روی خوش بورس به سیاست ارزی
شاخص کل بورس تهران بالاخره توانست مقاومت تلخ اردیبهشت ماه سال ۱۴۰۲ را بشکند و رکوردهای جدید را ثبت کند و شرایط بهتری را رقم بزند. با وجود این شکست همچنان کمبود نقدینگی و عدم اطمینان در بازار نمایان میشود و این موضوع ناشی از نوسان همیشگی نرخ دلار، ریسکهای سیاسی در منطقه و بازگشت ترامپ به کاخ سفید است و به نوعی این ریسکهای سیستماتیک و ژئوپلیتیک باعث تاثیرپذیری شاخصهای بازار سرمایه شده است.
بر اساس اطلاعیه بانک مرکزی، از روز شنبه ۲۴ آذر بازار ارز برای معاملات تجاری آغاز به کار خواهد کرد و صادرکنندگان میتوانند در سامانه نیما با نرخ توافقی به انجام معاملات بپردازند. این تصمیم با واکنشهای متعددی از سوی کارشناسان اقتصادی روبرو شده است.در همین رابطه اصغر سمیعی معتقد است که حذف دلار نیمایی به تنهایی نمیتواند مشکلات اقتصادی را حل کند.
بررسیها نشان میدهد که قیمت دلار نیمایی از ابتدای دولت چهاردهم تاکنون رکوردهای جدیدی را ثبت کرده است. بهطوریکه نرخ دلار نیمایی در ابتدای شهریورماه سال جاری در حدود ۴۵ هزار و ۲۰۰ تومان بود و اکنون به مرز ۵۴ هزار تومان رسیده است. بهعبارتدیگر، این تصمیم به معنای حذف نرخ ارز نیمایی از تاریخ ۲۴ آذر و همچنین پایان فعالیت سامانه نیما از اول بهمنماه سال جاری است.
راهاندازی مرکز مبادله ارزی و فروش ارز با نرخ نیمایی، مشکلات بسیاری برای صادرکنندگان ایجاد کرده بود که احتمالا با تغییر رویه و راهاندازی بازار توافقی برخی از مشکلات صادرکنندگان حل شود و شرایط بهتری برای این گروه رقم بخورد. پیش از راهاندازی مرکز مبادله ارزی، دارندگان ارز، شامل تجار و دیگر فعالان، ارز خود را در بازاری رقابتی مبتنی بر عرضه و تقاضا معامله میکردند. اما با اجرای سیاستهای مربوط به رفع تعهدات ارزی، این روند منطقی برهم خورد.
بهطور کلی به عقیده بسیاری از کارشناسان تغییررویه در نرخ ارز نیمایی میتواند برای بازار سرمایه و بهطور کلی برای اقتصاد کشور مفید باشد و دست رانت را از اقتصاد کشور کوتاه کند.
بورس درگیر ریسکهای سیاسی
اگر بخواهیم ریسکهای منطقه را بررسی کنیم در وهله نخست باید به ریسکهای سیاسی و امنیتی اشاره کنیم. یکی از مهمترین ریسکهای منطقهای که میتواند بورس یک کشور را تحت تاثیر قرار دهد، بحرانهای سیاسی و امنیتی است. در صورتی که یک منطقه با تنشهای سیاسی، جنگها، تحریمها یا تهدیدات امنیتی روبرو شود، سرمایهگذاران به دلیل عدم قطعیت و نگرانی از آینده، تمایل کمتری به سرمایهگذاری خواهند داشت. این امر میتواند باعث کاهش ارزش سهام، کاهش حجم معاملات و خروج سرمایهها از بازار شود. برای نمونه سقوط اسد و تغییر حکومت سوریه باعث شد که تمامی بازارهای مالی تحت تاثیر قرار بگیرند و تا حدودی تغییر مسیر دهند.
از سوی دیگر کشورهای منطقه مهمترین تولیدکنندگان نفت درخاورمیانه هستند. افزایش یا کاهش تولید نفت (نوسان تولید) میتواند ارتباط مستقیمی با قیمت نفت داشته باشد که در نهایت نوسان قیمت میتواند روی بورس تاثیر داشته باشد. در کشورهایی مانند ایران، عربستان سعودی و کشورهای حوزه خلیج فارس، نوسانات قیمت نفت بهطور مستقیم بر درآمدهای دولت و در نتیجه بر وضعیت اقتصادی تأثیر میگذارد.
دیگر مولفه را میتوان ریسکهای اقتصادی مانند رشد منفی تولید ناخالص داخلی (GDP)، تورم بالا، بیکاری و دیگر بحرانهای اقتصادی دانست که میتوانند بازار سرمایه را تحت تاثیر قرار دهند. در صورتی که کشورهایی در منطقه با بحرانهای اقتصادی مواجه شوند، اعتماد سرمایهگذاران به بازارهای مالی کاهش مییابد. این امر ممکن است به کاهش تقاضا برای سهام و در نهایت کاهش شاخص بورس منجر شود.
تحریمها و محدویت نیز جای خود دارد. ایران طی چندسال اخیر تحریمهای زیادی را تجربه کرده و این موضوع تاثیر بسزایی روی بازار سرمایه داشته و باعث شده که مسیر بازار سهام و صنایع تغییر کنند. تحریمها میتواند مانع از ورود سرمایههای خارجی به بازار شود و در نهایت منجر به کاهش نقدینگی در بازارهای مالی گردد. تحریمها همچنین میتوانند باعث کاهش صادرات و واردات، کاهش رشد اقتصادی و آسیب به شرکتهای بزرگ شوند که اثرات منفی آنها را میتوان در بازار سهام مشاهده کرد.
ریسکهای منطقهای میتوانند با نوسانات جهانی همراستا شوند و تاثیرات آنها بر بورسها در سطح بینالمللی احساس شود. بهویژه بحرانها و تحولات اقتصادی و سیاسی در بازارهای بزرگ جهانی مانند ایالات متحده، چین و اروپا میتواند در میان مدت و بلندمدت تاثیرات مستقیمی بر بورسهای کشورهای منطقه داشته باشد.
پیروزی ترامپ و بورس
پیروزی ترامپ در انتخابات میتواند به صورت غیرمستقیم بر بورس تهران تاثیرگذار باشد، اگرچه تاثیرات آن به اندازه بازارهای جهانی مستقیم و واضح نیست. در وهله نخست میتوان تنشهای ژئوپلیتیکی را دانست. ترامپ به دلیل سیاستهای خارجی سختگیرانه ویژه در قبال ایران، میتواند به افزایش تنشها بین دو کشور منجر شود. این تنشها ممکن است فضای کلی اقتصادی ایران را تحت تاثیر قرار دهد و باعث نوسانات در بازار بورس شود.
دومین مولفه نیز تحریمهای اقتصادی است.اگر رویکرد ترامپ در دوره جدید به افزایش تحریمها بینجامد، این مساله میتواند به کاهش درآمدهای نفتی و تجارت بینالمللی ایران منجر شود که بالطبع اقتصاد داخلی و بازار سرمایه را تحت فشار قرار میدهد. نرخ ارز نیز در دوره پیشین ریاست ترامپ تغییرات بسیاری داشته است. افزایش تنشها و تحریمها ممکن است باعث نوسانات شدید در نرخ ارز شود که میتواند بر ارزش سرمایهگذاریها و تصمیمات اقتصادی در بورس تاثیر داشته باشد.
آخرین مولفه نیز وضعیت اقتصاد جهانی است. تغییرات در سیاستهای اقتصادی امریکا میتواند بر اقتصاد جهانی تاثیر بگذارد و به این ترتیب به صورت غیرمستقیم، بازار بورس ایران را نیز متاثر کند، به ویژه از طریق قیمت نفت و سایر کالاهای اساسی.
به عقیده کارشناسان سیاستهای بینالمللی تحت رهبری ترامپ میتوانند چالشهایی را برای اقتصاد ایران به وجود آورند که بهطور غیرمستقیم بر بورس تاثیر میگذارند. در این میان، واکنش سایر کشورهای جهان، به ویژه کشورهای اروپایی و آسیایی به این سیاستها نیز اهمیت خواهد داشت و میتواند بر تاثیرات نهایی در بورس موثر باشد.