کلنجار با سکوهای فرسوده نفت

چالش از رده خارج‌کردن سکوهای نفت و گاز فراساحل فرسوده که نمونه بارز آن Gullfaks C در دریای شمال است، نیاز به برنامه‌ریزی دقیق، سرمایه‌گذاری هنگفت و اقدام عاجل دارد.‌ هزاران پلتفرم در سراسر جهان وجود دارند که به پایان عمر عملیاتی خود نزدیک شده و نیاز مبرمی به راه‌حل‌های ایمن، مقرون‌به‌صرفه و بی‌ضرر از نظر زیست‌محیطی برای خارج‌کردن آنها از مدار بهره‌برداری به چشم می‌خورد.

کلنجار با سکوهای فرسوده نفت

در حال‌حاضر، عمده تصمیمات در مورد از رده خارج‌کردن این تاسیسات عظیم الجثه، به‌جای اینکه بر روش‌های علمی مبتنی باشد، توسط راهکار‌های سیاسی هدایت می‌شود که کشمکش‌هایی را در مورد اتخاذ بهترین استراتژی ممکن برای رسیدن به هدف به‌دنبال داشته‌است.گزینه‌های مختلفی برای خلاص‌شدن از شر سکوهای ازکار افتاده وجود دارد که برخی از آنها عبارتند از: انهدام کامل، حذف تدریجی و جابه‌جایی یا رها‌کردن آنها در دریا، با این حال اثرات زیست‌محیطی و اجتماعی این روش‌ها هنوز به‌خوبی مشخص نشده‌است. در مناطقی مانند شمال‌شرقی اقیانوس اطلس، قوانین سختگیرانه، حذف کامل این سکوها را الزامی کرده، درحالی‌که در خلیج‌مکزیک در آمریکا، تبدیل دکل‌ها به صخره‌های مصنوعی بیشتر مورد‌توجه قرار گرفته‌است.

انعطاف‌پذیری در قوانین

 انعطاف‌پذیری در قوانین، به‌ویژه در مناطقی مانند شمال‌شرقی اقیانوس اطلس، می‌تواند گزینه‌های جایگزینی مانند صخره‌های دریایی را به شرط اثبات مزایای زیست‌محیطی و اجتماعی فراهم‌کند. کلید تغییر موفقیت‌آمیز، جلب رضایت سهامداران از جمله دولت‌ها، صنایع، سازمان‌های غیردولتی و مردم است. علاوه‌بر این، استراتژی‌های برچیدن زیرساخت‌های انرژی‌های تجدیدپذیر که در آینده از مدار سرویس خارج خواهند شد، باید به‌طور فعال ایجاد و از طرحی‌‌‌‌هایی حمایت به‌عمل بیاید که پایداری زیست‌محیطی و سهولت حذف را در اولویت قرار می‌دهند. سرمایه‌گذاری در توسعه طرح‌های دوستار محیط‌زیست برای جلوگیری از بحران‌های تجمع ضایعات سکوهای فرسوده در آینده ضروری است. با اتخاذ رویکردهای علمی که ضامن سود ذی‌نفعان نیز باشد، دولت‌ها می‌توانند ضمن به حداکثر رساندن منافع زیست‌محیطی و اجتماعی، چالش دمونتاژ‌کردن پلتفرم‌هایی که عمر مفیدشان به پایان رسیده را با موفقیت پشت‌سر بگذارند. یکی از بزرگ‌ترین سکوهای نفتی جهان، گولفاکس‌سی در دریای شمال، بر روی پایه‌های عظیمی قرار دارد که از ۲۴۶‌هزار متر‌مکعب بتن ساخته‌شده، ۲۲متر به بستر دریا نفوذ و حدود ۱۶‌هزار متر‌مربع از کف دریا را احاطه کرده‌است. نصب این پلتفرم در سال‌۱۹۸۹ یک شاهکار مهندسی بود. اکنون از عمر مفید (۳۰ساله) Gullfaks C، چند سال گذشته و قرار است این غول آهنی در سال‌۲۰۳۶ از مدار بهره‌برداری خارج شود. حدود ۱۲‌هزار سکوی نفت و گاز فراساحلی جهان در حال نزدیک‌شدن به پایان عمر خود هستند.

سکوهای حفاری دریای‌شمال  

میانگین سنی بیش از ۱۵۰۰سکوی حفاری در دریای شمال بیش از ۲۵ سال‌برآورد شده‌است. در خلیج مکزیک، حدود ۲‌هزار سکو بیش از ۳۰سال ‌قدمت دارند. در منطقه آسیا و اقیانوسیه، بیش از ۲۵۰۰سکو در ۱۰سال‌آینده باید برچیده شوند. مشکل خلاص‌شدن از شر این تاسیسات فرسوده حتی زمانی‌که جهان به سمت انرژی‌های سبزتر حرکت کند، برطرف نخواهد شد؛ چراکه توربین‌های بادی فراساحلی و دستگاه‌های تولید انرژی از موج دریا نیز روزی باید کنار گذاشته شوند. راه‌های مختلفی برای مدیریت پلتفرم‌هایی که عمرشان به پایان رسیده وجود دارد. به‌عنوان مثال، می‌توان آنها را به‌طور کامل یا جزئی از اقیانوس حذف کرد. آنها را می‌توان منهدم، به‌جای دیگری منتقل یا در اعماق دریا رها کرد، اما شواهد تجربی کمی در مورد معایب و مزایای زیست‌محیطی و اجتماعی هریک از این روش‌ها وجود دارد؛مثلا چگونگی تغییر اکوسیستم‌های دریایی یا خطر آلودگی ناشی از حرکت یا رها‌کردن سازه‌‌‌‌های حاوی مواد نفتی. تاکنون‌ سیاست، به‌جای علم، نیروی‌محرکه تصمیم‌گیری در مورد چگونگی از کار انداختن این بناهای غول‌پیکر بوده‌است. مخالفت عمومی با برچیدن نصف و نیمه یک از سکوهای ذخیره نفت شناور به‌نام برنت اسپار در دریای شمال بود که منجر به وضع قوانین سختگیرانه در شمال‌شرقی اقیانوس اطلس در دهه‌۱۹۹۰ شد. اکنون یک الزام قانونی برای حذف کامل زیرساخت‌های نفت و گاز ازکار افتاده از اقیانوس در این منطقه وجود دارد.

صخره‌‌‌‌های مصنوعی

در مقابل، در خلیج مکزیک، ایده تبدیل دکل‌های خارج از مدار به صخره‌‌‌‌های مصنوعی، به‌رغم فقدان مزایای زیست‌محیطی‌ وجود دارد، زیرا صخره‌‌‌‌ها مکان‌های مطلوبی برای ماهی‌گیری تفریحی هستند. بازنگری در استراتژی‌های برچیدن سکوهای از رده خارج ضروری است تا اطمینان حاصل شود که دولت‌ها تصمیماتی با پایه علمی در مورد سرنوشت دکل‌های حفاری در مناطق خود اتخاذ می‌کنند و نه اینکه راهبردهایی را که می‌توانند به محیط‌زیست آسیب بزنند، به‌کار بگیرند.کارشناسان استدلال می‌کنند قانون برای منطقه شمال‌شرقی اقیانوس اطلس باید بازنویسی شود تا گزینه‌های بیشتری برای انهدام سکوها امکان‌پذیر باشد. آنها پیشنهاد می‌کنند استراتژی مشابهی باید در مورد آینده زیرساخت‌های بادی در دریا اتخاذ شود. برای کشورهای شمال‌شرقی اقیانوس اطلس، باقی گذاشتن سکوهای نفتی بلااستفاده در محل، از نظر قانونی بلامانع است اما فعالان محیط‌زیست، بسیاری از مردم و برخی دانشمندان هر چیزی غیر‌از حذف کامل این سازه‌ها را غیر‌قابل‌قبول دانسته و آن را آلودگی حاصل از عملیات شرکت‌های نفتی می‌دانند، اما اینکه آیا حذف دکل بهترین رویکرد-از نظر زیست‌محیطی یا اجتماعی-برای از بین بردن سکوهای قدیمی است یا نه، تبدیل به موضوعی بحث‌برانگیز شده‌است. تحقیقات کمی در مورد اثرات زیست‌محیطی حذف پلتفرم‌ها انجام‌شده که عمدتا به دلیل پیچیدگی‌های این موضوع است، اما سکوهای نفت و گاز، هم در حین کار و هم پس از آن، می‌توانند زیستگاهی برای موجودات دریایی مانند اسفنج، مرجان، ماهی، فوک و نهنگ فراهم کنند. جاندارانی مانند صدف‌‌‌‌ها که به سکوها متصل می‌شوند می‌توانند غذای ماهی را تامین کنند‌ و اگر دکل‌ها برداشته شوند بسیاری از ماهی‌ها هم از بین خواهند رفت. به‌عبارت ساده، سکوها محیط اطراف خود را به مناطق حفاظت‌‌‌‌شده دریایی تبدیل می‌کنند؛ مناطقی که فعالیت‌های انسانی در آنها محدود شده‌است.

خطر ناوبری برای کشتی‌‌‌‌ها

از طرف دیگر، سازه‌‌‌‌هایی که در جای خود باقی می‌‌‌‌مانند یک خطر ناوبری برای کشتی‌های در حال حرکت محسوب می‌شوند. نگرانی دیگر این است که فلزات سنگین مضر در رسوبات کف دریا در اطراف سکوها ممکن است با خوردن پایه‌ها باعث معلق‌شدن این سازه‌ها در اقیانوس شوند. از بین بردن کامل دکل‌ها به دلیل اندازه آنها یک چالش لجستیکی نیز هست. قسمت بالای سکو که محل تاسیسات تولید نفت یا گاز است، می‌تواند بیش از ۴۰‌هزار‌تن وزن داشته و بخش زیر آب -پایه سکو و تاسیسات ذخیره سوخت اطراف- می‌تواند حتی سنگین‌تر باشد. در دریای شمال، زیرساخت‌ها معمولا از بتن ساخته می‌شوند تا در‌برابر شرایط سخت محیطی مقاومت کنند و می‌توانند فشار بیش از یک‌میلیون ‌تن آب را تحمل کنند.در مناطقی مانند خلیج مکزیک، جایی‌که شرایط سخت‌تر است، زیرساخت‌ها می‌توانند سبک‌تر باشند و از لوله‌های فولادی ساخته شوند، اما هنوز هم می‌توانند بیش از ۴۵‌هزار‌تن وزن داشته و با استفاده از ستون‌های بتنی به عرض دو متر به کف دریا متصل شوند. نیروی عظیمی لازم است تا این سازه‌های عظیم را از کف اقیانوس آزاد کنند. حتی برخی از متخصصان معتقدند که حذف پلتفرم‌های فوق‌سنگین در حال‌حاضر از نظر فنی غیرممکن و هزینه‌ها نجومی در پی دارد. هزینه از کار انداختن و حذف تمامی زیرساخت‌های متعلق به سکوهای نفت و گاز از آب‌های سرزمینی بریتانیا به تنهایی ۴۰‌میلیارد پوند (۵۱‌میلیارد دلار آمریکا) برآورد شده‌است. یک برآورد محافظه‌‌‌‌کارانه نشان می‌دهد که هزینه جهانی از رده خارج‌کردن تمام زیرساخت‌های نفت و گاز فراساحل قدیمی موجود می‌تواند چندین‌تریلیون دلار باشد.

نگرش متفاوت در آمریکا  

در ایالات‌متحده، نگرش نسبت به از مدار خارج‌کردن سکوها متفاوت است. یک روش معمول این است که قسمت بالایی را بردارند، سپس بخشی یا تمام زیرساخت را به‌گونه‌ای در دریا رها کنند که خطری برای کشتی‌‌‌‌ها نداشته‌باشد. سازه‌های متروکه را می‌توان برای ورزش‌های آبی مانند غواصی و ماهی‌گیری تفریحی استفاده کرد. این رویکرد که با عنوان «ریگ به‌صخره» شناخته می‌شود، برای اولین‌بار در خلیج‌مکزیک در دهه‌۱۹۸۰ امتحان شد. از زمان راه‌اندازی، این برنامه حدود ۶۰۰ دکل (۱۰‌درصد از تمام سکوهای ساخته‌شده در خلیج) را تغییر کاربری داده و اجرای آن در برونئی، مالزی و تایلند به تصویب رسیده‌است. گزارش شده که تبدیل سکوهای دریایی به صخره‌‌‌‌های مصنوعی تقریبا هفت‌برابر کمتر از حذف کامل دکل‌ها باعث انتشار آلاینده‌‌‌‌های جوی شده و ۵۰‌درصد هزینه کمتری دارد. از آنجاکه این سازه‌ها زیستگاه‌هایی را برای موجودات دریایی فراهم کرده، حامیان آن استدلال می‌کنند که دکل‌ها باعث افزایش زیست‌توده در اقیانوس می‌شوند. به‌عنوان مثال، در خلیج کالیفرنیا، افزایش تعداد ماهی‌‌‌‌های در خطر انقراض و سایر سنگ‌‌‌‌ماهی‌‌‌‌های ارزشمند تجاری، در آب‌های اطراف سکوهای نفتی گزارش شده‌است.مخالفان این رویکرد استدلال می‌کنند که سکوها به‌سادگی ماهی‌ها را از جاهای دیگر جذب و مواد شیمیایی مضر را در اقیانوس انتشار می‌دهند و از آنجاکه سطح سخت دکل‌ها با رسوبات نرم کف دریا متفاوت است، چنین ساختارهایی گونه‌هایی را جذب می‌کنند که به‌طور معمول در آن منطقه زندگی نمی‌کنند و در نتیجه می‌تواند اکوسیستم‌های دریایی را بی‌ثبات کند.

 

 

ارسال نظر