دانشمحور شدن شرکتها یک ضرورت است
یوسف یوسفی - کارشناس اقتصاد
عصر حاضر که به عصر دانش معروف است، از آن به عنوان سرمایهای غیرملموس نام میبرند که جایگاه ویژهای در شرکتها پیدا کرده است؛ به گونهای که ارزش این سرمایه، ۶ تا هفت برابر داراییهای ملموس شرکتها است.
این دلیلی است که بسیاری از شرکتهای موفق جهان، در صدد تاسیس شرکتهای دانشبنیان یا دانشمحور هستند که وجود آنها، منجر به شکلگیری اقتصاد دانشمحور میشود؛ اقتصادی که مبتنی بر فعالیتهای تحقیق و توسعه در زمینههای فناوریهای نو و پیشرفته است. این فعالیتها شامل کلیه اقداماتی میشود که بر تجاریسازی نتایج تحقیق و توسعه از جمله طراحی، تولید و عرضه فناوری، بهکارگیری فناوریهای پیشرفته با ارزش افزوده بالا، ارائه خدمات مشاورهای و دانشی تاکید دارد. عامل اصلی ایجاد درآمد در این شرکتها، بیشتر از آن که منابع طبیعی، سرمایه و یا نیروی کار باشد، دانش است و تولید ثروت از طریق بهکارگیری توانمندهای افراد (مغزافزار) صورت میگیرد.
در اینجا نقش نرمافزار و سختافزار نفی نمیشود بلکه نقش مغزافزار در ایجاد، رشد و بقای شرکت محوری تلقی میشود. بسیاری از شرکتهای موجود تمایل دارند که تبدیل به دانشمحور شوند اما این کار به خوبی پیش نمیرود و موانعی بر سر آن قرار میگیرد. شرکتهای بزرگ برای دانشمحور شدن، با دو دسته عوامل درونی و قابل کنترل و بیرونی و غیرقابل کنترل مواجهه هستند. عوامل درونی، مرتبط با مدیریت و نحوه اداره خود شرکت بوده و عوامل بیرونی، مرتبط با عوامل محیطی است. علاوهبراین، با وجود آنکه بسیاری از سیاستگذاران بر رویکرد دانشمحور شدن صنایع تاکید دارند اما از آنجایی که شناخت کافی از عوامل کلیدی موفقیت دانشمحور شدن ندارند، در راه تدوین راهبرد برنامهریزی برای دانشمحورسازی شرکت و صنایع کشور با مشکل مواجه میشوند. هنوز بسیاری از شرکتها در ایران به حالت سنتی مدیریت میشوند و ظرفیت دانشمحوری در آنها محدود است؛ در حالی که برای ساخت اقتصاد دانشمحور و کاهش شکاف توسعه خود با کشورهای پیشرفته، راهی جز توسعه دانشمحور شدن شرکتها وجود ندارد.
برای دانش محور شدن، شرکت باید به شکلی تغییر کند که علاوه بر توجه ویژه به اهمیت دانش در درون و بیرون شرکت، از تکنیکهایی برای به حداکثر رساندن بهرهگیری از دانش کارکنان، سهامداران و مشتریان استفاده کند. با دانشمحور شدن شرکتها، پیوسته دانش جدید در آن خلق میشود و از این دانش در محصولات و فناوریهای جدید خود استفاده میکند؛ بنابراین اگر شرکتی بخواهد دانشمحور شود، ضمن استفاده از تکنولوژیهای پیشرفته، باید متکی به تخصص علمی پیشرفته نیز باشد و لازمه آن، پرداخت هزینه برای تحقیق و توسعه است. عوامل بیرونی که بر دانش محور شدن شرکتها تاثیر بالایی دارند، عبارتند از دولت، دانشگاه و نهادهای آموزشی و عوامل درونی عبارتند از نگرش مدیران ارشد، تغییر در ویژگیهای شرکت (تغییر در ساختار، تغییر در فرایند و تغییر فرهنگ سازمانی) و تخصیص اعتبار مالی خوب در این حوزه.
متاسفانه تا به امروز در بیشتر تحقیقات و در عمل، نگاهها معطوف به ایجاد شرکتهایی با رویکرد دانشبنیانی بوده تا تغییر شرکتهای موجود به شرکتهایی با رویکرد دانشی، خلاق و پیشرو؛ بنابراین اگر بتوانیم شرکتهای ناکارآمد را با استفاده از ظرفیتها و پتانسیل نهفته خود با رویکرد دانش دوباره احیا کنیم، شاید دیگر آنچنان ضرورتی به تاسیس شرکتهای دانشبنیان با حجم سرمایهگذاری بالا نباشد.