ابهام و نوسان؟

محمد‌سعید حیدری تحلیلگر ارشد بازار سرمایه

ابهام و نوسان؟

همه مخاطبان این روزنامه کم و بیش، خواسته یا ناخواسته در ارتباط با بازار ملک هستند و طی حدود چهارده سال‌اخیر که شاهد بیشترین نوسانات و رشد‌های نرخ دلار پس از دوران جنگ و انقلاب بودیم، همواره رشد دلار پیشران رشد بازار ملک بوده‌است. در ابتدای کار فاصله زمانی بین این دو وجود داشت و قابل‌توجه بود؛ فاصله بین رشد دلار و حرکت در بازار ملک، اما طی سال‌های اخیر این فاصله زمانی مرتب کمتر و کمتر ‌شد، به‌گونه‌ای که طی دو سه سال‌اخیر هر نوسانی در بازار ارز و رشد اندک نرخ‌ها، باعث رونق معاملات می‌‌شد؛ اما از حدود یک سال‌قبل به‌نظر می‌رسد این رابطه در حال قطع‌شدن است.

عده‌ای دلیل آن را رشد بیش از حد قیمت ملک و ناتوانی مطلق خانوارها در خرید ملک و مسکن می‌دانند، لذا از دید این تحلیلگران واقعا جایی برای رشد قیمت ملک و مسکن متناسب با نرخ دلار وجود ندارد، اما تحلیل دیگر در این رابطه افزایش ابهامات و سرعت شدید تغییرات اقتصادی، سیاسی و امنیتی در ایران و منطقه است که باعث می‌شود تمایل اشخاص به خرید دارایی کمتر‌نقدشونده‌ای مثل ملک کاهش یابد و بیشتر به‌دنبال دارایی‌های باشند که نقدپذیرتر بوده یا حتی بالاتر از آن پذیرش بین‌المللی داشته و قابل‌حمل و انتقال باشند(رمزارز، ارزهای خارجی، طلا و...) .

ابعاد ابهام

به‌خاطر محدودیت‌هایی که همه می‌دانیم، در مورد تمامی ابعاد ابهام و نااطمینانی نمی‌توان در اینجا صحبت کرد، اما این به‌معنای فراموش‌شدن آنها نیست، در ذیل سعی می‌شود برخی ابعاد آن برشمرده شود.

حامل‌های انرژی

این روزها به واسطه سرما یا آلودگی هوا بیش از نیمی از ادارات و موسسات اقتصادی در سراسر ایران تعطیل هستند و با سردتر‌شدن هوا معلوم نیست شرایط به چه شکلی پیش‌برود. عدم‌اطمینان در تامین حامل‌های انرژی برای صنایع و اشخاص پدیده‌ای است که در صورت عدم‌تحولات اساسی، به‌صورت قطعی  در سال‌های آتی تشدید می‌شود، تحت‌این شرایط یک سرمایه‌گذار منطقی چگونه می‌تواند سرمایه و توان خود را مصروف ایجاد واحدهای تولیدی کند که ممکن است به‌واسطه نبود انرژی حتی 50‌درصد ظرفیت خود نتواند کار کند و به نقطه سربه‌سری برسد و حتی به سودآوری دست‌یابند و اگر این شخص علاوه‌بر اندکی منطق، محافظه‌کاری نیز در تصمیمات خود داشته‌باشد نه‌تنها کار تولیدی جدیدی انجام نخواهد داد، بلکه حتی نسبت به خرید سهام شرکت‌های تولیدی حاضر در بازار سرمایه نیز اقدام نخواهد‌کرد.

تصمیمات اقتصادی

مشکلات اقتصادی باعث‌شده طی سال‌های اخیر سیاستگذار هزینه‌های جدیدی بر اشخاص حقیقی و حقوقی وارد کرده و تصمیمات جدید و خلق‌الساعه‌ای اتخاذ کند.افزایش مالیات‌ها، افزایش قیمت حامل‌های انرژی، افزایش بهره مالکانه معادن، کاهش سهمیه ارزی صنایع(به‌ویژه در حوزه دارو) و... گوشه‌ای از اقداماتی است که باعث کاهش حاشیه سود شرکت‌ها و حتی ازدست‌رفتن مزیت‌های رقابتی کشور در‌برابر همسایگان می‌شود.

رویکرد جدید قدرت‌های جهانی و منطقه‌ای نسبت به ایران در دوران ترامپ

تضعیف به‌ظاهر موقتی محور مقاومت و ادعای همکاری ایران با روسیه در جنگ اوکراین دو محور اصلی است که باعث می‌شود در دوره جدید ریاست‌جمهوری ترامپ، اروپا و آمریکا با قدرت و هماهنگی بیشتری در تقابل ‌با ایران ظاهر شوند(دوره قبل، هم قدرت کمتری قابل‌اعمال بود و هم اروپا روابط دوستانه‌تری با ایران داشت و هماهنگی کمتری با ترامپ از خود نشان می‌داد)، در طرف مقابل نیز روسیه به دلیل مشکلات جنگ اوکراین احتمالا تمایل بیشتری به استفاده از کارت ایران جهت خروج از بحران داشته و قاعدتا باید فشارهای بیشتری به ایران تحمیل کند که بزرگترین نتیجه آن عدم‌اطمینان بالا در ایجاد درآمدهای ارزی برای کشور است که در نهایت به ابهام و عدم‌اطمینان در سطح تورم و نرخ‌های ارز بین‌المللی و نوسانات حتی غیرقابل‌کنترل منجر می‌شود.

رشد ابهامات و ارزشمندتر‌شدن قدرت نقدشوندگی

در مقدمه یادداشت به وضعیت اخیر بازار ملک اشاره شد که حتی در تهران نیز شاهد قفل‌شدگی و رکود(به‌رغم رشد قابل‌توجه نرخ ارز) هستیم. به‌صورت طبیعی در شرایط عدم‌اطمینان دارایی‌های نقدشونده ارزشمندتر بوده، لذا با توجه به جمیع شرایط شرح داده‌شده در این یادداشت و سایر موارد، ابهامات سیاسی و اقتصادی در ایران و حتی منطقه بسیار بالا بوده، لذا طبیعی است دارایی‌های نقد شونده نظیر ارز، فلزات گرانبها و سهام اقبال بیشتری پیدا کنند.

خط قرمز ابهامات و نااطمینانی‌ها و اثر کاهنده بر نقدشوندگی

با وجود تمامی موارد گفته‌شده، زمانی‌که ابهام و نااطمینانی بیش از حد بالا رفت، از نقطه بحرانی(یک نقطه فرضی است که مشخصا قابل‌تعریف نیست) به‌جایی خواهیم رسید‌که حتی بسیاری از انواع دارایی‌های نقدشونده، دچار اختلال در عرضه و تقاضا شده و با برهم خوردن بازارهای مربوطه قدرت نقدشوندگی آنها رو به کاهش می‌رود و همین باعث افت سریع ارزش آنها می‌شود، در مورد بازار سرمایه نیز به‌رغم تمامی دلایل بنیادی که در یادداشت‌های قبلی مطرح شد و نشان می‌داد امکان رشدی فراتر از رشد نرخ ارز برای کلیت بازار سرمایه به سختی متصور است، رشد ابهام با کاهش نقدشونگی می‌تواند اثرات بدتری بر بازار سرمایه گذاشته و به مانند بازار مسکن و حتی بدتر از آن موجب افت قیمت دارایی‌ها در این بازار شود.

 

ارسال نظر