نبرد خاموش برای عناصر نادر خاکی؛ جنگی که چین پیروز آن است

ریچارد استوکس-تحلیلگر ارشد منابع راهبردی

Richard Stokes

در جهانی که روزبه‌روز بیشتر به فناوری وابسته می‌شود، تسلط بر عناصر نادر خاکی، دیگر تنها یک مزیت اقتصادی نیست، بلکه یک ابزار ژئوپلیتیکی تمام‌عیار به حساب می‌آید. این مواد معدنی، اگرچه در نام «نادر» خوانده می‌شوند، اما آنچه نادر است نه وجودشان در طبیعت، بلکه کنترل بر استخراج، پالایش و زنجیره تأمین آن‌هاست. و در این بازی پیچیده، تنها یک بازیگر توانسته است نبض بازار جهانی را به‌درستی در دست بگیرد: چین.

برای درک قدرت واقعی چین در این زمینه، کافی است نگاهی به آماری بیندازیم که در محافل تخصصی تکرار می‌شود: چین امروز حدود ۹۰ درصد از فرآوری جهانی عناصر نادر خاکی را در اختیار دارد. اما آنچه مهم‌تر از ارقام است، چگونگی شکل‌گیری این انحصار و تبعات آن برای کشورهای صنعتی غرب، به‌ویژه ایالات متحده و ژاپن، است.

سلاحی به‌نام صادرات

در سال ۲۰۱۰، یک رویداد ظاهراً حاشیه‌ای، جهان را به تکاپو انداخت: چین به دلیل اختلافات سرزمینی با ژاپن، به‌مدت هفت هفته صادرات عناصر نادر خاکی به این کشور را متوقف کرد. این اقدام، با وجود زمان کوتاهش، چنان شوک ژئوپلیتیکی ایجاد کرد که هنوز هم به‌عنوان نقطه عطفی در سیاست جهانی منابع معدنی شناخته می‌شود.

از دید ناظران بین‌المللی، این اقدام صرفاً یک واکنش دیپلماتیک نبود. چین عملاً به جهان نشان داد که می‌تواند از برتری خود در زنجیره تأمین عناصر نادر خاکی به‌عنوان اهرم فشار سیاسی استفاده کند. بسیاری از صنایع کلیدی ژاپن، به‌ویژه در حوزه الکترونیک و فناوری‌های نو، به‌شدت به این عناصر وابسته بودند و همین موضوع، اهمیت این فلزات را از حاشیه به متن کشاند.

غرب، در خواب زمستانی

در واکنش به این شوک، کشورهای غربی وعده‌هایی دادند. ایالات متحده از لزوم استقلال در تأمین منابع حیاتی سخن گفت، و اتحادیه اروپا نیز هشدار داد که نباید امنیت فناوری‌اش را به زنجیره تأمین شکننده‌ وابسته به چین گره بزند. اما در عمل چه شد؟

۱۵ سال از آن واقعه گذشته و هنوز تنها معدن فعال عناصر نادر خاکی در خاک آمریکا، «کوهستان پس» در ایالت کالیفرنیاست؛ معدنی که با وجود ظرفیت مناسب، همچنان برای فرآوری مواد استخراج‌شده به چین متکی است. در همین حال، شرکت‌های چینی با حمایت گسترده دولت، نه‌تنها استخراج، بلکه فناوری‌های پالایش، تولید آهن‌رباهای دائمی، و حتی تدوین استانداردهای صنعتی مرتبط را در اختیار گرفته‌اند.

در همین مدت، چین شرکت‌های کوچک داخلی را با هم ادغام کرد و شرکت عظیم «China Rare Earth Group» را شکل داد؛ شرکتی با مأموریتی فراتر از تجارت: تثبیت و تحکیم جایگاه چین در رأس هرم جهانی عناصر نادر خاکی.

ژاپن، الگوی دوراندیشی

در میان کشورهای صنعتی، شاید تنها ژاپن بود که به‌درستی تهدید را درک کرد و واکنش مؤثر نشان داد. توکیو بلافاصله پس از تحریم ۲۰۱۰، منابع جایگزین از استرالیا یافت، با شرکت‌های داخلی برای توسعه فناوری بازیافت قرارداد بست و در ساخت ذخایر راهبردی گام‌هایی برداشت.

از جمله اقدام‌های مهم ژاپن، سرمایه‌گذاری دولت در شرکت «Lynas Rare Earths» استرالیایی بود؛ شرکتی که امروز سهم بزرگی از نیاز ژاپن به عناصر نادر خاکی سبک را تأمین می‌کند. البته توکیو هنوز در زمینه عناصر نادر سنگین چالش‌هایی دارد، اما سیاست‌گذاران ژاپنی نشان داده‌اند که آینده‌نگری و برنامه‌ریزی راهبردی، از الزامات این میدان رقابتی است.

آمریکا؛ وعده‌های تکراری، عمل حداقلی

در طرف مقابل، آمریکا به‌رغم سخنرانی‌های پرشمار درباره امنیت ملی و وابستگی خطرناک به چین، در عمل اقدام مؤثری انجام نداده است. تنها واحد تولیدی که با حمایت دولت اوباما در کارولینای شمالی ایجاد شد، به‌دلیل هزینه‌های بالا در سال ۲۰۲۰ تعطیل شد. شرکت‌هایی که روزی در خاک آمریکا پیشگام بودند، اکنون یا به چین کوچ کرده‌اند یا از صنعت خارج شده‌اند.

موانع زیست‌محیطی نیز مزید بر علت شده‌اند. راه‌اندازی یک معدن جدید در ایالات متحده، بنا به گفته مدیر شرکت «NioCorp»، به حدود ۲۹ سال زمان نیاز دارد. چنین افقی، برای بازار پرنوسانی چون فناوری‌های نو، به‌معنای خروج کامل از بازی است.

عناصر نادر، آینده را شکل می‌دهند

چرا عناصر نادر خاکی مهم‌اند؟ چون این عناصر کلیدی در تولید تراشه‌های پیشرفته، توربین‌های بادی، خودروهای برقی، سیستم‌های تسلیحاتی مدرن، ربات‌ها و حتی ماهواره‌ها هستند. به‌بیان دیگر، کشوری که این زنجیره را کنترل کند، آینده اقتصاد و امنیت را در دست دارد.

چین این مسئله را سال‌ها پیش درک کرد. سرمایه‌گذاری میلیاردی در شهر گانژوو برای ساخت کارخانه‌های پیشرفته آهن‌ربای دائمی، تنها یکی از نمودهای این درک راهبردی است. شی جین‌پینگ، رئیس‌جمهور چین، علناً اعلام کرده که حفظ سلطه چین بر این صنعت، یک اولویت ملی است.

هشدار برای آینده

رقابت برای عناصر نادر خاکی، نمونه‌ای کلاسیک از جنگ‌ قدرت در عصر فناوری است؛ جنگی که نه با تانک و موشک، بلکه با معادن، آزمایشگاه‌ها و قراردادهای تجاری تعیین می‌شود. اگر کشورهای غربی – و نه‌فقط آمریکا – نتوانند به‌سرعت ساختارهای راهبردی خود را بازسازی کنند، خطر از دست‌رفتن کنترل بر فناوری‌های حیاتی بیش از هر زمان دیگری جدی است.

به‌ویژه برای کشورهایی مانند ایالات متحده که برای صنایع نظامی و فضایی خود به عناصر نادر خاکی وابسته‌اند، تداوم این روند می‌تواند نه‌تنها به عقب‌ماندگی اقتصادی، بلکه به بحران امنیتی منجر شود. زمان برای بازگشت به بازی بسیار محدود است.

ارسال نظر