صنعت لوله و پروفیل همچون باتلاق
مسعود محجل امامی؛ فعال صنعتی
با توجه به هدفگذاری تولید ۵۵ میلیون تن فولاد در افق ۱۴۰۴، یکی از مهمترین عواملی که میتواند زمینه تحقق چنین مهمی را فراهم کند، توسعه سرمایهگذاری در سراسر زنجیره فولاد اعم از صنایع بالادستی مانند گندله و کنسانتره تا صنایع پاییندستی همچون لوله و پروفیل فولادی است.
در حال حاضر با توجه به عدم تامین ورق مورد نیاز تولیدکنندگان لوله و پروفیل فولادی از یک سو و ظرفیتسازی مازاد نیاز داخل لوله و پروفیل از سوی دیگر، بسیاری از واحدهای کوچکمقیاس فعال در این صنعت در مرز تعطیلی و یا ورشکستگی قرار گرفتهاند. همچنین تمایل شرکتهای بزرگ فولادی به سرمایهگذاری در تولید گندله، کنسانتره و آهن اسفنجی، بسیار بیشتر از تولید لوله و پروفیل است و بر همین اساس شاهد هدررفت سرمایهگذاریهای انجام شده در صنعت لوله و پروفیل هستیم؛ این در حالی است که دولت میتواند ضمن همکاری متقابل و سازنده با فعالان بخش خصوصی، زمینه سرمایهگذاری و تولید محصولات جدید و خاص فولادی را فراهم و از واردات نمونه مشابه خارجی آنها و همچنین خروج ارز از کشور جلوگیری کند که متاسفانه آن طور که باید به این مسئله طی سالیان اخیر توجه نشده است.
واقعیت امر این است که علیرغم تولید محدود لوله و پروفیل فولادی در کشور، فعالان این صنعت باز هم با معضل تامین مواد اولیه مواجهند زیرا به دلیل نوسان نرخ ارز و شرایط دشوار واردات، هیچ توجیه اقتصادیای برای واردات ورق گرم وجود ندارد و عملا ارز کافی نیز به واردات مواد اولیه تخصیص نمییابد. تامین ورق گرم در داخل، محدود به سه شرکت فولاد مبارکه اصفهان، فولاد گیلان و نورد و لوله اهواز شده است که ورق تولیدی فولاد مبارکه در تناژ بالا، در تالار صنعتی بورس عرضه میشود و ورق تولیدی شرکتهای نورد و لوله اهواز و فولاد گیلان در تناژ کم، در بازار آزاد به فروش میرسد. عرضه مواد اولیه در بورس کالای ایران، همواره با مشکلاتی برای تامینکنندگان و تولیدکنندگان همراه بوده است که از جمله آنها میتوان به عدم مهندسی قیمت، قیمتگذاری غیرکارشناسانه و همچنین ایجاد رقابت بالای ۵۰ درصد که منجر به افزایش قیمت نهایی مواد اولیه میشود، اشاره کرد. ما مدتهای طولانی است که پیگیر خروج عرضه ورق از بورس کالای ایران و خرید مستقیم از شرکت فولاد مبارکه مطابق سالیان قبل هستیم اما متاسفانه هنوز به نتیجه مطلوب دست پیدا نکردهایم و بعید است که سیاستگذار با این درخواست موافقت کند.
شرایط صنعت لوله و پروفیل فولادی را میتوان به باتلاق تشبیه کرد؛ گویی که اگر از دور نگاه کنیم، همه چیز مناسب و وفق مراد به نظر میرسد اما زمانی که به آن نزدیک شده و خود را درگیر آن میکنیم، متوجه عمق فاجعه که ریشه در تصدیگری دولت دارد، میشویم. طبق آمار تا سال ۱۴۰۰، ظرفیت تولید لوله و پروفیل در کشور دو میلیون تن برآورده شده؛ در حالی که ظرفیتسازی آن تا سال ۱۴۰۰ حدود پنج میلیون تن بوده است.
هماکنون حدود ۴۰۰ تا ۵۰۰ شرکت در زمینه تولید لوله و پروفیل فولادی مشغول فعالیتاند که با توجه به میزان نیاز به این محصولات، رقم بسیار بالایی محسوب میشود.
با توجه به تعدد و افزایش چشمگیر تولیدکنندگان لوله و پروفیل، رقابت منفی ایجاد شده شرایط را بیش از پیش دشوار کرده است؛ بر همین اساس ما از طریق سندیکای تولیدکنندگان لوله و پروفیل فولادی ایران تلاش کردهایم وزارت صمت را مجاب به عدم صدور مجوز راهاندازی واحدهای جدید تولید لوله و پروفیل فولادی کنیم اما متاسفانه نتیجه مدنظر حاصل نشده و از آنجایی که سیاستگذار اعلام کرده است نمیتواند مانع سرمایهگذاری برای راهاندازی واحدهای جدید شود و با سایر بخشهای مرتبط مانند سندیکا نیز در این زمینه مشورت نمیکنـد، متاسفانه شاهد هدررفت سرمایههای هنگفتی در این زمینه هستیم.
در حال حاضر حدود ۹۹ درصد تولیدکنندگان لوله و پروفیل فولادی را فعالان بخش خصوصی تشکیل میدهند. رانتی که دولت به اشتباه در برخی صنایع طی یک بازه زمانی کوتاهمدت ایجاد میکند، باعث ایجاد جذابیت مقطعی شده و سرمایهگذاران تصور میکنند که این جذابیت دائمی و در بلندمدت برقرار خواهد بود؛ در حالی که تجربه ثابت کرده که واقعیت چیزی غیر از این است.
برای مثال زمانی که دولت به طور مستقیم در قیمتگذاری مواد اولیه مورد نیاز تولید محصولات فولادی دخالت میکند، سرمایهگذار حتی اگر مواد اولیه را خریداری و بدون تولید محصول و ایجاد ارزش افزوده نسبت به فروش مستقیم آن اقدام کند، باز هم به سود هنگفتی دست پیدا خواهد کرد.
بنابراین در این میان تنها چرخه تولید مختل شده و این تولیدکننده واقعی است که از ایجاد رانت موقتی آن هم در کوتاهمدت بیشترین آسیب را میبیند.
لازم به ذکر است شرایطی در صنعت لوله و پروفیل فولادی حاکم شده که برخی محصولات از چرخه تولید خارج شدهاند. برای مثال با توجه به سلیقه مشتری و کاربردهای متنوع،« UPVC» و در و پنجره آلومینیومی جایگزین در و پنجره فولادی که طی سالهای گذشته بسیار رایج بود، شده است.
از طرفی، هزینههای مرتبط با ساختوساز به قدری طی سالیان اخیر افزایش یافته است که استفاده از در و پنجره آهنی مقرون به صرف نیست؛ ضمن اینکه متاسفانه فرهنگسازی لازم در زمینه مصرف انواع محصولات به ویژه لوله و پروفیل صورت نپذیرفته است. همچنین میزان مصرف لوله و پروفیل در کشور به دلیل صنعتی نشدن برخی از ساختوسازها و توقف فعالیتهای عمرانی در کشور کاهش یافته است
اگر تغییرات بنیادین و اساسی در فرهنگ مصرف و همچنین بهکارگیری دانش و تکنولوژی روز تولید ایجاد نشود، شرکتهای کوچکمقیاس در آینده نزدیک از عرصه رقابت خارج خواهند شد و عملا تولید لوله و پروفیل فولادی محدود به چند شرکت بزرگ میشود.
از طرفی، این شرکتها بیشتر به دنبال سرمایهگذاری در سایر بخشهای زنجیره اعم از گندله، کنسانتره و نورد گرم هستند و بر همین اساس نمیتوان آینده روشنی برای صنعت لوله و پروفیل فولادی متصور شد.