توسعه صنايع پاييندستي در گرو سياستگذاريهاي کلان
رضا فرزانه - فعال صنعتی

صنعت آلومينيوم يکی از صنايع استراتژيک در جهان محسوب میشود و آلومينيوم به سبب کاربردهای متنوع خود نقش بسزایی در اقتصاد و تجارت کشورها دارد.
خوشبختانه سرمايهگذاریهای مناسبی در ايران برای توليد آلومينيوم انجام شده است، به طوری که در سال گذشته ۶۳۵ هزار و ۵۹۷ تن شمش آلومينيوم در داخل توليد شد. با اين وجود، اکثر جوامع توسعهيافته برای سودآوری بيشتر به دنبال توليد و صادرات محصولات نهایی با ارزش افزوده بالاتر هستند؛ در نتيجه توسعه صنايع پاييندستی برای تحقق اين امر، در اولويت آنها قرار دارد.
اين موضوع درست نقطه مقابل اقدامات دولت و صنايع بالادستی در ايران است زيرا عرضه پايين شمش آلومينيوم در بورس کالای ايران منجر به افزايش قيمت مواد اوليه و در نهايت قيمت تمام شده محصولات شده است.
از سوی ديگر به دليل سوددهی بالاي بازارهای موازی، تمايلی به سرمايهگذاری در حوزه توليد و توسعه فعاليتهای واحدهای صنعتی نيست؛ به همين دليل سازمانهای دولتی متولی بايد برای توسعه صنايع پاييندستی آلومينيوم، اقدامات لازم در راستای رفع موانع مسير توليد و افزايش بيش از پيش روند سودآوری را انجام دهند.
با توجه به فرایند تولید محصولات در شرکت صنایع توری کاشان، نیروی انسانی و عملکرد آن از اهمیت ویژهای برخوردار است؛ به همین دلیل ارتقای مهارت کارکنان که تاثیر مستقیمی بر بهرهوری مجموعه دارد، همواره در اولویت برنامههای اصلی ما بوده و توجه خاصی به این موضوع داریم. در همین راستا سال گذشته کلاسهای آموزشی متعددی در زمینههای فنی، ایمنی، مروری بر فرایندهای تولید و عملکرد ماشینآلات برای کارکنان برگزار شد اما اقدامات شرکت صنایع توری کاشان در خصوص آموزش نیروی انسانی به این موارد محدود نمیشود زیرا آموزش مقوله پویایی است.
به همین دلیل از بین کارکنان، افراد باتجربه و ماهر انتخاب شدند تا به عنوان استاد، فرایند تولید را به صورت تئوری و عملی آموزش دهند.
همچنین نیرویهای جدیدالورود نیز باید حدود سه ماه آموزش ببینند که پس از پایان دوره آموزشی با فراگیری کامل سرفصلها، در صورت تایید استادان شرکت به فعالیت خود ادامه میدهند.
لازم به ذکر است که تمرکز ما روی آموزش و افزایش مهارت نیروی انسانی در فرایندهای ابتدایی تولید و ریختهگری معطوف شده است زیرا افزایش بهرهوری و کاهش هدررفت مواد اولیه در این بخش، کمیت و کیفیت محصولات نهایی را هم تحت تاثیر قرار میدهد.
یکی از اقدامات دیگر ما به منظور افزایش بهرهوری، تعیین پاداش پرسنل بر اساس میزان تولیدات است؛ به همین دلیل در صورت بهبود شاخصهای عملکردی مجموعه، مبالغ بیشتری به کارکنان پرداخت میشود و آنها هم تلاش خواهند کرد که این روند رو به رشد ادامه یابد. البته در کنار این موارد برای افزایش بیشتر انگیزه افراد و ارتقای راندمان شرکت، دستمزد کارکنان حدود ۳۰ درشد بیشتر از میزان اعلام شده، در نظر گرفته میشود.
حضور در بازارهای بینالمللی یکی از مهمترین اهداف تولیدکنندگان به شمار میآید زیرا صادرات محصولات منجر به رشد و توسعه بیشتر واحدهای تولیدی میشود.
به همین دلیل نهادهای دولتی باید اقدامات لازم به منظور کاهش هزینههای صادراتی و تسهیل روابط بین بانکی (داخلی و خارجی) را در دستور کار خود قرار دهند.
باید اضافه کنم که برخلاف مواد معدنی خام و محصولات میانی صنعت فولاد، محصولات نیمهساخته آلومینیومی مشمول عوارض صادراتی نمیشوند؛ در این صورت صادرات آنها ارزش افزوده زیادی برای کشور به همراه دارد و باید مسیرهای صادراتی هموار شود.
در کنار هزینههای صادراتی، قیمت تمام شده محصولات نیز یکی از مولفههای مهم در بازارهای رقابتی محسوب میشود اما در حال حاضر آلومینیوم در ایران با قیمتی فراتر از قیمتهای بینالمللی به فروش میرسد زیرا شمش آلومینیوم عرضه شده در بورس کالای ایران کمتر از نیاز صنایع پاییندستی بوده و مبنای قیمتگذاری آن نرخ ارز آزاد و بهای جهانی آلومینیوم است.
به طوری که نیاز صنایع پاییندستی به شمش آلومینیوم حدود ۵۰۰ تا ۶۰۰ هزار تن در سال است اما میزان عرضه آن در بورس کالای ایران به نصف این مقدار میرسد.
با افزایش رقابت تولیدکنندگان در این تالار صنعتی، قیمتهای اعلام شده برای خرید آلومینیوم حدود ۲۰ تا ۲۵ درصد با قیمت پایه اختلاف دارند که همین مسئله مانع از رشد صادرات میشود.
گفتنی است که صنایع بالادستی از این پتانسیل برخوردار هستند که میزان تولید خود را افزایش دهند اما برای تامین مواد اولیه، ناچارند بخشی از شمش تولید شده را تهاتر کنند؛ در این شرایط دولت باید با توسعه زیرساختهای کشور در حوزه انرژی و تامین مواد اولیه، سبب افزایش تولید و عرضه آلومینیوم و متعادلسازی قیمت آن در داخل شود که در همین راستا افق ۱۴۰۴ برای تولید یک میلیون و ۵۰۰ هزار تن شمش آلومینیوم تعریف شده است.
مسلما با تحقق این امر، رقابت برای خرید آلومینیوم کاهشی شده و قدرت صادرات صنایع پاییندستی افزایش مییابد.
دولت باید با اتخاذ راهبردهایی سبب رشد حاشیه سود فعالیتهای تولیدی، رفع موانع موجود در مسیر حرکت تولیدکنندگان و کاهش هزینهها شود؛
متاسفانه در حال حاضر سرمایهگذاری در بازارهای سرمایه، ارز، املاک و مستغلات سود بیشتر و هزینه کمتری برای سرمایهگذاران به همراه دارد.
برای اینکه شرایط تولیدکنندگان مناسب و حوزه تولید و صنعت سودآور باشد، مواضع دولت، جامعه مدنی و اقتصاد کشور باید متناسب با یکدیگر تعیین شود.
به عنوان مثال، قیمتگذاری محصولات به صورت سلیقهای صحیح نیست و دولت و نهادهای مدنی باید بر این موضوع نظارت کنند و یا مانع از ایجاد انحصار در بازار شوند.
همچنین یکی از اقدامات دیگری که میتواند زمینه سرمایهگذاری بیشتر در واحدهای تولیدی را فراهم کند، اخذ مالیات و افزایش هزینههای سرمایهگذاری در سایر بازارها است.