زنان؛ غایبان معادن ایران
صنعت معدن، یکی از پرچالشترین و در عین حال سودآورترین بخشهای اقتصادی ایران است. با این حال، نیمی از ظرفیت انسانی جامعه، یعنی زنان، هنوز در این ساختار جایگاهی شایسته و برابر ندارند. در حالی که زنان در رشتههایی مانند مهندسی معدن، زمینشناسی، متالورژی و ایمنی صنعتی سالهاست در دانشگاهها آموزش میبینند، در عمل سهم آنها از بازار کار معدنی، ناچیز و اغلب نمادین باقی مانده است. این گزارش نگاهی دارد به تجربهها، موانع، و راهکارهای پیشروی زنانی که خواستهاند در دل سنگ و خاک، سهم خود را پس بگیرند.

تا همین چند سال پیش، تصور یک زن در محیط معدن، بیشتر به رؤیا شباهت داشت تا واقعیت. محیطی خشن، پرخطر، پر از صدا، خاک، ماشینآلات سنگین و شیفتهای طاقتفرسا، برای بسیاری نمادی از مشاغل «مردانه» بود؛ جایی که نهتنها حضور زنان بهعنوان نیروی کار، بلکه حتی فکر کردن به آن هم دور از انتظار به نظر میرسید. اما امروز، این تابو بهآرامی در حال ترک برداشتن است.
تحصیلکردههایی که تسلیم نشدند
در سالهای اخیر، با تغییرات اجتماعی، گسترش آموزش عالی و ارتقای آگاهیهای جنسیتی، حضور زنان در حوزههایی که پیشتر کاملاً مردانه تلقی میشدند، شدت گرفته است. صنعت معدن نیز از این قاعده مستثنا نیست. زنان تحصیلکردهای که در رشتههایی چون مهندسی معدن، زمینشناسی، متالورژی، نقشهبرداری، ایمنی صنعتی و محیطزیست فارغالتحصیل میشوند، دیگر حاضر نیستند از رویای حضور در عرصهای که به آن علاقه دارند، چشمپوشی کنند. اما مسیر ورود به این عرصه، همچنان با موانع و چالشهای ساختاری، فرهنگی و قانونی همراه است.
اینکه یک زن پا به دل سنگ و آهن بگذارد، چکمه بپوشد، از تونل معدن عبور کند، نقشهبرداری انجام دهد یا مسئول ایمنی باشد، برای برخی همچنان امری خلاف عرف یا حتی خلاف مصلحت تلقی میشود. با این حال، زنانی بودهاند که با وجود تمام این نگاهها، خود را در دل این فضای سخت تحمیل کردهاند. حضورشان، نه فقط در پستهای اداری، بلکه در عرصههای فنی و تخصصی، اکنون در حال رسمیت یافتن است.
گزارش میدانی ما از وضعیت زنان در معادن ایران، از دو منظر به موضوع پرداخته است: نخست، از دریچهی تجربهی زیستهی زنانی که بهطور مستقیم در معدن فعالیت میکنند؛ کسانی که از نزدیک با چالشهای محیطی، تبعیضهای جنسیتی، کمبود امکانات و نگاههای سنتی دستوپنجه نرم کردهاند. دوم، دیدگاه مدیریتی و سیاستگذارانهی شرکتهایی که زنان را جذب کردهاند؛ یعنی آن دسته از مدیران منابع انسانی یا کارفرمایانی که تصمیم گرفتهاند تابوی مردانهبودن معدن را بشکنند.
زنی با چکمه و چکش
در همین راستا، با لیلا رستگار، مهندس ایمنی و فارغالتحصیل مهندسی معدن، گفتوگو کردیم؛ زنی که از دوران دانشجویی تا امروز، مسیر دشواری را برای اثبات توانمندی خود طی کرده و حالا بهعنوان مشاور ایمنی در یکی از معادن سنگآهن فعالیت میکند. صحبتهای او، نمایانگر نوعی نبرد روزمره با موانعیست که ریشه در نگاههای فرهنگی و بیتوجهی ساختاری دارند؛ از نبود سرویس بهداشتی و لباس کار مخصوص گرفته تا حذف شدن از جلسات فنی و مواجهه با تردید همکاران مرد.
در نقطهای دیگر از این مسیر، گفتوگوی ما با مهندس ناهید کشاورز، مدیر منابع انسانی یک شرکت معدنی بزرگ، نمایانگر تلاش از سوی نهادهای استخدامی برای فراهمکردن شرایط برابر است. کشاورز از نخستین زنانی میگوید که در سال ۱۳۹۷ وارد بخش آزمایشگاه و کنترل کیفیت معدن تحت مدیریت او شدند و چطور توانستند با اثبات دقت، مسئولیتپذیری و تخصص، فضای سازمانی را بهسوی تعامل و بهرهوری بیشتر سوق دهند. از نگاه او، تجربههای مثبت در زمینهی جذب زنان، بهتدریج ذهنیت مردسالارانه حاکم بر صنعت معدن را تضعیف کرده است.
سه مانع، یک خواست
با این حال، همچنان سه مانع اصلی سد راه زنان است:
۱. نگاه فرهنگی سنتی که زن را برای کار سخت «نامناسب» میداند؛
۲. نبود زیرساختهای رفاهی و ایمنی برای زنان در معادن؛
۳. خلأهای قانونی و آییننامهای که امکان فعالیت کامل زنان را محدود میکند (مثلاً ممنوعیت شیفت شب یا کار در معادن زیرزمینی).
با وجود این موانع، تجربههای موفق، از جمله جذب تدریجی زنان در بخشهای ایمنی، ژئوفیزیک، نقشهبرداری و برنامهریزی تولید، نشان میدهد که با وجود اراده مدیریتی، بخش بزرگی از این مشکلات قابل حل است. موضوع، فقط حضور فیزیکی نیست، بلکه به رسمیت شناختن زنان بهعنوان بخشی از نیروی فنی و تصمیمساز صنعت است.
از اینرو، توجه به سیاستهایی چون ایجاد امکانات ایمن و اختصاصی، اصلاح دستورالعملهای منع حضور زنان در برخی بخشها، ارائه مشوق به شرکتهای فعال در این زمینه، و مهمتر از همه، حضور زنان در سطوح بالای تصمیمگیری و مدیریت، میتواند مسیر را هموارتر سازد.
زن در معدن؛ نماد توسعه انسانی
ورود زنان به صنعت معدن نه تنها یک مسألهی حقوقی یا صنفی، بلکه یک شاخص توسعهیافتگی در نگاه به توانمندیهای انسانیست. در جهانی که پایداری، عدالت جنسیتی و استفاده حداکثری از ظرفیتهای ملی در اولویت قرار دارد، تداوم نادیدهگرفتن نیمی از جامعه، تنها به معنای عقبماندگی خواهد بود. گزارش پیش رو، تلاشی است برای روایت بخشی از این مسیر پرفرازونشیب؛ صدای زنانی که در برابر سختی ایستادهاند، نه برای اثبات زنبودنشان، بلکه برای اثبات شایستگیشان.
علاقهای که از کودکی آغاز شد
لیلا رستگار، فارغالتحصیل مهندسی معدن و مشاور ایمنی در یکی از معادن سنگآهن در شرق کشور در گفتوگو با روزگار معدن اظهار کرد: «از کودکی به زمینشناسی علاقه داشتم. وقتی وارد دانشگاه شدم و رشته مهندسی معدن را انتخاب کردم، کمتر کسی باور داشت که یک زن بخواهد وارد محیط معدن شود، آن هم محیطی که هم سخت و هم غالباً مردانه تلقی میشد.»
وی افزود: «در همان روزهای اول دانشگاه هم گاهی مورد تمسخر قرار میگرفتیم. اما علاقهام باعث شد تا نهتنها ادامه بدهم، بلکه کارآموزی و پایاننامهام را هم در محیط معدن واقعی بگذرانم.»
رستگار با تأکید بر نبود امکانات مناسب برای زنان در برخی معادن کشور گفت: «یکی از مشکلات جدی، نبود زیرساختهای حداقلی برای حضور زنان است. مثلاً نبود سرویس بهداشتی جداگانه، خوابگاه، لباس کار مخصوص، یا حتی مسیرهای رفتوآمد امن. این چیزها به ظاهر سادهاند اما در عمل مانع بزرگی میشوند.»
وی افزود: «من بارها دیدهام که مدیران میگویند "ما مخالف حضور زنان نیستیم، اما امکانات نداریم." این یعنی عملاً زنان از صحنه حذف میشوند، نه به خاطر ضعف، بلکه به دلیل نبود برنامهریزی.»
از تردید همکاران تا اثبات توانمندی
او درباره تجربه کاری خود در معدن گفت: «در نخستین پروژهای که حضور داشتم، برخی همکاران مرد باور نداشتند که یک زن بتواند مسئول ایمنی باشد. برایشان عجیب بود که یک زن بیاید در گرمای تابستان، با کلاه و چکمه، در جبهۀ سنگ و خاک کار کند. اما با گذر زمان و نشان دادن تواناییهایم، نگاهها عوض شد.»
رستگار با اشاره به تبعیضهای پنهان و آشکار در محیط کار معدن بیان کرد: «بعضی وقتها از جلسههای مهم فنی کنار گذاشته میشویم. یا فرض بر این است که ما زنان، صرفاً برای کار دفتری مناسبایم. این تصورات باعث میشود مسیر پیشرفت برایمان سختتر از مردان باشد.»
وی با اشاره به تفاوت وضعیت ایران با سایر کشورها اظهار داشت: «در کشورهایی مثل آفریقای جنوبی، استرالیا یا حتی قزاقستان، زنان در معادن بهعنوان نیروی رسمی، کارگر، مهندس و مدیر حضور دارند. دولتها و شرکتها هم با اصلاح قانون، ایجاد امکانات، و فرهنگسازی، این حضور را ممکن کردهاند. اما در ایران، ما هنوز در مرحله اثبات توانمندی هستیم.»
وقتی اراده مدیریتی وجود داشته باشد
او در ادامه گفت: «در برخی از معادن خصوصی که نگاه حرفهایتری وجود دارد، شرایط برای زنان بهتر است. این نشان میدهد که اگر اراده مدیریتی باشد، خیلی از مشکلات قابل حل است.»
رستگار درباره نگاه خانواده و جامعه نسبت به شغلش بیان کرد: «اوایل، خانوادهام نگران بودند. فکر میکردند این شغل برای یک زن مناسب نیست. اما وقتی دیدند که هم امنیت کاری دارم، هم درآمد خوب، و هم به رشد شخصیام کمک میکند، حمایت کردند. جامعه هم به مرور نگاهش را اصلاح میکند، البته به شرطی که ما دیده شویم.»
نقش رسانهها در تغییر نگاهها
وی با تأکید بر نقش رسانهها گفت: «روزنامهها، فیلمها و برنامههای آموزشی میتوانند نشان دهند که زنان هم در معدن موفقاند. ما نیاز داریم از کلیشههایی مثل "زن نباید در کار سخت باشد" عبور کنیم. حتی در پروژههایی که با روستاهای اطراف معدن در ارتباط بودیم، زنان محلی ابتدا تعجب میکردند که ما زنیم و در معدن کار میکنیم، اما بعد الهام گرفتند.»
او در پاسخ به این پرسش که «چه سیاستهایی میتواند به افزایش حضور زنان در معدن کمک کند» گفت: «اصلاح آییننامهها و دستورالعملهای اجرایی، ارائه مشوق مالی به شرکتهایی که زنان را استخدام میکنند، و الزام به ایجاد امکانات زیربنایی برای زنان در معادن، میتواند مؤثر باشد. همچنین، حضور زنان در سطوح تصمیمسازی و مدیریتی ضروری است.»
رستگار در پایان گفتوگو با نگاهی امیدوارانه خاطرنشان کرد: «من فکر میکنم تابوها وقتی میشکنند که ما بیوقفه تلاش کنیم. تا چند سال پیش، تصور زن در معدن غیرممکن بود. امروز، زنان ایرانی در حال پیمودن این مسیرند، و این تازه آغاز راه است.»
از چند پست اداری تا گامهای عملیاتی
در ادامه مهندس ناهید کشاورز، مدیر منابع انسانی یکی از بزرگترین شرکتهای معدنی فعال در گفتوگو با «روزگار معدن»داشتیم. او در سالهای اخیر، نقش مهمی در بهکارگیری و تثبیت نیروی کار زن در ساختار معدن ایفا کرده است.
کشاورز در ابتدا با اشاره به روند تاریخی محدودیتهای جنسیتی در معادن گفت: «تا همین ده سال پیش، حضور زنان در معادن به چند پست اداری محدود میشد. نه فقط نگاه فرهنگی، بلکه حتی دستورالعملهای اجرایی هم بهگونهای بود که امکان ورود زنان به فضای کارگاهی یا حتی دفاتر عملیاتی را نمیداد.»
وی افزود: «اما تغییرات اجتماعی، افزایش آگاهی مدیران، و حضور زنان تحصیلکرده در رشتههایی مثل زمینشناسی، مهندسی معدن، متالورژی و ایمنی باعث شد شرایط تغییر کند. ما هم در شرکتمان تصمیم گرفتیم از این ظرفیت استفاده کنیم.»
نخستین تجربهها و اثبات توانایی
کشاورز با اشاره به تجربه استخدام اولین گروه از زنان در بخشهای تخصصی معدن توضیح داد: «در سال ۱۳۹۷، ما برای نخستین بار دو نیروی زن را در بخش آزمایشگاه معدن و کنترل کیفیت استخدام کردیم. آن زمان نگرانیهایی وجود داشت؛ از مسائل ایمنی گرفته تا نحوه تعامل همکاران. اما خیلی زود مشخص شد که زنان نه تنها از پس مسئولیتها برمیآیند، بلکه در بسیاری از موارد دقت و نظم بیشتری هم دارند.»
وی افزود: «پس از این تجربه موفق، تعداد زنان در شرکت ما افزایش پیدا کرد. الان در بخشهای ژئوفیزیک، ایمنی، نقشهبرداری، برنامهریزی تولید و حتی مدیریت پروژه، زنان مشغول به کار هستند.»
مهندس کشاورز، موانع عمده را در سه دسته خلاصه میکند: نگاه سنتی، کمبود زیرساخت، و خلاهای قانونی.
او گفت: «هنوز هم برخی مدیران قدیمی معتقدند که معدن جای زن نیست. این نگاه فرهنگی نیاز به اصلاح دارد. از طرفی، نبود زیرساختهایی مثل سرویس بهداشتی مجزا، رختکن، وسایل ایمنی مناسب زنان یا حتی مسیر رفتوآمد جداگانه، مانع بزرگی است. اینها چیزهایی نیستند که فقط با شعار حل شوند؛ نیاز به بودجه و برنامه دارند.»
قوانین کهنه، مانعی برای ورود
وی افزود: «از نظر حقوقی هم ما با خلاهایی مواجهایم. مثلاً هنوز در برخی معادن، آییننامههای قدیمی مانع از حضور زنان در شیفتهای شب یا بخشهای زیرزمینی میشود. در حالی که در بسیاری از کشورها این قوانین بهروز شدهاند و زنان با رعایت اصول ایمنی در همه بخشها حضور دارند.»
کشاورز درباره تأثیر حضور زنان بر فرهنگ سازمانی و بهرهوری گفت: «ورود زنان باعث شده فضای کاری تعدیل شود. رفتارها حرفهایتر شده، زبان رسمیتر، و رقابت سالمتری شکل گرفته. از نظر بهرهوری هم، طبق بررسیهای ما، دقت و مسئولیتپذیری در تیمهای ترکیبی (زن و مرد) بیشتر بوده است.»
دانشگاههایی که تربیت میکنند، اما جذب نمیشود
وی با اشاره به نقش دانشگاهها در این مسیر گفت: «دانشگاهها دارند زنان زیادی را در رشتههای معدنی تربیت میکنند، اما این نیروی متخصص اگر جذب نشود، انگیزهاش را از دست میدهد. ما باید مسیر شغلی برایشان بسازیم، نه فقط مدرک.»
کشاورز همچنین به اهمیت دیده شدن زنان در موقعیتهای مدیریتی اشاره کرد و گفت: «اگر زنان فقط در پستهای اجرایی بمانند و به سطوح تصمیمگیر راه پیدا نکنند، تغییر جدی رخ نمیدهد. باید زنان در شوراهای فنی، جلسات برنامهریزی، و حتی در هیئتمدیره حضور داشته باشند تا بتوانند سیاستگذار باشند، نه صرفاً اجراکننده.»
پذیرش تدریجی از سوی همکاران مرد
وی در پاسخ به این پرسش که آیا مردان هم این تغییر را پذیرفتهاند یا مقاومت دارند، گفت: «طبیعیست که ابتدا مقاومت وجود داشته باشد، چون تغییر همیشه ترسناک است. اما الان که چند سال گذشته، حتی خیلی از مردان میگویند که کار تیمی با زنان باعث نظم بیشتر و کیفیت بهتر خروجی شده. این یعنی پذیرفتهاند، ولو بیصدا.»
در پایان گفتوگو، کشاورز با نگاهی امیدوارانه خاطرنشان کرد: «ما هنوز راه زیادی در پیش داریم. اما حضور زنان در معدن دیگر فقط یک خبر عجیب نیست؛ دارد تبدیل به واقعیت روزمره میشود. اگر سیاستگذاران از ما حمایت کنند، این تابو بهزودی کاملاً خواهد شکست.»
کلام آخر
زنان، در جامعهای که همواره آنان را به سکون دعوت کرده، آرام نماندهاند. از کلاسهای درس تا سکوهای پرتاب، از آزمایشگاههای تحقیقاتی تا جبهههای تولید، ردّ پای زنانی دیده میشود که نه به خاطر جنسیت، بلکه بهواسطه شایستگی ایستادهاند. معدن اما یکی از آخرین سنگرهاییست که دیرتر از بقیه به روی زنان گشوده شد. و حالا که گشوده شده، هنوز مسیر، ناهموار است.
تا همین دیروز، معدن نماد مردانگی خشن بود؛ جایی که صدا، غبار، ریسک و فشار جسمی، برای برخی دلیل کافی بود تا بگویند: «زن نباید وارد شود.» اما امروز، زنانی مثل لیلا رستگار، با کلاه ایمنی بر سر و چکمه در پا، ایستادهاند در دل جبههی معدن، نه برای نمایش، بلکه برای کار. آنها نه تنها ایستادهاند، بلکه دیدهاند، دویدهاند، و مسیر ساختهاند.
این گزارش، صرفاً درباره «حضور» زنان در معدن نیست. درباره «پذیرفته شدن» آنهاست. چرا که حضور فیزیکی، اگر با پذیرش نهادی، حمایت ساختاری، و نگاه انسانی همراه نباشد، به فرسایش ختم میشود. ما در گفتوگو با مهندس ناهید کشاورز نیز شنیدیم که این پذیرش، گرچه کند، اما در حال وقوع است. مدیرانی که دیروز با تردید نگاه میکردند، امروز با رضایت از دقت و مسئولیتپذیری زنان سخن میگویند.
اما نباید از یاد برد: شکستن تابو، صرفاً به عهده زنانی نیست که وارد میدان شدهاند. مسئولیت سنگینی بر دوش تصمیمسازان، قانونگذاران و مدیران بخش معدن است. تا زمانی که در آییننامهها هنوز واژههایی مثل «ممنوعیت کار زنان در تونلهای زیرزمینی» باقیست، تا زمانی که بودجهای برای ساخت خوابگاه و سرویس بهداشتی مجزا در نظر گرفته نمیشود، این تابوها نه میشکنند، بلکه فقط ناپدید میشوند و در سایه ادامه مییابند.
ما نیازمند بازنگری جدی در قوانین کار در صنایع معدنی هستیم؛ نه با نیت تطبیق زنان با مردان، بلکه با هدف تطبیق ساختارها با انسان. جنسیت نباید معیار تعیین ظرفیت باشد. همانطور که ماشینآلات به جنسیت وابسته نیستند، تخصص، تمرکز، و دقت نیز چنیناند.
باید باور کنیم که زن در معدن، نشانه جسارت نیست؛ نشانه عدالت است. وقتی یک زن وارد معدن میشود، نه تنها خودش را، بلکه افقی جدید را وارد صنعت میکند. او الگویی میشود برای دخترانی که تا دیروز معادن را فقط در کتابها میدیدند و حالا آن را به چشم یک افق شغلی نگاه میکنند.
در کنار این ضرورت ساختاری، یک اصل دیگر نیز وجود دارد: فرهنگسازی مداوم. نقش رسانهها، آموزش و ارتباطات عمومی، در تغییر ذهنیت مردمی نسبت به مشاغل زنانه و مردانه، حیاتی است. این کلیشه که معدن «جای زن نیست» باید مانند سربارهای بیارزش دور ریخته شود، تا جایش را طلا و ارزش واقعی بگیرد: برابری.
اگر بپذیریم که آینده معدنکاری، نیازمند نگاههای تازه، نیروهای آموزشدیده و سرمایه انسانی چندبُعدیست، آنگاه حضور زنان، نه فقط مشروع، بلکه ضروری خواهد بود. زنانی که همزمان میتوانند در دل زمین بدوند و در سطح مدیریت تصمیم بگیرند، زنانی که ظرفیتهای شغلی خود را با مهارت و مسئولیتپذیری اثبات کردهاند.
و شاید همین حالا که این سطور را میخوانید، دختری نوجوان در شهری دور، با شنیدن صدای زنانی مثل لیلا رستگار، تصمیم بگیرد مهندس معدن شود. شاید بخواهد وارد تونلی شود که روزگاری ورودش ممنوع بود. و آنگاه، دیگر معدن فقط جای مردان نخواهد بود. معدن، جای انسان خواهد بود.