دست کوتاه نیروگاهها در انتخاب سوخت مصرفی
تامین سوخت برای نیروگاهها در سالهای اخیر به یکی از چالشهای اساسی کشور تبدیل شده است. این مساله در فصلهای سرد سال، بهویژه در زمستان، بیشتر به چشم میآید و البته باید توجه داشت که نوع سوخت مصرفی در نیروگاهها اساسا تحت اختیار وزارت نیرو نیست و این وزارتخانه بر نحوه تامین سوخت کنترل مستقیمی نداشته و تنها مسئول تامین برق و مدیریت تولید و توزیع آن است، در حالی که تامین سوخت نیروگاهها عمدتا به وزارت نفت و شرکت ملی گاز وابسته است.
به دلیل محدودیتهای ظرفیت استخراج و توزیع گاز طبیعی و افزایش مصرف در بخشهای مختلف از جمله بخش خانگی، صنعتی و تجاری، کشور با ناترازی گاز مواجه است. بر اساس آمارهای اخیر، میزان مصرف گاز طبیعی در ایران بهویژه در فصلهای سرد سال، بیش از ظرفیت تولید و تامین گاز کشور است. در ماههای سرد سال حدود ۸۰ تا ۸۵ درصد گاز تحویلی به خطوط لوله از سوی مشترکان خانگی و تجاری و صنایع غیرعمده، حملونقل و کشاورزی مصرف میشود، اما در همین زمان باید به بخشهای دیگر ازجمله صنایع عمده هم گازرسانی شود، به همین دلیل در ماههای سرد، روزانه حدود ۳۰۰ میلیون مترمکعب ناترازی ایجاد میشود، بنابراین باید سوخت جایگزین تحویل شود.
۶۰ درصد مخازن سوخت نیروگاهها خالی است
با توجه به ناترازی گاز، بسیاری از نیروگاههای کشور در تامین سوخت خود با مشکلاتی مواجه هستند، آنطور که مصطفی رجبی مشهدی - مدیر عامل توانیر گفته گازوییل تحویلی به نیروگاهها نسبت به سال گذشته حدود ۳۰ درصد کمتر شده و ۶۰ درصد مخازن سوخت نیروگاهها خالی است. تنها ۴۰ درصد از مخازن سوخت نیروگاهها پر است، نیروگاههای کشور در طول سال ۸۰ درصد از سوخت گاز، ۱۴ درصد از گازوییل و ۶ درصد از مازوت استفاده میکنند و در شرایط سرد شدن هوا و به تبع آن افزایش مصرف در بخش خانگی افزایش یابد، به میزان مصرف مازوت اضافه خواهد شد.
تبعات استفاده از سوخت دوم برای نیروگاهها
استفاده از سوخت دوم (نفت کوره و گازوئیل) برای نیروگاهها، در شرایط کمبود گاز طبیعی، میتواند پیامدهایی به دنبال داشته باشد، سوختهای جایگزین راندمان کمتری نسبت به گاز طبیعی دارند. این به معنای افزایش مصرف سوخت و هزینههای بالاتر برای تولید برق است. همچنین، سوختهای سنگینتر باعث ایجاد رسوبات و آسیب به تجهیزات نیروگاه میشوند که نیاز به تعمیرات و نگهداری را افزایش میدهد و هزینههای اضافی به سیستم تحمیل میکند.
گاز طبیعی از طریق خطوط لوله منتقل میشود و انتقال آن سادهتر و بهصرفهتر است. در مقابل، نفت کوره و گازوئیل نیاز به حملونقل توسط تانکرها و زیرساختهای ویژه برای ذخیرهسازی دارند که هزینهبر و زمانبر است. به همین دلیل، در شرایط بحرانی، تامین پایدار این سوختها میتواند چالشبرانگیز باشد. علاوهبر این سوختهای سنگین مانند نفت کوره، حاوی ناخالصیهایی هستند که میتوانند در سیستمهای احتراقی رسوب کنند و به تجهیزات آسیب بزنند. این موضوع منجر به کاهش عمر مفید تجهیزات و افزایش نیاز به تعمیرات مکرر میشود که هزینهها و زمان خرابی نیروگاهها را افزایش میدهد.
ناترازی گاز، دامنگیر وزارت نفت
از سوی دیگر وزارت نفت نیز تمایلی به انجام این کار ندارد چراکه تامین و توزیع سوخت دوم (نفت کوره و گازوئیل) نیازمند منابع اضافی و زیرساختهای بیشتری نسبت به گاز طبیعی است. وزارت نفت باید علاوه بر تولید و ذخیره این سوختها، امکانات حملونقل و زیرساختهای ذخیرهسازی بیشتری فراهم کند. این امر فشار مضاعفی بر وزارت نفت وارد کرده و موجب تخصیص منابع بیشتری برای پاسخگویی به نیازهای نیروگاهها میشود.
تولید، انتقال و توزیع سوخت دوم نسبت به گاز طبیعی هزینههای بیشتری دارد. برای مثال، انتقال نفت کوره و گازوئیل نیازمند استفاده از تانکرهای جادهای یا ریلی است که نسبت به خطوط لوله گرانتر و زمانبرتر است. همچنین نیاز به تدارک و نگهداری ذخایر بزرگتری از این سوختها هزینههای بیشتری را به وزارت نفت تحمیل میکند.
وزارت نفت برای تامین سوخت نیروگاهها در شرایط بحرانی، ممکن است مجبور به کاهش صادرات فرآوردههای نفتی شود. بهخصوص در زمانهایی که ذخایر سوخت در کشور محدود است، تامین نیازهای داخلی اولویت پیدا میکند و این موضوع ممکن است درآمدهای ارزی ناشی از صادرات را کاهش دهد. این کاهش صادرات در شرایطی که کشور به درآمدهای نفتی نیاز دارد، میتواند پیامدهای منفی اقتصادی داشته باشد.
ناترازی روزانه ۳۰۰ میلیون مترمکعب گاز در روزهای اوج مصرف
علاوه بر این با توجه به اینکه وزارت نفت مجبور است بخشی از منابع خود را به تامین سوختهای جایگزین برای نیروگاهها اختصاص دهد، ممکن است این مسئله باعث کاهش سرمایهگذاریها در توسعه میادین گازی شود. توسعه این میادین نیاز به سرمایهگذاریهای سنگینی دارد و تامین منابع مالی از سوی وزارت نفت برای این امر حیاتی است. محدودیت منابع و نیاز به تامین سوخت جایگزین میتواند اولویت سرمایهگذاریها را تغییر داده و در بلندمدت به تضعیف توانایی کشور در تامین پایدار گاز منجر شود.
استفاده از سوخت دوم برای نیروگاهها فشارهای اقتصادی، عملیاتی و زیستمحیطی قابلتوجهی بر وزارت نفت وارد میکند. وزارت نفت علاوه بر تحمل هزینههای اضافی، ممکن است با کاهش درآمدهای صادراتی، افزایش فشارهای بینالمللی و تغییر اولویتهای سرمایهگذاری مواجه شود اما به دلیل اینکه الویت وزارت نفت تامین گاز بخش خانگی است و اکنون نیز با ناترازی روزانه ۳۰۰ میلیون مترمکعب گاز در روزهای اوج مصرف مواجه هستیم چارهای جز این موضوع نیست.
راهحل چیست؟
برای کاهش وابستگی به سوخت دوم و مدیریت چالشهای مرتبط با تامین سوخت نیروگاهها، راهکارهایی وجود دارد که میتواند به بهبود شرایط کمک کند. افزایش بهرهوری و راندمان نیروگاهها، توسعه و بهبود زیرساختهای انتقال و توزیع گاز، مدیریت بهینه مصرف گاز در بخشهای مختلف، تنوعبخشی به منابع تولید برق، افزایش ذخیرهسازی گاز و سوخت دوم، توسعه میادین جدید گازی و سرمایهگذاری در تولید بیشتر گاز، ارتقاء سیستمهای مانیتورینگ و پیشبینی مصرف سوخت و هماهنگی بیشتر بین وزارت نیرو و نفت میتواند موثر باشد.
ارتقای راندمان نیروگاهها با استفاده از فناوریهای جدید و بهینهسازی تجهیزات میتواند مصرف سوخت را کاهش دهد. با این اقدام، نیاز به سوخت (چه گاز طبیعی و چه سوخت دوم) کمتر شده و بهرهوری انرژی افزایش مییابد. همچنین استفاده از نیروگاههای سیکل ترکیبی و فناوریهای تجدیدپذیر میتواند کمککننده باشد. همچنین سرمایهگذاری در خطوط لوله جدید و افزایش ظرفیت انتقال گاز به نقاط مختلف کشور بهویژه مناطق دورافتاده، میتواند تامین گاز نیروگاهها را تسهیل کند. این اقدام فشار بر استفاده از سوختهای جایگزین را کاهش داده و پایداری تامین گاز طبیعی را در فصلهای پیک مصرف تضمین میکند.
اجرای برنامههای بهینهسازی و مدیریت مصرف گاز در بخشهای خانگی، صنعتی و تجاری بهویژه در فصلهای سرد میتواند میزان گاز در دسترس برای نیروگاهها را افزایش دهد. سیاستهای تشویقی و فرهنگسازی برای کاهش مصرف انرژی در زمانهای پیک نیز به این امر کمک میکند. توسعه انرژیهای تجدیدپذیر مانند نیروگاههای خورشیدی و بادی میتواند وابستگی کشور به سوختهای فسیلی را کاهش دهد. با سرمایهگذاری در این منابع پاک، میتوان از فشار بر منابع گاز و سوخت دوم کاست. این اقدام علاوه بر کاهش آلودگی، به تنوع و امنیت بیشتر در تامین برق کمک میکند.
همچنین ایجاد زیرساختهای ذخیرهسازی گاز طبیعی در مقیاس بزرگ میتواند تامین پایدار گاز در فصلهای سرد را تضمین کند. همچنین ذخیرهسازی سوخت دوم بهصورت پیشگیرانه در نزدیکی نیروگاهها، باعث کاهش نیاز به حملونقل در شرایط بحرانی میشود. این اقدام در زمانهایی که مصرف گاز اوج میگیرد، میتواند به عنوان پشتیبانی فوری برای تامین سوخت مورد نیاز نیروگاهها عمل کند.
سرمایهگذاری در توسعه میادین گازی و افزایش ظرفیت تولید گاز داخلی یکی از راهکارهای اساسی برای حل مشکلات ناترازی گاز است. با توسعه میادین گازی جدید و افزایش تولید، میتوان به تامین پایدار گاز طبیعی در آینده امیدوار بود و نیاز به سوخت دوم را کاهش داد. استفاده از سیستمهای پیشرفته مدیریت و پیشبینی مصرف سوخت در نیروگاهها به وزارت نفت و نیرو کمک میکند که با پیشبینی دقیقتر میزان نیاز سوخت، برنامهریزی مناسبی برای تامین آن داشته باشند. این سیستمها میتوانند با تحلیل الگوهای مصرفی، از بحرانهای ناگهانی جلوگیری کنند.
بهطور کلی برقراری یک همکاری و هماهنگی نزدیک بین وزارت نیرو و وزارت نفت در زمینه تامین سوخت، برنامهریزی تولید برق، و مدیریت مصرف میتواند بسیاری از چالشهای مرتبط با سوخت دوم را کاهش دهد. این دو وزارتخانه میتوانند با همافزایی منابع و اطلاعات، برنامههای بهینهتری برای تامین و مدیریت سوخت نیروگاهها تنظیم کنند.
با اجرای این راهکارها، میتوان از وابستگی به سوختهای آلاینده کاست و تامین پایدار گاز طبیعی و برق را تضمین کرد. راهحلهای بلندمدت مانند توسعه انرژیهای تجدیدپذیر و میادین گازی جدید، و راهحلهای کوتاهمدت مانند افزایش راندمان و بهینهسازی مصرف، میتوانند در کاهش تبعات و مشکلات ناشی از استفاده از سوخت دوم موثر باشند.
از آنجا که تامین سوخت نیروگاهها بر عهده وزارت نفت است و وزارت نیرو توان تاثیرگذاری مستقیمی بر نوع سوخت مصرفی ندارد، این مساله نیازمند همکاری بیشتر بین دستگاههای مرتبط برای مدیریت بحران سوخت در کشور است. وزارت نیرو تلاش میکند تا با استفاده از ظرفیتهای خود به بهینهسازی مصرف و افزایش راندمان تولید برق بپردازد، اما در نهایت وابستگی به تامین سوخت توسط وزارت نفت و مشکلات ناشی از ناترازی گاز، چالشهای بزرگی را برای این وزارتخانه ایجاد میکند.