مذاکره با جنگ !
علیرضا مهدیه-تحلیلگر صنعت و توسعه
جنگ با انسان طی همه ادوار تاریخی عجین بوده و انسان برای هرآنچه داشته و نداشته جنگیده و هنوز هم میجنگد و در این مسیر جنگهای بسیاری به راه انداخته تا بتواند بقا یابد و درواقع بقای دیگران را بگیرد تا رقابت را کاسته و در جدال با رقیب، پیروز شود.
انسانها نه فقط برای حفظ بقا، بلکه بیشتر برای افزایش کیفیت بقا و رفاه جنگیدهاند و به دنبال تامین کالا و خدمات بهتر و بیشتر بودهاند و جالب است که انسان نه صرفا با فقر، بلکه با ثروت هم جنگیده است تا بتواند بازارها را کنترل کرده و بیشتر از قبل، مال خود کند.
این منفعتخواهی بوده که ماهیت جنگ را ساخته و به منابع و ذخایر یورش برده و همین جنگ است که گاهی در توسعهیافتگی هم بیشتر از صلح جذاب شده و تصور میشود که میتواند، سود بیشتری بسازد.
همه تحولات دفاعی در دوران اولیه تا معاصر نیز به خصلتهای ذاتی بشر ربط دارند و جنگهای متعارف و غیرمتعارف، به تعارفات انسانی مربوط است که باید برای نیاز جنگید و سایر نیازمندان را حذف کرد.
جنگ پدیدهای چندبعدی و نه فقط نظامی و امنیتی، اقتصادی و اجتماعی بوده و پدیدهای روانی نیز هست و میل به پیروزی و ترس از شکست و ضرر، آدمی را وادار به جنگهایی میکند که همیشه شطرنجی نیستند و باختهایی میسازند که پیشتر برد بودند و قبل از جنگ، بیشتر سود میساختند.
جنگها عموما ناشی از تعارضها و تنشها هستند که میتوانند اقتصادی یا اجتماعی و در حکومتهای اقتدارگرا، حتی روانشناختی باشند و برای درک واقعی جنگها، باید به ریشههای عمیقتر آنها نگاه کرد و نمیتوان دلایل را تنها به موارد سیاسی تقلیل داد.
جنگها میتوانند بر اثر احساسات فردی، تفکرات جمعی و حزبی و نیز سرکوب هویتهای ملی، قومی و مذهبی بوجود آیند و جریانهای خاص تاریخی ایجاد کنند.
جنگهایی که از صلیبی تا ستارهای و از جهانی تا منطقهای، با جریان خاص خود صورت گرفتند و بیشتر از انسان، انسانیت را کشتند و بیشتر از سود، زیان را در جهان تقسیم کردند.
جنگهایی که امروز دیگر فقط تکنیک و تاکتیک نیستند و فقط حاکمان و دولتها، مجری نمیباشند و تنها بصورت مستقیم و با نیروهای نظامی یا شبهنظامی و مسلح، اجرایی نمیشوند.
جنگهایی که آینده را زودتر به حال آوردند و تحت تاثیر فناوریهای روز، روزگار انسان را نابود کرده و جنگهای بیشتری میسازند.
جنگهایی که اکنون کلاسیک را در نوردیده، پستمدرن و مدیا را در هم تنیده و قدرت نوینی ساختهاند که هیچ وقت در دنیا وجود نداشته است.
جنگهایی که در حالحاضر موازنههای جدیدی در قدرت ساختهاند و قدرتهایی ایجاد کردهاند که هم چانهزنی میکنند و هم مشت بر چانهها میکوبند.
و جنگهای روانی و اطلاعاتی که به فضا هم رسیدهاند و کشورها و دولتها را به میدان میکشند تا آماده نبردهای زمینی و زیرزمینی باشند و با مالکان جهانی جنگ، معامله کنند.
مالکانی که ترس از جنگ را در کنار گرایش به جنگ عرضه میکنند و بیشتر از اینکه جنگ بخواهند، تقاضا برای کالاهای جنگی میسازند و همانند تجارت خواب، هم قرص خواب میفروشند و هم دارو و موادی که خواب را محدود و کم میکنند.
مالکانی که بازتعریف خود را در مفاهیم امنیت و دفاع دارند و در مبارزه با افکار عمومی، ملیت و وطنپرستی را اشاعه میدهند و حمله و تجاوز به سایر کشورها را دفاع قلمداد کرده و حق ملی میدانند.
مالکانی که همبستگی را مزیت جنگ میدانند و در همین همبستگی است که کالاها و خدمات جنگی بیشتری را میفروشند.
مالکانی در غرب و شرق عالم که تعریف امنیت را هم امنیتی کردهاند و با شعار برابری، نابرابری ساخته و به جنگهای بعدی نیز دامن میزنند.
مالکانی که عرضه و تقاضای جنگ و ارزش و قیمت جنگها را مدیریت میکنند و مالکانی که تاریخ را به جنگ و جنگ را به دین ربط میدهند و میکوشند تا نشان دهند که چگونه جنگها میتوانند اصالت یک ملت را اصلاح کنند ..
ولی تجارت جنگ خوب نیست، زیرا در جنگ سود و زیان معنای سنگینتری دارند و ترس و طمع و ریسک، تبادل خونینی خواهند داشت و حباب در ارزیابیهاست که میتواند کل شاخص جنگ را قرمز کند و سبزیها را نابود نماید.
کلا هم جنگ خوب نیست و هیچ بمبی، بمب صلح نبوده و این را همان مالکان جنگ ساختهاند تا بمب بیشتری بسازند و بفروشند و زرادخانهها را پر کنند تا شاید هراس از همه اینها، صلح بیافریند.
و جنگ خوب نبوده و نیست و کمتر ربطی به توسعه دارد و به ضعف و تضعیف نهادهای موثر در توسعه ملی و جهانی میانجامد و در عوض صلح خوب است و به پیشرفتهای بیشتری خواهد انجامید.
و خوب است که در مواجهه با جنگ، به مذاکره رسید و چه خوب تر است که با جنگ هم مذاکره کرد تا انسانها نبازند و سود و صلح تقسیم شود و حکمرانان منفعت و امنیت عمومی بخواهند و ملتشان را در معرکه مالکان جنگ، نسوزانند !