بورس همچنان سردرگم
بورس تهران روزهای سختی را پشت سر میگذارد و تقریبا هر روز شاهد خروج نقدینگی سنگین از صندوقها و بهطور کل بازار سهام هستیم. علت این تغییر روند بازار سهام را میتوان ناشی از افزایش رکوردشکن قیمت دلار در بازار آزاد دانست.

معاملات بورس تهران رنگ و بوی تلخی به خود گرفته است و طی معاملات یکشنبه پیش از تعطیلی شاهد خروج نقدینگی سنگین از صندوقهای بازار سهام بودیم.
پیش از اینگفته میشد که بورس تهران مقصد مناسب برای نقدینگی سرگردانهای بازار سرمایه است؛ اما طی روزهای اخیر به واسطه رسیدن نرخ دلار به ۹۳ هزار تومان و قیمت طلای خام ۶ میلیون و ۶۰۰ هزار تومانی باعث شده دیگر بورس بازار مناسب و جذاب برای سرمایهگذاری نباشد و نقدینگی به صورت مداوم از بازار سهام خارج و وارد این بازارها شود. به نوعی بورس تهران به واسطه تنشهای ۴ ساله و ریزشهای مداوم و عقب ماندگی بورس نسبت به سایر بازارها باعث شده که دیگر این بازار از دور رقابت با سایر بازارهای موازی خارج شود و در نهایت شاهد خروج نقدینگی از بورس و ورود سرمایههای حاصل به سایر بازارها از جمله طلا و دلار باشیم.
بهطور کلی افزایش قیمت طلا و دلار باعث میشود که بورس تهران کم رونقتر شود و در شرایط کنونی قیمت طلا و دلار در کشور رکوردشکنی بسیار سنگینی کرده است و به نوعی باعث شده که سرمایهگذاران این حوزه شرایطی جدید را تجربه کنند.
به گفته کارشناسان وقتی نرخ دلار در بازار آزاد افزایش پیدا میکند، تاثیر آن به سرعت بر طلا، خودرو و ملک دیده میشود. بازارهای موازی مانند طلا و ارز به سرعت به تغییرات قیمت دلار واکنش نشان میدهند و افزایش قیمت پیدا میکنند. اگر افزایش قیمت دلار به صورت جهشی باشد، تاثیر آن روی خودرو و طلا بیشتر خواهد بود. اما اگر تغییرات قیمت دلار ملایم باشد، تاثیر کمتری روی خودرو و ملک خواهد داشت. البته طلا به صورت مستقیم از افزایش قیمت دلار تاثیر میپذیرد.
بازارهای مالی با یکدیگر در رقابت هستند و با افزایش قیمتها به صورت رکوردشکن در یک بازار، سرمایهها از بازارهای موازی خارج میشود و به صورت موقت برای کسب سود وارد این بازار میشوند. کارشناسان عقیده دارند که این موضوع جا نماندن سرمایهها از تورم است و همین موضوع باعث جابهجایی سرمایهها در بازارها میشود. نکته قابل توجه اینجاست که صنایع بازار سرمایه نمیتوانند به افزایش قیمت دلار تا محدوده ۹۳ هزار تومان واکنش نشان دهند و علت آن این است که صنایع در کشور با نرخ دلار نیمایی یا دلار توافقی معامله میشوند و افزایش قیمت دلار در بازارآزاد تنها در بلندمدت میتواند عاملی خرد برای زیان صنایع شود و به صورت روانی مسیر معاملات را تغییر دهد و در نهایت پول را از بورس خارج شد. بسیاری از کارشناسان عقیده دارند که با افزایش قیمت دلار در بازار آزاد، قیمت دلار صنایع نیز باید روند روبه بالا تجربه کند. در اصل با افزایش قیمت دلار در بازار آزاد قیمت دلار توافقی نیز افزایش پیدا کند و فاصله این مولفه همواره کمتر از ۱۰درصد باشد آن زمان شاهد روند صعودی و سودسازی در صنایع بورسی خواهیم بود. با سودسازی صنایع اقتصاد کشور نیز روند روبه بالا خواهد داشت.
واکنش به واگذاری خودروییها
چهارشنبه هفته گذشته پایان یکی از پر حاشیهترین مجامع بورسی رقم خورد و اعضای هیات مدیره ایران خودرو از دولت به بخش خصوصی واگذار شد و همین موضوع عاملی شد که لیدر صنعت خودرو تا حدودی روند مثبت را تجربه کند. واگذاری ایران خودرو به کروز را میتوان یکی از پرحاشیهترین واگذاریهای تاریخ ایران دانست؛ چراکه در اولین گام علیمردان عظیمی، مدیرعامل پیشین ایران خودرو، درب ساختمان مدیریت این شرکت را قفل کرد تا از ورود اعضای جدید هیاتمدیره به محل کارشان جلوگیری کند و پس از آن شاهد استعفای این مدیرعامل بودیم. به نوعی عظیمی موافق واگذاری ایران خودرو نبود و از هر نوع روشی برای جلوگیری از این واگذاری استفاده کرد که موفق نبود و در نهایت استعفا داد. برخی از کارشناسان عقیده دارند که این خصوصیسازی میزان زیان ایران خودرو را افزایش خواهد داد و احتمالا در بلندمدت این شرکت سقوطی سنگین را تجربه کند. اما در سوی دیگر اندک کارشناسان معتقدند که خصوصیسازی این غول صنعت خودورسازی میتواند زیان انباشته آن را کاهش، اقتصاد کشور و بورس را مثبت سازد. دیدگاههای مختلفی در این خصوص وجود دارد اما بررسی گذشته خصوصیسازی خالی از لطف نیست و میتواند تجربه واگذاری ایران خودرو را تا حدود زیادی تغییر دهد. از ابتدای دهه ۷۰، دولت سیاست خصوصیسازی را با هدف کاهش تصدیگری و افزایش بهره روی در برنامههای خود قرار داد و این مسیر را پیش گرفت.
به گفته کارشناسان این سیاست به واگذاری گسترده شرکتهای دولتی به نهادهای شبهدولتی و سرمایهگذاران وابسته منجر شد و در برخی از شرکتها حتی زیانسازی را در پی داشت، بر همین اساس بسیاری از این نهادها نه تنها موفق به بهبود عملکرد بنگاهها نشدند، بلکه اغلب بدهیهای بیشتری نیز بر دوششان گذاشتند. ایرانخودرو نمونهای از این وضعیت است؛ شرکتی که هرچند بهظاهر خصوصی شده، اما هنوز بسیاری از تصمیمات کلیدی آن تحت تأثیر نفوذ دولت و شبکههای قدرت قرار دارد و سادهترین مثال را میتوان قیمتگذاری دستوری دانست.