رستاخیز از دل کربن
در جهان امروز که بحران تغییرات اقلیمی به یکی از چالشهای اصلی بشر تبدیل شده است، صنایع بزرگ انرژیبر نظیر فولادسازی نیز ناگزیر از بازنگری در شیوههای تولید خود شدهاند. اهمیت کاهش انتشار گازهای گلخانهای و تحقق اهداف جهانی برای دستیابی به کربن صفر، موجب شده که تولید فولاد، که سهمی بین ۷ تا ۹ درصد از کل دیاکسید کربن جهانی را به خود اختصاص میدهد، در کانون توجه سیاستگذاران، صنعتگران و فناوران قرار گیرد.

در این میان، قاره اروپا به عنوان پیشگام جهانی در حوزه توسعه پایدار، گامهای بلندی در مسیر تحول صنعت فولاد برداشته است. این قاره با اجرای سیاستهایی نظیر European Green Deal، پروژههای کاهش انتشار کربن و توسعه انرژیهای تجدیدپذیر، نقش خود را به عنوان یک رهبر در انقلاب صنعتی جدید تثبیت کرده است. مفهوم «فولاد سبز» به عنوان نماد این تغییرات، محصول تلاش برای تلفیق فناوری، اقتصاد و مسئولیتپذیری زیستمحیطی است.
فولاد سبز به فولادی اطلاق میشود که در فرآیند تولید آن، میزان انتشار کربن به حداقل ممکن رسیده یا از بین رفته باشد. این امر با استفاده از روشهایی همچون احیای مستقیم سنگآهن با هیدروژن، بهرهگیری از کورههای قوس الکتریکی مبتنی بر انرژیهای تجدیدپذیر و حذف کامل یا تدریجی زغالسنگ از زنجیره تولید فولاد محقق شده است. فناوریهایی چون HYBRIT در سوئد و فنلاند، و پروژههای عظیمی مانند SALCOS و Thyssenkrupp Hydrogen Strategy در آلمان، شاهدی بر این تلاش جهانی هستند.
روند حرکت به سمت تولید فولاد سبز، تنها یک الزام زیستمحیطی نیست، بلکه یک ضرورت اقتصادی نیز محسوب میشود. با افزایش آگاهی مصرفکنندگان، تغییر رویکرد بازارهای جهانی، اعمال تعرفههای کربنی بر صادرات، و تدوین استانداردهای سختگیرانه زیستمحیطی، تولیدکنندگان فولاد دیگر چارهای جز عبور از مدلهای سنتی تولید ندارند. پیشبینیها نشان میدهد که ارزش بازار فولاد سبز در اروپا طی کمتر از یک دهه به بیش از ۱۲ میلیارد دلار خواهد رسید و این صنعت به یکی از ستونهای اقتصاد پایدار آینده تبدیل خواهد شد.
در این شرایط، ایران به عنوان یکی از دارندگان بزرگ منابع معدنی و انرژی در منطقه، با فرصتها و چالشهای قابل توجهی روبهرو است. کشور ما با برخورداری از منابع عظیم گاز طبیعی، آفتاب سوزان و بادهای پایدار، پتانسیل فوقالعادهای برای تولید هیدروژن سبز و توسعه صنایع وابسته دارد. با این وجود، تا کنون اقدام سازمانیافتهای برای ورود به عرصه تولید فولاد سبز انجام نشده است و خطر عقب ماندن از تحولات جهانی، تهدیدی جدی برای آینده رقابتپذیری صنعت معدن و فولاد کشور به شمار میرود.
در این راستا، ضرورت تدوین یک «استراتژی ملی فولاد سبز» برای کشور بیش از پیش احساس میشود. این استراتژی باید با تکیه بر تجربههای موفق بینالمللی، توسعه زیرساختهای انرژیهای تجدیدپذیر، حمایتهای هدفمند از بخش خصوصی، و برنامهریزی هوشمندانه برای جذب سرمایههای داخلی و خارجی، مسیر نوینسازی صنعت فولاد کشور را ترسیم کند.
به همین منظور، در این مصاحبه تلاش شده است با بهرهگیری از دیدگاههای بهرام شاهویسی، کارشناس حوزه صنایع معدنی، به بررسی تحولات صنعت فولاد سبز در اروپا، فرصتها و تهدیدهای پیش روی ایران و راهکارهای پیشنهادی برای حرکت به سوی صنعتی پایدار پرداخته شود. این گفتگو نه تنها بازتابدهنده اهمیت تحولات جهانی در عرصه فولاد سبز است، بلکه چراغ راهی برای آینده صنعت معدن ایران در مواجهه با ضرورتهای زیستمحیطی، اقتصادی و فناورانه خواهد بود.
گفتگو با این کارشناس میتواند نقشهای روشن برای همه فعالان حوزه معدن، فولاد و سیاستگذاری کشور ترسیم کند؛ نقشهای که اگر امروز بر اساس آن عمل شود، فردا میتوانیم ایران را به عنوان یکی از بازیگران اصلی در عرصه فولاد سبز جهان معرفی کنیم.
سبز شدن فولاد؛ پایانی بر دوران خاکستری
بهرام شاهویسی، کارشناس صنایع معدنی در گفتوگو با «روزگارمعدن» بیان کرد: «فناوریهای نوین در صنعت معدن اروپا، به ویژه در حوزه فولادسازی، طلایهدار تحولی عظیم در راستای کاهش انتشار کربن و حرکت به سوی توسعه پایدار است.»
وی افزود: «فولاد سبز، که محصول بهکارگیری انرژیهای تجدیدپذیر و روشهای نوآورانهای همچون احیای مستقیم مبتنی بر هیدروژن است، امروز به یک شاخصه کلیدی برای صنایع مدرن اروپا تبدیل شده است.»
شاهویسی گفت: «اروپا با سیاستهایی چون Green Deal و CBAM مسیر سخت اما ضروری کربنزدایی از صنایع را انتخاب کرده است. فولاد که از صنایع انرژیبر و آلاینده بزرگ است، در کانون این تحول قرار گرفته.»
وی افزود: «بازار جهانی فولاد به طور سنتی با وابستگی به زغالسنگ تعریف میشد. اما اکنون فولاد سبز به عنوان آینده این صنعت معرفی میشود.»
آلمان، کاپیتان کشتی فولاد سبز
شاهویسی اظهار داشت: «آلمان نه تنها در فناوریهای صنعتی پیشتاز است، بلکه در سیاستهای زیستمحیطی نیز یک بازیگر جهانی محسوب میشود. طرح 'National Hydrogen Strategy' این کشور نمونهای از برنامهریزی بلندمدت برای جایگزینی سوختهای فسیلی است.»
وی افزود: «آلمان سهم بزرگی از سرمایهگذاری در فولاد سبز را به خود اختصاص داده و هدفگذاری کرده تا تا سال ۲۰۵۰ فولاد بدون کربن تولید کند. این کشور در حال ایجاد بزرگترین شبکه زیرساختی هیدروژن سبز در اروپا است.»
اتحاد آب و آهن؛ فناوری HYBRIT
شاهویسی تصریح کرد: «تکنولوژی HYBRIT یک نوآوری بینظیر است. برای اولین بار در جهان، هیدروژن به جای کک در احیای سنگ آهن استفاده میشود. خروجی این فرآیند بخار آب است نه دیاکسید کربن.»
وی افزود: «این فناوری نشان میدهد که آینده فولادسازی بدون آلایندگی قابل تحقق است. HYBRIT اکنون تبدیل به مدل مرجع بسیاری از پروژههای تحقیقاتی و صنعتی در سطح اروپا شده است.»
فولاد سبز؛ موتور محرک اقتصاد نوین
شاهویسی گفت: «با رشد نیاز جهانی به محصولات کمکربن، کشورهایی که امروز در تولید فولاد سبز سرمایهگذاری میکنند، فردا صادرکنندگان اصلی این محصولات خواهند بود.»
وی افزود: «ایجاد فرصتهای شغلی جدید، توسعه صنایع مرتبط با انرژیهای تجدیدپذیر و فناوریهای نوین، و افزایش رقابتپذیری در بازارهای بینالمللی از مهمترین پیامدهای اقتصادی فولاد سبز است.»
چالشها؛ دیوارهای سر به فلک کشیده
شاهویسی در ادامه اظهار داشت: «مشکلات تأمین هیدروژن سبز، هزینههای بالای تکنولوژی و پیچیدگیهای فنی از موانع اصلی توسعه فولاد سبز هستند.»
وی افزود: «اما تجربه اروپا نشان میدهد که با حمایت هدفمند دولتها، این موانع قابل عبور هستند. بستههای حمایتی نظیر کمکهای بلاعوض و مشوقهای مالی نقش کلیدی در این زمینه دارند.»
تجربه اروپا؛ الگویی برای ایران
شاهویسی تاکید کرد: «کشور ما میتواند با درس گرفتن از تجربیات اروپا، مسیر توسعه فولاد سبز را طی کند. ما پتانسیل بسیار بالایی داریم: انرژی خورشیدی، باد، گاز طبیعی فراوان و منابع معدنی عظیم.»
وی ادامه داد: «آنچه کم داریم، برنامهریزی استراتژیک، سرمایهگذاری هدفمند و همکاریهای فناورانه با شرکتهای بینالمللی است.»
ضرورت تدوین استراتژی ملی
شاهویسی افزود: «باید هرچه سریعتر یک نقشه راه ملی برای توسعه فولاد سبز تدوین شود. این نقشه باید شامل حمایتهای مالی، مشوقهای صادراتی، توسعه زیرساختهای انرژی پاک و تسهیل جذب سرمایهگذاری خارجی باشد.»
وی گفت: «توسعه فناوریهای بومی در حوزه احیای مستقیم و کورههای قوس الکتریکی نیز باید در اولویت قرار گیرد.»
فرصتهای طلایی برای سرمایهگذاری
شاهویسی توضیح داد: «سرمایهگذاری در تولید هیدروژن سبز، احداث نیروگاههای خورشیدی و بادی، ساخت واحدهای فولادسازی سبز و توسعه فناوریهای نوین احیا، از جمله فرصتهایی هستند که میتوانند سودآوری بلندمدت داشته باشند.»
وی تاکید کرد: «ایران میتواند به هاب منطقهای تولید فولاد سبز در خاورمیانه تبدیل شود، به شرط آنکه از امروز حرکت کند.»
آینده؛ سبز یا خاکستری؟
شاهویسی در پایان مصاحبه گفت: «فولاد سبز تنها یک محصول نیست؛ آیندهای است که انتخاب آن در گرو تصمیمات امروز ماست.» وی افزود: «جهانی که به سوی توسعه پایدار حرکت میکند، منتظر هیچ کشوری نخواهد ماند. یا باید در صف اول پیشروان باشیم، یا در حاشیه بازار جهانی قرار بگیریم.»
کلام آخر
تحولات بنیادینی که در صنعت فولاد اروپا در جریان است، نشان میدهد که آینده صنایع معدنی، دیگر به مدلهای سنتی تولید وابسته نخواهد بود. رویکرد جدید به سمت تولید فولاد سبز، برآمده از ضرورتی جهانی است؛ ضرورتی که ریشه در چالشهای زیستمحیطی، تغییرات اقلیمی، فشارهای بینالمللی و تحول در بازارهای جهانی دارد.
همانطور که در مصاحبه با بهرام شاهویسی، کارشناس برجسته حوزه صنایع معدنی مشاهده شد، تولید فولاد سبز تنها یک انتخاب تکنولوژیک نیست، بلکه استراتژی بقا و توسعه اقتصادی در دنیای آینده است. کشورهایی که امروز در توسعه فناوریهای فولاد سبز سرمایهگذاری میکنند، فردا در بازار جهانی، حرف اول را خواهند زد؛ در حالی که کشورهای بدون برنامه، به حاشیه رانده خواهند شد.
اروپا با اجرای طرحهایی نظیر European Green Deal، تدوین مکانیزم تعدیل کربن و سرمایهگذاریهای عظیم در پروژههایی مانند HYBRIT، به وضوح نشان داده است که گذار به سمت تولید پایدار، یک تصمیم سیاسی، اقتصادی و فناورانه همزمان است. در این میان، کشورهایی چون آلمان، سوئد و فنلاند با تلفیق هوشمندانه سیاستگذاری، حمایت مالی و توسعه فناوری، موفق شدهاند خود را در خط مقدم این تحول قرار دهند.
بر اساس تحلیلهای ارائه شده در این مصاحبه، ایران به عنوان کشوری با ذخایر عظیم انرژی و منابع معدنی، در موقعیتی استثنایی برای پیوستن به این جریان جهانی قرار دارد. وجود منابع سرشار گاز طبیعی، انرژی خورشیدی فراوان، ظرفیتهای بادی مناسب، و بازار بزرگ داخلی و منطقهای، فرصتهایی بیبدیل برای توسعه فولاد سبز در ایران فراهم کرده است. اما این فرصتها تنها در صورت وجود اراده جدی برای تغییر و حرکت به سمت نوآوری قابل بهرهبرداری خواهند بود.
شاهویسی در طول این گفتگو بارها تأکید کرد که بدون تدوین یک «استراتژی ملی فولاد سبز»، ایران قادر نخواهد بود از فرصتهای پیش رویش بهرهبرداری کند. این استراتژی باید به گونهای طراحی شود که علاوه بر توسعه فناوریهای احیای مستقیم مبتنی بر هیدروژن، زیرساختهای انرژیهای تجدیدپذیر، خطوط انتقال و ذخیرهسازی هیدروژن، و آموزش نیروی انسانی متخصص را نیز در بر بگیرد.
تجربه اروپا نشان میدهد که توسعه فولاد سبز، بدون حمایت مستقیم دولتها از طریق کمکهای بلاعوض، وامهای کمبهره، معافیتهای مالیاتی و برنامههای تحقیقاتی، ممکن نیست. بنابراین دولت ایران نیز باید با اختصاص بستههای حمایتی ویژه، زمینه لازم برای سرمایهگذاری بخش خصوصی در این حوزه را فراهم کند. از سوی دیگر، تسهیل همکاریهای بینالمللی و جذب فناوریهای نوین، لازمه اصلی تسریع این فرآیند است.
از دیدگاه اقتصادی نیز فولاد سبز میتواند به موتور محرک توسعه صنعتی ایران تبدیل شود. افزایش اشتغال در صنایع انرژی پاک، بهبود کیفیت صادرات، ارتقای جایگاه ایران در زنجیره ارزش جهانی، و رشد سرمایهگذاریهای فناورانه، تنها بخشی از پیامدهای مثبت حرکت به سوی تولید پایدار خواهد بود. همچنین توسعه صنایع جانبی همچون تولید تجهیزات هیدروژن، فناوریهای ذخیرهسازی انرژی، و ساخت واحدهای فولادسازی نوین، میتواند به تقویت پایههای اقتصادی کشور کمک کند.
اما غفلت از این مسیر، پیامدهای ناگواری به همراه خواهد داشت. با توجه به اعمال تعرفههای کربنی در بازارهای جهانی، در صورت عدم تغییر مدل تولید فولاد، ایران با مشکلات جدی در صادرات محصولات معدنی و فولادی خود مواجه خواهد شد. علاوه بر این، عدم انطباق با استانداردهای زیستمحیطی جدید، اعتبار جهانی صنایع ایرانی را خدشهدار خواهد کرد.
در نهایت، حرکت به سوی تولید فولاد سبز، انتخابی ساده میان «هزینه امروز» و «هزینه سنگین فردا» است. سرمایهگذاری در این حوزه، هرچند در کوتاهمدت نیازمند منابع و برنامهریزی گسترده است، اما در بلندمدت، تضمینکننده توسعه پایدار، امنیت اقتصادی، و اعتبار جهانی کشور خواهد بود.
مصاحبه با بهرام شاهویسی به خوبی نشان داد که فولاد سبز دیگر یک گزینه تجملی یا انتخابی نیست؛ بلکه ضرورتی گریزناپذیر برای آینده صنعت معدن ایران است. اگر امروز برنامهریزی نکنیم، فردا مجبور خواهیم شد با هزینهای به مراتب بیشتر و تحت فشارهای بینالمللی، این مسیر را طی کنیم. فرصتها همچنان پیش روی ماست؛ کافی است با دیدی آیندهنگر، شجاعانه و مبتنی بر علم و فناوری، گام برداریم. آینده صنعت فولاد و معدن ایران، در گرو تصمیمات جسورانه امروز ماست.