به جرات میتوانم بگویم که بهترین دوران طلایی بخش معدن ایران در زمانی بوده است که ما وزارتی داشتیم به نام وزارت معادن و فلزات که در زمان آقای محلوجی بود. آن زمان دوران طلایی معدن ایران بود. اما از زمانی که وزارتهای مختلف در یکدیگر ادغام شده و وزارتی شکل گرفت به نام صنعت معدن و تجارت، کارها دچار پیچیدگی شد.
اولا وزارت گری بر بخش معدن ضعیف شد و ارگانهای دیگری مانند منابع طبیعی در این بخش میدان داری کردند که خیلی از مشکلاتی که در بخش معدن به وجود آمد توسط ارگانی مثل منابع طبیعی به وجود آمد. منابع طبیعی مخالفتهایی به وجود آورد که بسیاری از معدنکاران ما را سرخورده کرد. در نتیجه اقتدار وزارت صنعت و معادن و فلزات از دست رفت و بیشترین آسیب متوجه بخش معدنکاری کشور شد. دومین موضوع این بود که در زمان صدرات آقای محلوجی و معادن و فلزات دیدگاه اصلی حمایت از بخش معدن بود. به طوری که تجهیزات و ماشینآلاتی در زمان آقای محلوجی وارد کشور و به بخش معدن داده شد که در هیچ دولتی چنین حمایتی از بخش معدن به وجود نیامد. نهایتا ماشینآلاتی که الان در بخش معادن فعالند ماشینهایی هستند که خیلی از آنها فرسودهاند و عمری بیشتر از ۲۵ سال دارند و همچنان درحال کارکردن هستند. این ماشینها هم استهلاک زیادی دارند و هم از راندمان پایینی برخوردار شدهاند. از آن زمان به بعد، وزرایی که سرکار آمدهاند اکثرا وزرای سیاسی بودهاند، نه وزرای تخصصی که براساس تخصصشان کار انجام دهند. امیدواریم به زودی بخش معدن مستقل شود و الحاقیهای که الان اعلام کردهاند اگر لایحه یک مقداری دستکاری شود و بتوانند در بخش معدن یک وزارت مستقل با ردیف بودجه مستقل تعیین کنند بسیار خوب خواهد شد. باید از بخش معدن حمایتهای لازم صورت گیرد. زیرا این بخش صنعتی یعنی معادن کشور موتور پیشران صنعت کشور است. البته منظور این نیست که بخش معدن میتواند جایگزین نفت شود؛ اما میتواند موتوری قوی برای پیشرفت صنعت کشور باشد و شکوفایی اقتصادی را به همراه بیاورد.
بنگاهداری دولت در بخش معدن آسیبهای فراوانی به این صنعت وارد کرده است. ولی به معادن بخش خصوصی و معادن کوچک مقیاس ضربههای بیشتری وارد شده است. این یک واقعیتی است که درحالحاضر وجود دارد. دولت معدنداری و مدیریت معادن بزرگ دست را باید به بخش خصوصی واگذار کند. این بهترین کار است که اگر اتفاق بیافتد برای بخش معدن بسیار خوب خواهد بود.
اول باید دید که معادن کوچک مقیاس اصلا برای چه تعطیل شدهاند؟ یکسری از معادن کوچک مقیاس ما به خاطر شرایط بد اقتصادی تعطیل شدهاند. اینکه چه زمانی شرایط تغییر کند و این معادن فعال شوند معلوم نیست. اما این معادن جای فعالیت دارند. اگر شرایط اقتصادی مناسب شود فعالیت این معادن هم صرفه اقتصادی خواهد داشت؛ اما با شرایط اقتصادی که درحالحاضر بر کشورمان حاکم است شاید مقرونبهصرفه نباشد. زیرا الان یک لودر قیمتی بالغ بر ۱۵ میلیارد تومان دارد و تعمیرات دستگاههای معدنکاری هم بسیار سرسامآور است. و از سوی دیگر هم تحریمهای که طی سالهای اخیر متحمل شدهایم به شرایط بد اقتصادی مان دامنزده است. برای همین موارد است که معادن کوچک غیرفعال شدهاند. البته به جز تحریم، خود تحریمی متولیان بخش معدن و صنعت کشور است که آسیب بیشتری به این صنعت زده است. معدنکار و فعال اقتصادی ما با مشکلاتی مواجه است که دیگر چنین مواردی در توانش نیست. اگر تحریمها و خودتحریمیها از بین برود بسیاری از معادن کوچک مقیاس ظرفیت بهروزرسانی خودشان را دارند. بخش دیگری که در خصوص معادن کوچک مقیاس وجود دارد که اکثرا معادن سنگ ساختمانی هستند این موضوع است که دسترسی به بازارهای جهانی برای آنها سخت است. بارها ما اعلام کردهایم که سنگ کوپ سفیری است برای سنگ فرآوری شده، اینها باید فعالیتی که میکنند و تولیدی که انجام میدهند تولیدشان به بازارهای جهانی عرضه شود تا بتوانند در بازارهای داخلی هم محصولات خودشان را عرضه کنند. باید از تجار و بازرگانان حمایت شود تا در کنار بخش معادن کوچک مقیاس فعال شوند. پس یکی از نیازهای دیگر این است که برای فعالیتهای بخش معادن کوچک مقیاس، باید حمایتهای خوبی از آنها صورت پذیرد. یعنی باید از تجار و بازرگانان حمایت شود که این مسئله هم دست وزارتخانه را میبوسد که از این افراد و از نمایشگاههای بینالمللی و فعالان حوزه معدن حمایت کند. زیرا این حمایتها باعث میشود که محصول معادن کوچک مقیاس در بازارهای جهانی عرضه شود.
متاسفانه یکی ازضربات که به بخش معدن وارد شده است از سیاسی بودن متولیان این بخش و غیرتخصصی بودنشان است. هیچکدام از وزرایی که در راس کار آمدهاند فعالان بخش معدنی و صنعتی نبودهاند. بلکه اینها افرادی سیاسی بودهاند که وارد این بخش شدهاند. این مسئله متاسفانه بزرگترین مشکلی است که درحالحاضر گریبان فعالان اقتصادی کشور در هر زمینهای را گرفته است. درخواستی که داریم از رئیسجمهوری این است که اولا کسی را برای صدرات بخش صنعت و معدن و تجارت معرفی کند که سابقه فعالیت صنعتی و معدنی داشته باشد. این هم میسر نمیشود مگر این که با تشکلهای صنعتی و معدنی رایزنی کنند و نظریات آنها را جویا شود. دومین موضوع این است که کسانی که در بخش مدیریت وزارت صنعت و معدن هستند به قانون مستمر فضای کسبوکار احترام بگذارند. در این قانون پیشبینی شده است که باید دولت برای تصمیمات خودش با تشکلهای معدنی و صنعتی و کلا تشکلهای ذیربط رایزنی کند و اقدام به صدور بخشنامه یا دستورالعمل کند. متاسفانه با گذشت بیش از ۱۲ سال از قانون بهبود فضای کسبوکار چنین چیزی را ما شاهد نیستیم. این یکی از بزرگترین دردهای ماست که بخشنامهای که صادر میکنند بلای جان ما میشود و بخشنامههای خلقالساعه به وجود میآید. این دو موضوع را اگر دولت در نظر بگیرد خدمت بزرگی کرده است. اگر کمکمان نمیکنند شری هم به بخش صنعت و معدن نرسانند.
یکی از موضوعات همین مسئلهای است که گریبان تمامی معادن را گرفته است. یکی اینکه تجهیزات کافی ندارند و به روز نیستند. مسئله دیگر هم معارضان محلی هستند. معارضان محلی هم برای بخش معدن بسیار مشکلساز بودهاند. من نمیدانم معدن مهدیآباد مشکلش چیست که به فعالیت اصلی خودش نتوانسته است دسترسی پیدا کند.