سیمان در چرخه ناکارآمدی؛ از دلالی تا دپوی بیسرانجام
صنعت سیمان در ایران، با بیش از ۸۰ سال سابقه فعالیت، یکی از قدیمیترین و گستردهترین صنایع معدنی کشور به شمار میرود؛ صنعتی که سالها نماد توسعه، شهرسازی، پروژههای ملی و حتی صادرات غیرنفتی بوده و امروزه با ظرفیت اسمی بیش از ۸۵ میلیون تن در سال، همچنان از نظر کمیت در جایگاه بالایی در جهان قرار دارد. با این حال، همین صنعت که میتوانست یکی از پایههای توسعه پایدار کشور باشد، در دهه اخیر با چالشهای متعددی در حوزه سیاستگذاری، انرژی، توزیع، صادرات و فناوری دستوپنجه نرم کرده است.

در نگاه نخست، تناقضی عجیب در آمارهای رسمی صنعت سیمان به چشم میخورد. از یک سو، ظرفیت تولید فراتر از نیاز داخل است و کشور با مازاد تولید مواجه است؛ از سوی دیگر، بازار داخلی نهتنها از ثبات برخوردار نیست، بلکه گاهی دچار کمبود عرضه و نوسانات قیمتی میشود. همین ناهماهنگیها موجب شده برخی کارشناسان از تعبیری چون «رشد کمی بدون رشد کیفی» برای توصیف وضعیت امروز این صنعت استفاده کنند.
در حال حاضر، بیش از ۷۰ کارخانه فعال در صنعت سیمان کشور فعالیت دارند، که بخش زیادی از آنها با تکنولوژی قدیمی و راندمان پایین در حال تولید هستند. این در حالی است که بخش انرژیبر این صنعت—اعم از گاز طبیعی و مازوت—با محدودیتها و چالشهای فزایندهای مواجه است. در فصلهای سرد سال، تأمین گاز صنایع به مشکل میخورد و کارخانهها یا با سهمیه بسیار محدود فعالیت میکنند یا ناچار به مصرف مازوت میشوند که هم هزینه تولید را بالا میبرد و هم آلایندگی زیستمحیطی را افزایش میدهد.
بورس کالا؛ شفافیت ناتمام
دولت در سالهای اخیر تلاش کرده با عرضه سیمان در بورس کالا به سمت شفافسازی قیمتها و کاهش نقش واسطهها گام بردارد، اما این اقدام به دلیل زیرساختهای ناقص، ضعف نظارت و عدم اتصال واقعی به بازار مصرف، نتوانسته اهداف اولیه خود را بهطور کامل محقق کند. بررسیهای میدانی نشان میدهد که بخش عمدهای از سیمانی که در بورس عرضه میشود، مجدداً توسط واسطهها خریداری و با قیمت بالاتر در بازار آزاد عرضه میگردد.
از سوی دیگر، یکی از مشکلات اساسی صنعت سیمان، وضعیت نابسامان حملونقل و توزیع است. برخلاف آنچه در ظاهر به نظر میرسد، کمبود سیمان در بسیاری از نقاط کشور نه به دلیل کاهش تولید، بلکه به دلیل نبود سامانه حملونقل منسجم، ناکارآمدی سیستم انبارداری، و غلبه مدلهای سنتی توزیع است. گزارشها حاکی از آن است که حتی پروژههای مهمی همچون «مسکن ملی» در برخی استانها با کمبود یا تأخیر در تحویل سیمان مواجهاند، در حالی که همزمان کارخانههای همجوار دچار انباشت محصول هستند.
نبود چشمانداز ملی
کارشناسانی چون سید علیرضا طباطبایی و ناصر خادم معتقدند که نگاههای جزیرهای و مقطعی در سیاستگذاریهای صنعت سیمان، مانع از شکلگیری یک «چشمانداز کلان و یکپارچه» برای این صنعت شده است. از نبود نقشهراه در فناوری گرفته تا ناتوانی در تعریف بازارهای هدف صادراتی، و از چالش انرژی تا قیمتگذاری دستوری همه و همه حلقههای زنجیرهای هستند که در نبود هماهنگی، صنعت سیمان را در یک چرخه فرسایشی قرار دادهاند.
در زمینه صادرات، اگرچه ایران در دهههای گذشته بهعنوان یکی از صادرکنندگان اصلی سیمان در منطقه شناخته میشد، اما امروز رقبا از جمله ترکیه، پاکستان، هند و حتی عراق—با بهرهگیری از دیپلماسی صنعتی و مشوقهای صادراتی، گوی سبقت را ربودهاند. تحریمهای اقتصادی، ضعف ناوگان حملونقل، تعرفههای صادراتی و نبود ثبات در قوانین مرزی نیز مزید بر علت شدهاند تا مزیت صادراتی ایران روز به روز کمرنگتر شود.
تهدیدات زیستمحیطی و جریمههای کربنی
از سوی دیگر، تحول جهانی در زمینه محیطزیست و گرایش بازارهای بینالمللی به سیمانهای کمکربن، زنگ خطری جدی برای ایران است. ادامه تولید با فناوریهای پرمصرف و آلاینده، میتواند به محدودیتهای بینالمللی، محرومیت از بازارها، و حتی تحمیل جریمههای کربنی منجر شود. در حالی که برخی واحدهای پیشرو در ایران مانند سیمان فارس نو یا سفید شرق، اقداماتی در جهت کاهش آلایندگی و بهینهسازی مصرف انرژی آغاز کردهاند، اما گستردگی چنین طرحهایی هنوز بهحدی نیست که بتواند در سطح ملی تحول ایجاد کند.
نکتهای که نباید از نظر دور داشت، نقش اشتغال در این صنعت است. بیش از ۲۰ هزار نفر به طور مستقیم و چند برابر این رقم بهطور غیرمستقیم از صنعت سیمان ارتزاق میکنند، بهویژه در استانها و مناطق کمبرخوردار که عمده کارخانهها در آنجا قرار دارند. رکود و ناپایداری این صنعت، پیامدهای اقتصادی و اجتماعی متعددی بههمراه خواهد داشت.
راه نجات کجاست؟
در چنین شرایطی، کارشناسان توصیه میکنند دولت بهجای سیاستگذاری دستوری، رویکردی مبتنی بر مشارکت ذینفعان، اقتصاد رقابتی، و پشتیبانی فناورانه را در پیش گیرد. بدون اصلاح الگوهای مصرف انرژی، بازنگری در مدل قیمتگذاری، ایجاد شبکه توزیع هوشمند و توسعه صادرات هدفمند، آینده صنعت سیمان با تمام ظرفیتها و افتخاراتش، بهجای توسعه، درگیر بقاء خواهد بود.
در همین راستا، روزگار معدن با دو تن از کارشناسان باسابقه این حوزه سید علیرضا طباطبایی، کارشناس ارشد صنعت سیمان، و ناصر خادم، تحلیلگر ارشد زنجیره تأمین مصالح ساختمانی به گفتوگو نشسته تا با نگاهی آسیبشناسانه، تصویری روشنتر از وضعیت موجود و الزامات تحول در صنعت سیمان ایران ارائه دهد.
ظرفیت بالا، فناوری فرسوده
سید علیرضا طباطبایی، کارشناس ارشد صنعت سیمان در گفتوگو با «روزگارمعدن» اظهار کرد: «صنعت سیمان ایران طی دهههای گذشته رشد کمی قابل توجهی داشته و از لحاظ ظرفیت تولید در میان ۱۰ کشور نخست جهان قرار دارد، اما متأسفانه این رشد کمی همراه با رشد کیفی نبوده است. بخش قابل توجهی از کارخانههای سیمان ما هنوز با فناوریهای دهه ۷۰ و ۸۰ میلادی کار میکنند.»
وی افزود: «مسئله مصرف انرژی یکی از جدیترین چالشهای این صنعت است. تولید هر تن سیمان در ایران نیازمند مصرف قابل توجهی سوخت گاز طبیعی یا مازوت است و در شرایطی که با محدودیتهای گازی در فصل زمستان روبهرو هستیم، کارخانهها یا مجبور به تعطیلی موقت میشوند یا با هزینههای سنگین سوخت مازوت ادامه فعالیت میدهند.»
طباطبایی با اشاره به بحران انرژی گفت: «در برخی ماهها سهمیه گاز کارخانهها به کمتر از نصف میرسد. این مسئله نهتنها تولید را دچار اخلال میکند بلکه باعث نوسانات شدید قیمتی در بازار داخلی نیز میشود. گرچه وزارت صمت وعده داده که الگوی جدیدی برای تخصیص انرژی در صنایع انرژیبر تدوین خواهد کرد، اما هنوز اقدام عملی مشخصی مشاهده نشده است.»
قیمتگذاری دستوری؛ مانع برنامهریزی تولید
وی در ادامه افزود: «مشکل دیگر ما در حوزه قیمتگذاری است. قیمت سیمان در ایران همچنان به صورت دستوری تعیین میشود. این قیمتها اغلب کمتر از هزینه تمامشده تولید هستند و همین موضوع باعث شده بسیاری از واحدهای تولیدی با زیان یا سود حداقلی فعالیت کنند.»
وی گفت: «اگرچه در دو سال اخیر با آزادسازی نسبی نرخ سیمان در بورس کالا بخشی از مشکلات تعدیل شده، اما تا زمانی که دولت در فرایند قیمتگذاری دخالت میکند، تولیدکننده نمیتواند برای آینده خود برنامهریزی دقیقی داشته باشد.»
وی درباره بازارهای صادراتی صنعت سیمان ایران توضیح داد: «ما در منطقه خاورمیانه با کشورهای پرمصرفی مثل عراق، افغانستان، آسیای میانه و حتی شرق آفریقا مواجه هستیم. اما صادرات سیمان یک تجارت ساده نیست. حملونقل، تعرفهها، عدم ثبات در مرزها و نبود دیپلماسی صنعتی فعال، همگی مانع گسترش بازارهای خارجی ما شدهاند.»
لزوم گذار به سیمانهای سبز
طباطبایی با اشاره به لزوم ارتقای فناوری در این صنعت گفت: «یکی از راهکارهای برونرفت از وضعیت فعلی، نوسازی خطوط تولید و حرکت به سمت سیمانهای کمکربن یا سازگار با محیط زیست است. این نوع سیمانها در بازار جهانی تقاضای بیشتری دارند، اما برای رسیدن به آن نیاز به سرمایهگذاری قابل توجه و حمایت دولتی داریم.»
وی افزود: «نباید فراموش کنیم که صنعت سیمان یکی از آلایندهترین صنایع جهان است. اگر ایران بخواهد در توافقات بینالمللی زیستمحیطی حضور فعال داشته باشد، ناچار است به سمت اصلاح این صنعت حرکت کند. خوشبختانه در برخی کارخانهها مانند سیمان فارس نو یا سیمان سفید شرق، پروژههایی برای کاهش آلایندگی و بازیافت گرما در حال اجراست، اما این پروژهها هنوز فراگیر نشدهاند.»
نسخه نجات؛ نگاه جامع، رویکرد آیندهنگر
وی درباره موضوع اشتغال در این صنعت گفت: «در حال حاضر بیش از ۲۰ هزار نفر به طور مستقیم و دهها هزار نفر به طور غیرمستقیم در صنعت سیمان کشور مشغول به کار هستند. رکود این صنعت نهتنها برای اقتصاد بلکه برای اشتغال مناطق محروم هم خطرناک است، چرا که بسیاری از کارخانههای سیمان در مناطق کمبرخوردار احداث شدهاند.»
طباطبایی در پایان تأکید کرد: «اگر بخواهیم صنعت سیمان را از حالت فرسوده و بحرانزده فعلی نجات دهیم، نیاز به یک نگاه جامع داریم؛ از اصلاح سیاستهای انرژی گرفته تا آزادسازی قیمتها، توسعه بازارهای صادراتی، و سرمایهگذاری در فناوریهای نو. صنعت سیمان میتواند همچنان یکی از پایههای توسعه اقتصادی ایران باشد، به شرطی که نگاهها به آن صرفاً آماری و کوتاهمدت نباشد.»
ظرفیت اسمی بالا، اختلال در دسترسی
ناصر خادم، تحلیلگر ارشد زنجیره تأمین و بازار مصالح ساختمانی در مورد موضوع یاد شده به «روزگارمعدن» گفت: «واقعیت این است که در حال حاضر، ظرفیت اسمی صنعت سیمان ایران بیش از ۸۵ میلیون تن در سال است، در حالی که مصرف داخلی بهسختی به ۵۵ تا ۶۰ میلیون تن میرسد. یعنی حدود ۲۵ میلیون تن ظرفیت بلااستفاده داریم، اما با این حال، مردم و پروژهها گاهی برای تهیه سیمان دچار مشکل میشوند. این نشان میدهد که مشکل در تولید نیست، بلکه در توزیع و مدیریت بازار است.»
وی افزود: «یکی از مهمترین معضلات فعلی، تعدد واسطهها در بازار سیمان است. از درِ کارخانه تا رسیدن سیمان به دست مصرفکننده نهایی، گاه پنج یا شش واسطه درگیر میشوند که هرکدام حاشیه سود خود را میگیرند. همین موضوع باعث افزایش قیمت و کاهش شفافیت میشود.»
خادم ادامه داد: «تا زمانی که بازار مصرف بهطور مستقیم به بازار تولید متصل نشود، این واسطهگریها ادامه خواهد داشت. در کشورهای توسعهیافته، سازوکارهایی برای اتصال هوشمند عرضه و تقاضا وجود دارد، اما در ایران هنوز بخش مهمی از توزیع سیمان بهصورت سنتی و غیرشفاف انجام میشود.»
بورس کالا؛ فرصتی که به دلالی ختم شد
وی گفت: «ورود سیمان به بورس کالا در ابتدا با هدف شفافسازی و حذف واسطهها انجام شد، اما در عمل به دلیل زیرساخت ناکافی و نبود نظارت بر فرایند پس از فروش، این هدف بهطور کامل محقق نشده است. بسیاری از خریداران بورس، در واقع واسطههایی هستند که سیمان را نه برای مصرف، بلکه برای فروش مجدد خریداری میکنند.»
وی افزود: «وقتی سیمان از بورس به دست دلال میافتد، دوباره وارد چرخهای از دلالی میشود که همان مشکلات قدیمی را بازتولید میکند. اگر قرار بود بورس کالا مشکل بازار سیمان را حل کند، باید مصرفکننده واقعی امکان خرید مستقیم میداشت، نه اینکه فقط شرکتهای خاص با دسترسی به سامانهها بتوانند خرید کنند.»
خادم با اشاره به بحران حملونقل در این صنعت گفت: «یکی دیگر از گلوگاههای زنجیره تأمین سیمان، مسئله حملونقل است. بخش عمدهای از سیمان در کشور از طریق کامیونهای باری جابهجا میشود. با افزایش قیمت سوخت و قطعات یدکی، تعداد زیادی از رانندگان ترجیح میدهند بارهای دیگر را انتخاب کنند یا در مسیرهای کوتاه فعالیت کنند، در نتیجه حمل سیمان به مناطق دوردست مختل میشود.»
وی گفت: «در برخی استانها، بهویژه در پروژههای مسکن ملی، مشاهده میکنیم که کارگاهها با کمبود سیمان مواجهاند، در حالی که در استان مجاور، کارخانهها با دپوی انبارها دستوپنجه نرم میکنند. این نشان میدهد که نبود یک سامانه هماهنگ حملونقل، به اتلاف منابع و اختلال در بازار منجر شده است.»
پیشنهاد: پلتفرم هوشمند حملونقل
وی افزود: «پیشنهاد مشخص ما این است که وزارت راه و شهرسازی و وزارت صمت بهصورت مشترک یک پلتفرم هوشمند برای رصد عرضه، تقاضا و حملونقل سیمان طراحی کنند. این سامانه میتواند اولویتبندی ارسال را بر اساس نیاز پروژههای ملی و مسکن اجتماعی انجام دهد و همزمان قیمتگذاری حمل را عادلانه و مبتنی بر مسافت تنظیم کند.»
وی با اشاره به نقش کارخانههای تولیدکننده در بیثباتی بازار گفت: «متأسفانه برخی کارخانهها نیز در ایجاد این نابسامانی بیتقصیر نیستند. مواردی وجود دارد که کارخانهها با توقف عرضه یا کاهش تولید در زمانهای خاص، تلاش میکنند بازار را ملتهب کرده و قیمتها را افزایش دهند. نظارت دقیق بر عملکرد عرضهکنندگان و برخورد با چنین مواردی ضروری است.»
انبارهای غیراستاندارد، کیفیت پایین در ساختوساز
وی افزود: «از سوی دیگر، انبارداری و ذخیرهسازی نیز هنوز در کشور ما به شکل غیراستاندارد انجام میشود. سیمان مادهای است که رطوبتپذیر است و اگر بهدرستی نگهداری نشود، کیفیت خود را از دست میدهد. بسیاری از خریداران خرد، مجبورند سیمان را از واسطههایی تهیه کنند که در انبارهای نامناسب نگهداری کردهاند، و این بر کیفیت ساختوساز اثر منفی دارد.»
وی در ادامه گفت: «در میان این مشکلات، ظرفیت صادرات نیز در حال کاهش است. بسیاری از کشورهایی که پیشتر خریدار سیمان ایران بودند، اکنون یا خود به تولیدکننده تبدیل شدهاند یا به دلیل تحریمها و مشکلات مالی، واردات را متوقف کردهاند. از سوی دیگر، هزینه حمل دریایی و زمینی بالا رفته و رقابت با کشورهای ترکیه، پاکستان و هند برای ما دشوارتر شده است.»
هشدار: صادرات بیقاعده، تهدیدی برای بازار داخلی
وی افزود: «صادرات تنها زمانی معنا دارد که بازار داخلی اشباع شده باشد و مازاد تولید با قیمت مناسب و استانداردهای جهانی به کشورهای همسایه ارسال شود. در غیر اینصورت، صادرات بیقاعده منجر به کمبود داخلی و افزایش قیمت برای مصرفکننده ایرانی خواهد شد.»
خادم در پایان گفت: «صنعت سیمان ایران نیازمند یک بازنگری جدی در سیاستگذاری، مدیریت زنجیره تأمین، و بهرهگیری از فناوریهای نوین است. نمیتوان با ابزارهای سنتی و روشهای دهههای گذشته، در بازار رقابتی و متغیر امروز، موفق عمل کرد. اگر نتوانیم شفافیت، عدالت در توزیع، و بهرهوری را همزمان ایجاد کنیم، این صنعت با وجود ظرفیت بالا، دچار افول خواهد شد.»
کلام آخر
صنعت سیمان ایران، با تمام ظرفیتهای تولیدی و سابقه تاریخیاش، امروز بیش از هر زمان دیگر در تقاطع تصمیمگیریهای دشوار قرار گرفته است. صنعتی که روزگاری نماد توسعه عمرانی، صادرات غیرنفتی و اشتغال در مناطق محروم بود، اکنون با انبوهی از مشکلات انباشتهشده در زنجیره تولید، توزیع، مصرف و سیاستگذاری مواجه است؛ مشکلاتی که ریشه در فرسودگی نگاهها، ناکارآمدی سامانههای اجرایی، و مقاومت ساختارها در برابر تغییر دارد.
آنچه از مجموع گفتوگوها و تحلیلها به دست میآید، تصویری است از صنعتی پرظرفیت اما کمتحرک؛ صنعتی که برخلاف موقعیت ممتاز خود در منطقه، نه توانایی رقابت پایدار در بازارهای صادراتی را دارد و نه میتواند پاسخگوی نیازهای روزافزون داخلی در بخشهایی چون پروژههای عمرانی، مسکن ملی و زیرساختهای کلان باشد. این ناتوانی نه از جنس کمبود منابع یا نیروی انسانی، بلکه بیشتر ناشی از نبود یک «نقشه راه یکپارچه و عملیاتی» است.
بحران انرژی، یکی از محورهای اصلی این گزارش، بهخوبی نشان داد که تولید سیمان در ایران به شدت وابسته به سوختهای فسیلی است. این وابستگی، در شرایط ناپایداری تأمین گاز و افزایش قیمت مازوت، نهتنها بهرهوری را کاهش میدهد بلکه منجر به تشدید بحران زیستمحیطی و هزینههای پنهان اقتصادی نیز میشود. در کنار این، نظام قیمتگذاری دستوری، که همواره مانع اصلی سودآوری و توسعه در صنعت سیمان بوده، همچنان به عنوان سدی جدی در برابر رشد رقابتی کارخانهها باقی مانده است.
از سوی دیگر، ضعف در حملونقل و توزیع، و فقدان سامانههای هوشمند لجستیکی، باعث شده که بخش قابل توجهی از تولید کشور به جای مصرف هدفمند، در حلقههای دلالی و انبارداری نامطلوب گیر بیفتد. این موضوع نهتنها موجب بیثباتی بازار داخلی شده بلکه مانعی جدی برای تنظیم عرضه و تقاضا، و در نهایت اعتماد عمومی به بازار سیمان بوده است.
در چنین فضایی، فرصتهایی مانند توسعه سیمانهای کمکربن، بهرهگیری از انرژیهای جایگزین، نوسازی خطوط تولید و طراحی مشوقهای صادراتی، میتوانند به عنوان روزنههایی برای بازگشت صنعت سیمان به مسیر توسعه مطرح شوند؛ البته به شرطی که عزم مدیریتی، حمایت دولتی و اراده جمعی برای خروج از وضعیت موجود فراهم شود.
پیام روشن این پرونده آن است که صنعت سیمان ایران بیش از آنکه به بودجه نیاز داشته باشد، نیازمند بازنگری در نگرشها و ساختارهای تصمیمساز است. نجات این صنعت، تنها از مسیر گفتوگوی شفاف میان دولت، تولیدکننده، مصرفکننده و سرمایهگذار ممکن خواهد شد نه با دستور، نه با مُسکنهای موقت، بلکه با اصلاح عمیق، تدریجی و کارشناسیشده.
این صنعت اگرچه خاکستری است، اما هنوز میتواند ستون سفید توسعه کشور باشد، به شرط آنکه با چشم باز و تدبیری نو، به آن نگریسته شود.