چالش وابستگی به گاز طبیعی

چالش وابستگی به گاز طبیعی

نرگس تنگستانی - پژوهشگر اقتصاد نفت و گاز

ایران بعد از روسیه، دومین دارنده‌‌ ذخایر گاز طبیعی در جهان است و ۲۱‌درصد از ذخایر گاز طبیعی و بزرگ‌ترین میدان گازی (میدان پارس‌جنوبی مشترک با قطر) در جهان را دارد. علاوه بر این حدود ۷۵‌درصد از انرژی ایران از گاز طبیعی تامین می‌شود. ایران سومین تولیدکننده و چهارمین مصرف‌کننده‌‌ گاز طبیعی در دنیاست. با اینکه ایران حدود یک‌درصد از جمعیت جهان را تشکیل داده، اما حدود ۶‌درصد گاز طبیعی دنیا را مصرف می‌کند. این موارد بیانگر اهمیت زیاد گاز طبیعی در مسیر توسعه‌‌ ایران است.

اما همان‌طور که این منبع خدادادی می‌‌‌تواند موجب رشد شود، خطر وابستگی زیاد به گاز طبیعی، کاهش امنیت انرژی، توسعه‌‌ صنایع‌‌‌ انرژی‌‌‌بر و نهایتا ناترازی انرژی نیز کشور را تهدید می‌کند. برای اهمیت گاز طبیعی در سبد انرژی کشور ابتدا به مفهوم کالای استراتژیک می‌‌‌پردازیم. کالاهای استراتژیک کالاهایی با ضریب اهمیت بالا هستند که جزو نیاز ضروری و حیاتی کشورها محسوب می‌‌‌شوند و باید برای تامین آنها یک برنامه‌‌‌ریزی مناسب و بلندمدت انجام شود تا خللی در روند عرضه به‌موقع آنها ایجاد نشود. طبق تعریف گفته‌شده، گاز طبیعی کالای لوکس و استراتژیک قلمداد نمی‌شود. با وجود آنکه بیش از ۷۰‌درصد انرژی کشور در تمامی بخش‌‌‌ها توسط گاز طبیعی تامین می‌شود، اما نداشتن نگاه استراتژیک به این کالا که ارزان‌بودن قیمت آن در داخل را به دنبال داشته است، به مصرف بالای گاز طبیعی انجامید. به طور کلی قیمت‌گذاری گاز طبیعی و دادن بیشترین یارانه پنهان انرژی به آن ایجاد ناترازی گاز را به همراه داشت.

محدودیت در افزایش ظرفیت تولید گاز طبیعی به علت افت فشار مخازن میدان پارس‌جنوبی، در کنار افزایش بی‌‌‌رویه مصرف گاز طبیعی که در نتیجه قیمت‌گذاری نادرست گاز طبیعی به‌‌‌وجود آمده، در شکل‌‌‌گیری ناترازی گاز نقش داشته است.  وابستگی بالا به گاز طبیعی در کشور معایب زیادی به‌‌‌ دنبال داشته و سبب هدررفت بخش زیادی از گاز طبیعی شده است. نکته قابل‌توجه آن است که رشد جمعیت کمتر از رشد مصرف گاز طبیعی است؛ به این معنا که میزان مصرف گاز متناسب با رشد جمعیت افزایش پیدا نمی‌‌‌کند و هدررفت گاز طبیعی علاوه بر بخش خانگی در سایر بخش‌‌‌ها نیز بالاست. به‌‌‌طور مثال تا انتهای سال ۱۴۰۰ گازی که همراه نفت در میادین نفتی سوزانده می‌شود، معادل ۵۰میلیون مترمکعب در روز بوده است که می‌‌‌توان با جذب سرمایه و بهره‌‌‌گیری از تکنولوژی‌‌‌ مرتبط، موجب هدررفت حداقلی گاز همراه شد.

در سبد انرژی کشور با وجود وابستگی بالای تمامی بخش‌‌‌های اقتصادی به گاز طبیعی، گاز کالای استراتژیک قلمداد نمی‌شود و همین امر در کنار پایین بودن قیمت گاز در سمت تقاضا رشد بالای مصرف گاز طبیعی را به همراه دارد و در سمت عرضه نیز محدودیت ظرفیت تولید گاز طبیعی به بحران گازی انجامیده است. بنابراین بهینه‌‌‌سازی گاز طبیعی باید در هر دو سمت تقاضا و عرضه گاز طبیعی لحاظ شود. در سمت تقاضا اصلاح قیمت گاز طبیعی اصلی‌‌‌ترین راهکاری است که باید اتخاذ شود، زیرا پایین بودن قیمت گاز طبیعی باعث شده است از این حامل انرژی استفاده بهینه صورت نگیرد. بنابراین واقعی‌‌‌تر کردن قیمت گاز تاثیر زیادی بر الگوهای مصرف و استفاده بهینه گاز خواهد داشت، همچنین نیازمند بهبود زیرساخت و تجهیزات از جمله نوسازی تجهیزات مصرفی مانند تعویض بخاری‌‌‌ها در بخش خانگی هستیم.

نیاز است در بخش خانگی که بزرگ‌ترین مصرف‌کننده گاز طبیعی در داخل است، اصلاحاتی در الگوی مصرف شکل گیرد؛ به این صورت که مصرف‌کنندگان گاز طبیعی در گروه‌‌‌های کم‌‌‌مصرف و پرمصرف طبقه‌‌‌بندی شوند، سپس از مصرف‌کنندگان پرمصرف هزینه بالاتری برای مصرف گاز طبیعی اخذ شود. این راهکار در کنار اصلاح قیمت گاز طبیعی که اصلی‌‌‌ترین راهکار است به بهبود مصرف خواهد انجامید. بهینه‌‌‌سازی گاز طبیعی در سمت عرضه باید از طریق تامین مالی پروژه‌‌‌های بالادستی انجام شود و با توجه به موفقیت‌‌‌آمیز نبودن پروژه‌‌‌های بالادستی گاز طبیعی در دست و عدم‌تامین مالی کافی توسط دولت، بنابراین دولت باید با ایجاد اطمینان کافی به بخش خصوصی تمرکز اصلی خود را به این بخش معطوف کرده و انگیزه لازم برای سرمایه‌گذاری در پروژه‌‌‌های بالادستی را ایجاد کند.

بعد از بخش خانگی و تجاری، نیروگاه‌‌‌ها بزرگ‌ترین مصرف‌کنندگان گاز طبیعی هستند و بخش زیادی از برق کشور توسط گاز طبیعی تامین می‌شود. اولویت دادن به استفاده از انرژی‌‌‌های تجدیدپذیر مانند انرژی خورشیدی به جای گاز طبیعی با توجه به پتانسیل بالا برای استفاده از انرژی‌‌‌های نو در داخل باید در دستور کار قرار گیرد. این اقدام باعث می‌شود بخش زیادی از گاز طبیعی به مصرف نرسد و بتوان از آن برای تولید کالاهایی با ارزش‌افزوده بالاتر -به‌‌‌طور مثال تبدیل گاز طبیعی به LNG و صادرات آن- دست یافت.

به‌طور کلی برای کاهش مصرف سوخت‌‌‌های فسیلی و تشویق به استفاده از انرژی‌‌‌های نو می‌‌‌توان بر روی مصرف سوخت‌‌‌های فسیلی مالیات وضع کرد و سپس همین مالیات را به صورت یارانه برای تولید انرژی‌‌‌های نو استفاده کرد.  به‌‌‌طور کلی قیمت گاز طبیعی اصلی‌‌‌ترین عاملی است که رفتار مصرف‌کننده را تحت‌تاثیر قرار می‌دهد. بنابراین اصلاح تدریجی قیمت گاز طبیعی متناسب با نرخ تورم در سمت تقاضا باید در دستور کار قرار گیرد و در نتیجه کاهش مصرف گاز در پی افزایش قیمت گاز، می‌‌‌توان مقدار گاز اضافی را صادر کرد و سپس با درآمد به‌دست‌آمده سرمایه‌گذاری برای توسعه میادین گازی انجام داد که تولید کالاهایی با ارزش‌افزوده بالاتر را به دنبال خواهد داشت. در شرایط کنونی اجرای چنین طرحی تنها با افزایش قیمت گاز طبیعی ممکن است محقق شود.

 

نظر شما