فناوری و آینده صنعت سبز
علی حسین صمدی؛ استاد اقتصاد
دانشگاه شیراز نظریههای توسعه اقتصادی از دهه ۱۹۹۰ میلادی به بعد تحولات عمدهای را تجربه کردهاند. در دهه ۱۹۹۰ توجه عمده اندیشمندان توسعه، به کیفیت دولتها و نه اندازه (کمیت) آن در فرآیند رشد اقتصادی متمرکز شد و تاکنون نیز ادامه دارد. این توجه باعث شد که پارادایم حکمرانی خوب در مرکز تحلیلهای نظریههای اقتصادی قرار گیرد. براین اساس برای دولت دو وظیفه تنظیمگری و ترویج (بصیرتسازی) در نظر گرفته شد. با توجه به این مطالب، مولفههای حکمرانی در چارچوب وظایف اصلی دولت مطرح شد. دستیابی به علوم و فنون یکی از مولفههای حکمرانی است که در چارچوب وظیفه ترویج و تعمیم (تامین نیازها و بصیرتسازی) دولتهاست. در راستای این وظیفه، دولتها اقداماتی باید انجام دهند که موجب گسترش دانش و پیشرفت فناوری شود. اما این سوال مطرح است که آیا پیشرفت فنی الزاما به افزایش رشد اقتصادی (فراگیر سبز) منجر میشود؟ گسترش دانش فنی و ظهور گسترده پدیده هوش مصنوعی چه تبعاتی دارد و وظیفه دولتها در این راستا چیست؟ هدف این نوشتار طرح اولیه این سوالها و ارائه پاسخ اجمالی به آنهاست. پاسخ دقیق و عمیق به این سوالها، به پژوهش گسترده نیاز دارد و خارج از حوصله این نوشتار است.
توجه به اصطلاح رشد اقتصادی سابقه بسیار طولانی در نظریههای اقتصادی دارد. اما در یکدهه گذشته به رشد فراگیر و در سالهای اخیر به رشد فراگیر سبز توجه خاصی شده است. رشد اقتصادی به طور ساده افزایش تولید ناخالص ملی و به تعبیر عامیانه افزایش اندازه کیک اقتصادی بوده و هدف آن در درازمدت، توجه به خروج از فقر است؛ اما به سایر جنبههای رفاه توجهی نمیکند. رشد فراگیر علاوه بر بحث کیک اقتصادی به چگونگی تقسیم آن در سطح وسیعی از مردم نیز توجه میکند. در واقع رشد فراگیر به رشد اقتصادی به همراه توزیع درآمد برای سطح وسیعی از مردم توجه میکند. رشد فراگیر سه مولفه دارد: «رشد سریع اقتصادی»، «فراگیری» و «پایداری». «رشد اقتصادی» به افزایش تولید کالاها و خدمات، «فراگیری» به بهبود استانداردهای زندگی کلیه افراد جامعه و «مولفه پایداری» (اقتصادی، منابع طبیعی و زیستمحیطی)، به پایدار ماندن مسیر فعلی مصرف و رفاه اجتماعی برای نسلهای فعلی و آینده توجه میکند. از این تعریف روشن است که رشد فراگیر یک پدیده چندبعدی با ارتباطات متقابل پیچیده است. تعریف روشن و کامل و جامعی برای رشد فراگیر سبز وجود ندارد. اما میتوان توجه به بحثهای رشد، مسائل زیستمحیطی و عدالت اجتماعی را در قالب تعریف رشد سبز فراگیر دانست. در رشد سبز فراگیر به مدیریت محیط اقتصادی برای کاهش فقر، افزایش اشتغال و افزایش مقاومت اقتصاد به تکانههای واردشده بر آن در راستای توجه به مساله عدالت اقتصادی و اجتماعی با درنظر گرفتن مسائل پایداری اقتصادی و زیستمحیطی توجه میشود.بحث فناوری را میتوان از دو جنبه تولید و انتقال آن دنبال کرد. تولید (خلق) فناوری از طریق تقویت دانش و راهاندازی مراکز تحقیق و توسعه و انتقال فناوری عمدتا از طریق سرمایهگذاری مستقیم خارجی (متغیر نماینده تحقیق و توسعه خارجی) رخ میدهد. براین اساس روشن است که «فناوری محصول کارخانه تحقیق و توسعه است». زمانی که از پیشرفت فناوری صحبت میشود، شامل تولید و انتقال یا یکی از آنهاست؛ هرچند الزاما آثار یکسانی ندارند. توجه به نقش فناوری در فرآیند رشد و توسعه اقتصادی سابقه طولانی دارد.بهرهمندی از آثار مثبت و غلبه بر آثار منفی پیشرفت فناوری به سیاستهای دولتها بستگی دارد. در ادامه به برخی آثار مستقیم و غیرمستقیم پیشرفت فناوری بر متغیرهای کلان اقتصادی از جمله رشد اقتصادی میپردازیم (برای مطالعه بیشتر میتوانید به منابع مهم از جمله مطالعه کورینر، شیندلر و استیگلیز، 2022 مراجعه کنید). یکی از آثار مهم پیشرفت فناوری، بهویژه هوش مصنوعی، در حال حاضر کاهش تعداد مشاغل و همچنین صرفهجویی در استفاده از نیروی کار است.
علاوه بر مطالب گفتهشده، گسترش هوش مصنوعی میتواند آسیبهای گستردهتری برای امنیت بهویژه امنیت سایبری، حریم خصوصی افراد داشته باشد و موجب تشویق رفتارهای نامطلوب و تبعیض قیمتها شود. تاثیر پیشرفت فناوری بر رفاه در کل روشن نیست. از جنبه نهادی، پیشرفت فناوری ممکن است موانع نهادی در جامعه ایجاد کند که مانع مهمی بر سر راه رشد فراگیر سبز است. اصولا، رسانش و پذیرش فناوری در کشورهای در حال گذار از جمله ایران با مقاومتهای شدید هم در سطح مردم و هم در سطح سیاستگذاران روبهروست. این مساله میتواند اینرسی نهادی را هم افزایش دهد. علاوه بر آثار احتمالی منفی پیشرفت فناوری، فناوری چنانچه سبب تخریب خلاق در جامعه شود میتواند موجب گسترش نوآوری، افزایش بهرهوری نیروی کار و سرمایه و منابع طبیعی و در نهایت رشد فراگیر سبز شود.
در رشد فراگیر سبز جنبههای رشد تولید، توزیع درآمد، مسائل زیستمحیطی و عدالت اقتصادی و اجتماعی مطرح است. پیشرفت فناوری میتواند به بهبود در همه این جنبهها منجر شود، اما آثار منفی فراوانی نیز میتواند از خود به جا بگذارد. اینکه پیشرفت فناوری درکل میتواند سبب رشد اقتصادی فراگیر سبز شود یا خیر، عمدتا به ساختار نهادی کشور (تولیدمحور یا رانتمحور بودن کشور)، عکسالعمل بهموقع مسوولان و سیاستگذاران (میزان و شدت اینرسی نهادی) و میزان توانمندی دولت و حزب حاکم و مردم بستگی دارد.به گواه کارشناسان اقتصادی کشور، ساختار اقتصاد ایران رانتمحور است؛ به این معنی که فعالیتهای نامولد بر فعالیتهای مولد غلبه کرده است.
همچنین تاریخ گواه این است که در مقابل پدیدههای جدید و پیشرفت فناوری و در حال حاضر پدیده هوش مصنوعی، سیاستگذاران کشور یا عکسالعملی نشان نمیدهند یا عکسالعمل دیرهنگامی دارند و به تعبیری با اینرسی نهادی روبهرو هستیم. همچنین تاریخ نشان داده است که دولتها توانمندی لازم برای غلبه بر چالشهای موجود در کشور را ندارند.براین اساس، چنانچه تغییراتی در شیوه حکمرانی کشور (در بعد داخلی و خارجی) ایجاد نشود و قوانین و هنجارها و انتظارات تغییر نکند، روابط بینالمللی بهبود قابل ملاحظهای پیدا نکند، دولتها سیاستهای مالی فعالی اتخاذ نکرده و در بودجهریزیها و برنامهریزیهای اقتصادی توجه ویژهای به این مساله نکنند، پیشرفت فناوری بهویژه هوش مصنوعی نهتنها به رشد اقتصادی، رشد فراگیر و رشد فراگیر سبز منجر نخواهد شد، بلکه باعث بیشتر و عمیقتر شدن چالشهای اقتصادی، اجتماعی و سیاسی خواهد شد.