کاهش فاصله میان معدن و دانشگاه
شهریار خادمی: ایرانیان از دیرباز در زمینه استخراج معادن و معدنکاری دستاوردهای وسیعی داشته و از این راه برای توسعه زمینههای گوناگون صنعتی بهرهبرداری کردهاند. تاریخنگاران نوشتهاند که مردم این سرزمین، از نخستین اقوامی بوده که مس را استخراج و ذوب کردهاند.
آثار بسیاری از حفاریهای عظیم معدنی که در بیشتر معادن ایران ـ و بهویژه در معادن سرب و مس ـ دیده میشود و نمونههای بهجامانده از ظروف و وسایل فلزی از عصر باستان، شاهدی بر این مدعا است. در شرایط سخت تحریمها هم، معدن یکی از مقاومترین حوزهها بود و به مدد تابآوری فراوان توانست به تولید خود ادامه دهد و به رشد ارزشافزوده نیز کمک کند.
با نگاهی به این کارنامه درخشان و بهمناسبت روز ملی معدن مروری داشتیم به مهمترین چالشهایی که امروز معدن و معدنکاری را از رسیدن به جایگاه شایسته خود دور نگه داشته است. در گفتوگوی امروز، که در ادامه میخوانید، سعید عسگرزاده، دبیر انجمن سنگآهن ایران پیشنیازهای توسعه و افزایش بهرهوری را تشریح کرده است.
بهبود شرایط معدن و معدنکاری و افزایش بهرهوری چه پیشنیازها و ضرورتهایی دارد؟
در زمینه قالبهای تولیدی شاید مهمترین موضوع، توجه بیشتر به علمی شدن فرآیندهای معدنی است. در معادن گوناگون نیازمند آن هستیم که طراحی معدن، روشهای استخراج و فرآوری و دیگر فرآیندها با علم روز منطبق و بهصورت کاملا مهندسی و علمی دنبال شوند. این نکتهای است که در معادن کوچک کمتر موردتوجه قرار میگیرد و ازاینرو با شرایط بهینه فاصله زیادی داریم. اگر بتوانیم روشهای استخراج را مهندسی و مدرن کنیم و در بخش فرآوری از آخرین تکنولوژیها بهره بگیریم، میتوانیم رقابتپذیری این حوزه را بیشتر کنیم.
موضوع تعمیر و نگهداری یکی دیگر از اشکالاتی است که به دلایل گوناگون از جمله تحریمها در معادن بزرگ و کوچک تاثیر جدی گذاشته است. هر مجموعهای که بتواند بهمیزان کافی در زمینه تعمیرات و نگهداری ماشینآلات خود برنامهریزی منظمی و انبار مناسبی از قطعات یدکی مصرفی در اختیار داشته باشد، بهطورحتم وضعیت بهرهوری بهتری خواهد داشت و در رقابت با سایر بنگاههای داخل و خارج کشور میتواند بااهمیتتر جلوه کند.
تعطیلی یک معدن بهعلت خرابی دستگاهها، بهشکل کاملا مستقیم بر هزینههای آن بنگاه تاثیر میگذارد و ازاینرو است که باید موضوع تعمیرات منظم و تامین قطعات یدکی و نگاه جدی به موضوع تعمیر و نگهداری را جزو شاخصهای افزایش بهرهوری دانست.
اما مهمترین منبعی که از آن نام برده میشود، نقدینگی است یا آنچه در معادن بهعنوان سرمایه در گردش نامیده میشود. بسیاری از بنگاههای معدنی ما در حال حاضر از کمبود نقدینگی رنج میبرند. طبیعی است که اگر آن سرمایهگذار و بهرهبردار شرایط اقتصادی بهتری داشته باشد و بتواند منابع مالی خوبی در اختیار بگیرد، در زمان مناسب میتواند فعالیت اقتصادی خود را با دیگر بنگاههای مشابه خود متمایز کند و این موضوع جزو عوامل کلیدی موفقیتش خواهد شد و تاثیری جدی در کاهش هزینه تولید خواهد گذاشت. در کنار اینهمه، هزینه انرژی و تاسیسات هم میتواند در معدن تاثیرگذار باشد و عموما به دلایل مختلفی از جمله فرسودگی ماشینآلات اعداد بالایی را به خود اختصاص میدهد. اگر این شرایط بهبود پیدا کند و بتوانیم فرآیندها را بهگونهای مدیریت کنیم که هزینه انرژی به حداقل برسد، قاعدتا در نرخ تمامشده تاثیرگذار خواهد بود.
آیا برای جبران عقبماندگیها و بهبود وضعیت بهرهوری برنامهریزی ۵۰ ساله لازم است؟
طبیعی است که برای افزایش بهرهوری نمیتوان کاری خلقالساعه انجام داد. یکی از نخستین پیشنیازهای بهبود بهرهوری تحول فرهنگی و نگرشی و طبیعی است که تصحیح ضعفهای موجود در این زمینه زمانبر است. اما اینکه چرا گاهی به برنامهریزی ۵۰ سال اشاره میشود، به موضوعات علمی مربوط به مدیریت استراتژیک برمیگردد. استراتژیستها معتقدند باید برنامههای موثر در اصلاح وضعیت بنگاهها بهصورت بلندمدت و با پایش منظم ماهانه و سالانه اتفاق بیفتد.
این ۵۰ سال به معنی آن نیست که برنامهریزیهایی انجام گیرد و رها شود، بلکه به معنی آن است که حتما باید نگاه بلندمدت ۵۰ساله داشته باشیم و براساس آن، اهداف کوتاهمدت و میانمدت را دنبال کنیم. در طول این برنامه، باید مرتبا برنامه نهایی مورد پایش قرار گیرد و از آن بهعنوان قطبنمای تغییر جهت یا تصحیح مسیر استفاده کرد.
بخش آموزش کشور نیازمند چه تحولاتی است؟
واقعیت این است که یکی از چالشهای اساسی که در حال حاضر با آن دستبهگریبان هستیم، فاصلهای است که بین معدن و دانشگاه وجود دارد. دانشگاههای ما ۲ اشکال عمده دارند؛ اول اینکه تناسب نیرویی که تربیت میکنند، دقیقا عکس نیاز بخش معدن است. بهعبارتدیگر، ما بهازای هر مهندسی که در بخش معدن تربیت میشود، باید ۴ تکنسین ماهر داشته باشیم، اما در حال حاضر در بخش آموزشی بهازای هر یک تکنسین که تربیت میشود، ۴ مهندس وجود دارد.
موضوع دیگر اینکه، فارغالتحصیلان بخش معدن ارتباط مستقیمی با موضوع معدن ندارند و میزان کارآیی آنها در رفع نیازهای بخش معدن در داخل معادن کاملا مشهود است و تناسبی وجود ندارد. از این بابت بهنظر میرسد که اصلاح فرآیند آموزش، پررنگ شدن موضوعات کارآموزی و کارورزی و ارتباط دادن مستقیم دانشجویان در زمان تحصیل با واحدهای معدنی میتواند در حل مسئله موثر باشد.موضوع بعدی مهارتآموزی است.
برخی از آموزشها را سازمان نظاممهندسی مدیریت میکند و مهندسان عضو سازمان نظاممهندسی را ملزم میکند که آن دورهها را بگذرانند. اما بهنظر من، باز هم در زمینه مهارتی، نیازمند نگاهی جامع و برنامهریزی هماهنگ وزارت آموزشوپرورش، کار و رفاه اجتماعی، صنعت، معدن و تجارت و وزارت علوم هستیم.
بهعبارتدیگر، دانشگاهها و مجموعه وزارتخانهها بهاضافه سازمان نظاممهندسی میتوانند معماری درستی در بخش آموزش داشته باشند.
در این بخش میتوان از مجموعههایی مانند سازمان آموزشهای فنی و حرفهای کشور که یکی از معاونتهای وزارت کار و رفاه اجتماعی است، بهره گرفت، اما در حال حاضر در این مجموعه سرفصلهای مشخص و معینی برای مهارتهای معدنی وجود ندارد.نکتهای که نباید آن را نادیده گرفت، این است که اگر پروژهای موفقی در دانشگاههای شاخص کشور در بخش معدن انجام میشود، نمیتوان آن را معیار قرار داد و گفت شرایط در همه دانشگاهها به همین ترتیب است.
واقعا اینطور نیست. ارتباط دانشگاهها با معدن بهویژه در حوزه افزایش بهرهوری و کمک به ورود تکنولوژیهای جدید به معادن و موضوع توجه به تکنولوژیهای نوین چندان مناسب نیست. توجه به استارتآپها و مجموعههای دانشبنیان میتواند کمک کند که مسئله بهشکل مناسبتری حل شود. قاعدتا فارغالتحصیلان علاقهمند، خود در قالب مجموعههای دانشبنیان، پیشنهادات بسیار خوبی دارند که باید موردحمایت قرار گیرند و فرآیند دقیقی ترسیم شود تا همه بتوانند در فرآیند معدنکاری محک زده شوند و استعدادهای موجود به بار بنشیند. اما در کل باید گفت فعالیت بخش آموزش در شرایط فعلی مناسب برای بخش معدن نیست و با همین روند در آینده فاصله بیشتر خواهد شد و ازاینرو، تحول برنامههای آموزشی؛ هم وظیفه بخش آموزش و هم وظیفه حوزههای تخصصی معدنی در نظام حکمرانی است.
برنامهریزی حوزه معدن برای آینده باید باتوجه به چه شاخصهایی باشد؟
در آینده، یعنی زمانی که سرانجام شرایط کسبوکار تجارت ما با دنیا متفاوت با شرایط امروز خواهد شد، باید قدرت رقابت با دیگر کشورها را داشته باشیم. طبیعی است که در آن زمان نمیتوان بلافاصله وضعیت معادن و صنایع معدنی را متحول کرد. در شرایطی که دولت برای صادرات گاز به نرخ اقتصادی یا سرمایهگذاری خارجی برای فرآوری گاز به محصولاتی با ارزشافزوده بالاتر در داخل کشور برنامهریزی میکند، باید صنایع آماده باشند که مواد اولیه را با قیمتهای متفاوت از داخل کشور تامین کنند. در حال حاضر این موضوع در بخش صنعت بهشدت جلبتوجه میکند، بهویژه صنایع معدنی ما شرایط سختی دارند و طبیعی است تا تحریمها پابرجا است، هزینههای حملونقل دریایی از مبدأ ایران با بقیه نقاط دنیا قابلمقایسه نیست و بههمیندلیل معدنداران باید مواد معدنی را با قیمتهایی بسیار ارزانتر از آنچه در دنیا عرضه میشود، در داخل و خارج عرضه کنند.
واحدهای صنایع معدنی اگر برای این مسئله فکری نکنند و افزایش بهرهوری را در برنامههای خود بهصورت جدی قرار ندهند، در آینده نزدیک، زمانی که این محدودیتها برداشته شود، با تولیدکنندگانی روبهرو خواهند شد که تمایل دارند به هر طریقی محصول خود را به نرخ بالاتری بفروشند.
طبیعی است که در چنین فضایی صنایع معدنی امکان رقابت نخواهند داشت، چون موضوع ارتقای بهرهوری کاری خلقالساعه نیست. اینکه فرض کنیم در آینده نزدیک، وضعیت مواد معدنی بهشکل کنترلشده اداره میشود، اجازه صادرات صادر نخواهد شد یا به هر شکلی تولیدکننده را مجبور خواهند کرد که تولیدات خود را در داخل کشور عرضه کنند هم، فرض غلطی است. چون در شرایطی که تجارت با دنیا آزاد شود، وضعیت تحریمها بهحداقل برسد و امکان صادرات و واردات وجود داشته باشد، مجبور هستیم با دنیا بهصورت رقابتی کار کنیم و نسبت ماده معدنی به محصول باید در همهجای دنیا منطقی باشد.بنابراین باتوجه به اینکه در بسیاری از مواد معدنی با کمبود مواجهیم، در آینده نزدیک مجبور خواهیم بود که حداقل درصدی از مواد اولیه موردنیاز صنایع را از طریق واردات تامین کنیم. در این شرایط نمیشود دونرخی عمل کرد و نمیتوان گفت بعضی از واحدها با قیمت ۱.۵ تا ۲ برابر ماده معدنی موردنیاز خود را از خارج از کشور وارد و بقیه بنگاهها با قیمت نازلتری از داخل کشور تهیه کنند.
بنابراین نرخ مواد اولیه بهشکل کاملا جدی در آینده نزدیک به معیارهای جهانی نزدیک خواهد شد و عامل اصلی که میتواند بنگاههای صنایع معدنی ما را سر پا نگه دارد، این است که از الان به فکر افزایش بهرهوری باشند. با فرض مواد اولیه وارداتی، باید مسئله را به روشی حل کرد که در ژاپن، ترکیه و... تجربه شده است. اگر صنایع مواد اولیه را از داخل کشور تامین کنند، ارزشافزودهای ایجاد میشود و حتما وضعیت اقتصادی آنها بهتر خواهد شد، اما باید به این نکته بیندیشند که در دنیای رقابتی شرایط استفاده حداکثری از منابع خدادادی کشور را داشته باشند.
باتوجه به رشد سریع تکنولوژی، تحولات و دستاوردهای نوین در حوزه معدن و توسعه توانمندی هوشمصنوعی، تعریف بهرهوری در آینده چه خواهد بود؟
تعریف بهرهوری در هر دورهای همان تعریفی است که همیشه بوده و خواهد بود، این تعریف تغییر نمیکند و همواره نسبت داده به ستاده است.
آنچه تغییر میکند، مولفهها و شاخصهای موثر در بهرهوری است. در آینده نزدیک، استفاده از تکنولوژیهای روز یکی از مولفههای بسیار تاثیرگذار است و قدم گذاشتن در عرصه جدید نسل چهارم معدنکاری میتواند در افزایش بهرهوری تاثیر فراوان و زمینه تحول جدی در بخش معدن داشته باشد و جزو موضوعات اساسی است.
علاوه بر این، نیروی انسانی جزو شاخصهای برتر خواهد شد. بهاینترتیب، روشن است که ما در شاخصهایی مانند ماشینآلات و نیروی انسانی در آینده نزدیک شرایط دشوارتری خواهیم داشت و باید برنامهریزی لازم را داشته باشیم که بتوانیم در شرایط سخت با امکان رقابتپذیری کامل نسبت به سایر نقاط دنیا فعالیت کنیم.