آیا توسعه ابزارهای مالی بحران‌ساز است؟

امیرتقی‌خان تجریشی - کارشناس ارشد بازار سرمایه

آیا توسعه ابزارهای مالی بحران‌ساز است؟

 توسعه ابزارهای مالی بدون عمق پیدا کردن بازار سرمایه می‌تواند به بحران‌های اقتصادی منجر شود، این مساله‌ای است که در تئوری به آن پرداخته شده و در کشورهای مختلف نیز تجربه شده است؛ توسعه ابزارهای مالی در بازارهای کم‌عمق و بدون زیرساخت‌های مناسب، مانند ابزارهای مالی پیچیده در آمریکا (۲۰۰۸) که شامل اوراق بهادار با پشتوانه وام‌های مسکن (MBS) و تعهدات بدهی وثیقه‌ای (CDO) بود، منجر به بحران شد. در بحران مالی آسیای شرقی (۱۹۹۷)، افزایش بدهی‌های خارجی در بازاری با نقدینگی کم باعث فروپاشی شد. بحران مالی روسیه (۱۹۹۸) نیز به دلیل صدور بیش از حد اوراق قرضه دولتی در بازاری با نقدینگی محدود رخ داد. در یونان (۲۰۱۰)، توسعه بی‌رویه بدهی‌های عمومی در بازاری کم‌عمق بحران ایجاد کرد.

اما اینکه آیا در شرایط فعلی اقتصاد ایران، توسعه ابزارهای مالی منجر به بحران مالی می‌شود یا اینکه آیا اساسا ریشه بحران مالی چنین مساله‌ای است جای بررسی دقیق‌تر دارد. مسلما بزرگ‌ترین بحران در اقتصاد ایران بی‌ثباتی‌های اقتصاد کلان، قیمت‌گذاری دستوری کالاها و تخریب کارکرد بازار، و بی‌ثباتی سیاست‌های اقتصادی است. اندازه این بحران‌ها به قدری بزرگ است که از یک طرف بر عمیق شدن بازار سرمایه اثر می‌گذارد، و از طرف دیگر توسعه ابزارهای مالی را دشوار می‌کند. این در حالی است که هر دوی عمیق شدن بازار سرمایه و توسعه ابزارهای مالی می‌توانست فضای اقتصاد کلان را تا حدی بهبود بخشد و از این کانال بحران‌های مختلف را کاهش دهد.

بنابراین برای پاسخ به این سوال در اقتصاد ایران، توجه به عامل اقتصاد کلان و همین‌طور اینکه در حال حاضر سطح توسعه‌یافتگی ابزارهای مالی در چه حدی است تعیین‌کننده است.  بحران‌های مالی و بی‌ثباتی اقتصاد کلان رابطه‌ای متقابل و پیچیده دارند که هر یک می‌تواند دیگری را تشدید کند. بحران‌های مالی با کاهش تولید، افزایش بیکاری، و کاهش اعتماد به بازارهای مالی می‌توانند به رکود اقتصادی و بی‌ثباتی گسترده در اقتصاد کلان منجر شوند. از سوی دیگر، شرایط بی‌ثبات در اقتصاد کلان، مانند نوسانات نرخ بهره، تورم شدید، یا نوسانات ارزی، می‌تواند زمینه‌ساز وقوع بحران‌های مالی شود. این تعامل دوطرفه، اغلب باعث ایجاد دور باطلی از رکود و بحران می‌شود که خود بحران‌های اقتصادی را عمیق‌تر می‌کند.

اما در رابطه با توسعه ابزارهای مالی، به طور کلی اگرچه توسعه ابزارهای مالی می‌تواند باعث تسهیل تامین مالی و افزایش نقدینگی در اقتصاد شود، اما در صورتی که این ابزارها بدون زیرساخت‌ها و عمق کافی در بازار سرمایه توسعه یابند، ممکن است منجر به ایجاد حباب‌های قیمتی، افزایش ریسک سیستماتیک و بی‌ثباتی مالی شوند. به عبارتی، عمق بازار سرمایه به معنای وجود تعداد زیادی از مشارکت‌کنندگان با حجم معاملات بالاست که باعث می‌شود قیمت‌ها به‌درستی تنظیم شوند و ریسک‌ها به‌خوبی تقسیم شوند. در صورت نبود عمق کافی، حتی نوسانات کوچک می‌توانند به بحران‌های بزرگی منجر شوند. از این رو، توسعه ابزارهای مالی باید با توسعه زیرساخت‌های بازار سرمایه و افزایش شفافیت و نظارت همراه باشد تا از ایجاد بحران جلوگیری شود.

اما در اقتصاد ایران فضای بی‌ثبات اقتصاد کلان از یک طرف باعث شده که سطح توسعه‌یافتگی ابزارهای مالی بسیار پایین باشد و از یک طرف عمق بازار سرمایه کم باشد. فضای بی‌ثبات اقتصاد کلان با ایجاد عدم اطمینان، کاهش اعتماد سرمایه‌گذاران، و نوسانات شدید نرخ بهره و ارز، مانع توسعه ابزارهای مالی می‌شود. این بی‌ثباتی باعث می‌شود سرمایه‌گذاران به دارایی‌های امن‌تر روی آورند و از ابزارهای مالی پیچیده دوری کنند. همچنین، افزایش ریسک‌های سیستماتیک و سیاست‌های نامناسب اقتصادی می‌تواند هزینه‌های توسعه این ابزارها را بالا ببرد و توانایی مدیریت ریسک را کاهش دهد. در نتیجه، فضای بی‌ثبات اقتصاد کلان باعث کاهش تقاضا و گسترش ابزارهای مالی در بازار می‌شود. به همین دلیل در حال حاضر سطح توسعه‌یافتگی ابزارهای مالی در اقتصاد ایران بسیار کم است.

همین‌طور فضای بی‌ثبات اقتصاد کلان با کاهش اعتماد سرمایه‌گذاران، افزایش نوسانات، و تشویق به خروج سرمایه از بازار سرمایه، مانع از عمیق شدن آن می‌شود. در این شرایط، سرمایه‌گذاران به دنبال دارایی‌های امن‌تر می‌روند و مشارکت در بازار سرمایه کاهش می‌یابد. علاوه بر این، سیاست‌های اقتصادی نامناسب و افزایش ریسک باعث کاهش سرمایه‌گذاری‌های بلندمدت می‌شود و این عوامل همگی باعث می‌شوند که بازار سرمایه نتواند عمق لازم را پیدا کند. بنابراین در چنین فضایی که یک عامل یعنی بی‌ثباتی اقتصاد کلان مانع توسعه ابزارهای مالی و عمیق شدن بازار سرمایه شده است، اساسا اینکه ابزارهای مالی در بستر بازار سرمایه کم‌عمق، منجر به بحران مالی شود بلاموضوع است.

نکته مهم بعدی این است که اتفاقا در شرایط فعلی، توسعه ابزارهای مالی می‌تواند فواید زیادی برای اقتصاد کلان داشته باشد و منجر به افزایش عمق بازار سرمایه و بهبود فضای اقتصادی از این مسیر شود. توسعه ابزارهای مالی می‌تواند با افزایش نقدینگی، تسهیل سرمایه‌گذاری، و تخصیص بهینه منابع، به بهبود فضای اقتصاد کلان کمک کند. همچنین، ابزارهای مالی پیچیده به مدیریت بهتر ریسک‌ها منجر می‌شوند و این امر پایداری اقتصاد کلان را افزایش می‌دهد. علاوه بر این، افزایش شفافیت و اعتماد در بازارهای مالی از طریق توسعه این ابزارها می‌تواند به رشد اقتصادی و ثبات بیشتر در فضای اقتصاد کلان کمک کند.  از طرف دیگر، افزایش عمق بازار سرمایه از طریق چندین مسیر می‌تواند به بهبود فضای اقتصاد کلان کمک کند.

بازارهای سرمایه عمیق‌تر به معنای افزایش نقدینگی و حجم معاملات است که باعث می‌شود شرکت‌ها و دولت‌ها بتوانند با هزینه کمتری به منابع مالی دسترسی پیدا کنند و این امر منجر به افزایش سرمایه‌گذاری و رشد اقتصادی می‌شود. همچنین، عمق بیشتر بازار به تخصیص بهتر منابع کمک کرده و بهره‌وری اقتصادی را افزایش می‌دهد. از طرف دیگر، بازارهای عمیق‌تر می‌توانند نوسانات را جذب کنند و شوک‌های اقتصادی را کاهش دهند که این موضوع به ثبات بیشتر اقتصاد کلان منجر می‌شود. علاوه بر این، بازارهای عمیق‌تر سیاست‌های پولی و مالی را موثرتر می‌سازند، زیرا تغییرات نرخ بهره و سیاست‌های مالی سریع‌تر و با تاثیر بیشتری در اقتصاد منتقل می‌شوند. و در آخر باید توجه داشت که توسعه ابزارهای مالی خود منجر به افزایش عمق بازار سرمایه می‌شود، زیرا این ابزارها فرصت‌های جدیدی برای سرمایه‌گذاری و جذب سرمایه‌گذاران متنوع‌تر ایجاد می‌کنند. ابزارهای مالی متنوع، مانند اوراق قرضه، مشتقات، و صندوق‌های سرمایه‌گذاری، نقدینگی بیشتری به بازار تزریق کرده و حجم معاملات را افزایش می‌دهند. این توسعه به جذب سرمایه‌گذاران مختلف از جمله سرمایه‌گذاران خارجی کمک می‌کند و مشارکت گسترده‌تر در بازار را تسهیل می‌کند. همچنین، با فراهم کردن ابزارهایی برای مدیریت ریسک، سرمایه‌گذاران اعتماد بیشتری به بازار پیدا می‌کنند که این امر نیز به عمق بیشتر بازار منجر می‌شود. اما بسیار مهم است که برای جلوگیری از بحران، همزمان با توسعه ابزارهای مالی، زیرساخت‌های مناسب حقوقی، نظارتی، و مالی وجود داشته باشد. توسعه ابزارهای مالی باید همراه با آموزش، شفافیت، و مدیریت ریسک باشد تا عمق بازار سرمایه را به‌درستی افزایش دهد. بنابراین پاسخ به سوال فوق این است که در شرایط فعلی اقتصاد ایران توسعه ابزارها با در نظر گرفتن توسعه زیرساخت‌ها، نه‌تنها بحران‌ساز نیست بلکه می‌تواند به بهبود فضای اقتصاد کلان و عمیق شدن بازار سرمایه کمک کند. اساسا چنین نگاهی خود عامل بحران است. بازار سرمایه محلی برای تخصیص بهینه منابع و بهبود دسترسی به منابع مالی جهت افزایش کارآیی اقتصادی و ثبات و رشد است. اگر بازار سرمایه نیازمند حمایت بانک‌ها باشد، به این معناست که مشکلات جدی در بازار سرمایه وجود دارد که در شرایط اقتصاد ایران این مشکلات ناشی از سیاست‌های کلان اقتصادی و غیراقتصادی است، در نتیجه خود بانک‌ها نیز قطعا با مشکلاتی مواجه هستند.  بنابراین ورود بانک‌ها برای حمایت تنها ابعاد مشکلات اقتصادی را بزرگ‌تر می‌کند. برای مثال فرض کنید که بازار سرمایه به دلیل نرخ بهره بالا و بی‌ثباتی سیاسی وارد رکود شود، و بانک‌ها ملزم به حمایت از بازار باشند که به معنای تزریق منابع آنها به بازار سرمایه است. از آنجا که نرخ بهره بالا خود همراه با مشکلات ریشه‌ای در بانک‌هاست، این از دست دادن منابع برای حمایت از بازار سرمایه، مشکلات بانک‌ها را پیچیده‌تر کرده، نرخ بهره را افزایش داده و بازار سرمایه را در رکود عمیق‌تری فرو می‌برد. این تنها یک مثال ساده است. این نوع حمایت با افزایش تورم و بحران ارزی می‌تواند مشکلات بسیار زیادی برای اقتصاد و بازار سرمایه ایجاد کند. بنابراین اساسا این نگاه بسیار غلط است که وقتی بحران‌های اقتصادی در سطح کلان است، یک بخش مالی بتواند نجات‌دهنده بخش مالی دیگری باشد.

 

ارسال نظر