میکند، درحالیکه برخی از ایالتها، قوانین مسوولیت تولیدکننده را برای محدودکردن بستهبندیهای پلاستیکی یکبارمصرف وضع میکنند. با تشدید حرکت جهانی برای تقویت روند اقتصاد چرخهای، این اقدامات نشاندهنده یک جبهه متحدتر در «مدیریت پایدار» است. با ترکیب اصول مدیریت اقتصاد چرخهای و چهار اصل «استفاده مجدد»، «تعمیر»، «نوسازی» و «بازیافت»، شرکتهای تولیدی صنعتی میتوانند خود را در خطمقدم مدلسازی یک عرصه نوین قرار دهند