«روزگار معدن» نابرابری کشورها در مواجهه با مزایا و معایب معدنکاری را بررسی کرد:

عقبگرد معدنی

معدنکاری و محیط‌زیست؛۲ موضوعی هستند که همواره رودرروی هم قرار داشته‌اند. این کشمکش آنقدر جدی شده است که برخی طرفداران افراطی محیط‌زیست، خواستار پایان دادن به فعالیت‌های معدنی هستند، اما واقعیت این است که میزان نیاز بشر امروز به مواد معدنی به‌حدی افزایش پیدا کرده که تعطیلی معدنکاری خیالی واهی به‌نظر می‌رسد.

عقبگرد معدنی

معمولا تعریف چندان دقیقی از آسیب‌های زیست‌محیطی وجود ندارد و تعاریف موجود دراین باره باید تا حدود زیادی اصلاح شود. به‌عنوان‌مثال، خودروهای معمولی از بنزین استفاده می‌کنند و مصرف بنزین خودرو برقی صفر است، اما آلایندگی یک خودرو برقی لزوما کمتر از خودرو بنزینی نیست. خودروهای برقی با باتری لیتیومی کار می‌کنند و برای تولید لیتیوم و دیگر فلزات به‌کاررفته در خودروهای برقی، باید صدها تن ماده معدنی استخراج شود. طبق تحقیقات انجام‌شده در سال‌های اول فعالیت یک خودرو الکتریکی، میزان آلایندگی کلی، یعنی آلایندگی‌هایی که در فرآیند ساخت و استفاده از آن ایجاد شده است، کمتر از یک خودرو بنزینی نیست.

در بلندمدت هم، شاید میزان آلایندگی این خودروها کمتر از اتومبیل‌های فعلی باشد، اما هرگز صفر نخواهد شد. برخی کشورهای پیشرفته جهان که از امضاکنندگان معاهده زیست‌محیطی پاریس هستند، بر کاهش تولید کربن برای مثال با استفاده از خودروهای برقی تمرکز کرده‌اند، اما همزمان مواد معدنی موردنیاز خود را از کشورهای در حال توسعه تهیه می‌کنند.

در گزارش امروز روزگار معدن از محمدرضا خالصی، استاد دانشگاه و فعال معدن و انوشیروان دلیریان، کارشناس و فعال معدن پرسیدیم که «باتوجه به اینکه تبعات آلودگی در یک نقطه از زمین سراسر جهان را دربرمی‌گیرد، چگونه می‌توان این سیاست کشورهای پیشرفته را توجیه کرد؟

دیدگاه ملی یا جهانی

محمدرضا خالصی، استاد دانشگاه و فعال معدن: درست است که در ادبیات علمی گفته می‌شود اگر آلودگی‌هایی اتفاق بیفتد، برای کل زمین است و همه دنیا را آلوده می‌کند، اما واقعیت این است که همه کشورها، قومیت‌ها و ملیت‌های مختلف، لزوما چنین دیدگاهی ندارند. به‌عبارت‌دیگر، برای مثال کشوری مانند چین ممکن است در زمینه‌های گوناگونی، آلودگی‌های فراوانی ایجاد کند و صنایع آلاینده بسیاری داشته باشد تا بتواند به توسعه بیشتر برسد و سهم خود را در اقتصاد دنیا افزایش دهد. بنابراین، شاید باتوجه به جمعیت کثیر و سرزمین بزرگی که در اختیار دارد، از آلودگی چند شهر بزرگ خود بی‌تفاوت بگذرد و توجه چندانی به آن نکند و در کنار آن، بخش‌های بزرگی از سرزمین پاک و غیرآلوده داشته باشد. در عین حال، ممکن است کشور کوچکی در خاورمیانه همه مصیبت‌های گرمایش زمین را از جمله خشکسالی باران‌های سیل‌آسا، فرسایش خاک و مانند اینها را یک‌جا تجربه کند. همزمان ممکن است کشوری که در نزدیکی قطب واقع شده، از گرمایش زمین سود ببرد و آب شدن یخ‌ها نه‌تنها این کشور را زیر آب نبرد، بلکه حجم آب‌های شیرین آن کشور را افزایش دهد و منابع و ذخایر جدیدی در آن کشورها آشکار کند.

قانونی نانوشته

هرچند به‌درستی می‌دانیم که اگر زمین دچار گرمایش شود یا حجم آلاینده‌ها بیش از این افزایش یابد، همه اعضای جامعه جهانی آسیب می‌بینند، اما واقعیت این است که کشورها به‌صورت موضعی و ملی به این مشکل نگاه می‌کنند و متاسفانه حقیقت این است که بعضی از کشورها بیشتر و بعضی کمتر آسیب می‌بینند. این موضوع باعث شده است که براساس یک قرارداد نانوشته، بسیاری از کشورهای پیشرفته از این موضوع استقبال کنند که آلودگی‌های ناشی از تولید کربن در کشورهای دیگر اتفاق بیفتد. به‌عنوان مثال، خودروهای برقی یکی از این نمونه‌هاست، زیرا معدنکاری آن در کشورهای دیگری اتفاق می‌افتد و اگر برداشت لیتیوم، کبالت، نیکل و امثال آن، منجر به آلودگی می‌شود، در جای دیگری اتفاق می‌افتد. آب‌های سرزمین دیگری دچار آلودگی می‌شود و مردمان کشورهای دیگری آسیب می‌بینند، تولید انرژی آن هم اگر با سوخت هسته‌ای است یا سوخت پایدار یا دیگر انواع سوخت، جای دیگری اتفاق می‌افتد و در یک کشور مرفه اروپایی، فقط مردم از این محصول و پاکی آن استفاده می‌کنند و بهره‌مند می‌شوند. و در نهایت، وقتی می‌خواهند این خودرو را بازیافت کنند، آن را به جای دیگری می‌فرستند و در کشور دیگری بازیافت می‌کنند تا حتی عناصر بازیافتی آن هم در کشور خودشان دفن نشود. این دیدگاهی بسیار ناعادلانه است و جای بسی تاسف دارد که در بسیاری از مراودات جهانی سایه افکنده است. همان‌طور که همه موضوعات جهانی از ۲ منظر فقیر و غنی قابل‌بررسی است، در موضوع آلودگی هم فقیر و غنی وجود دارد. یعنی کشورهای مرفه، بهره بیشتری از مزایای برخورداری از طبیعت سالم می‌برند و ساکنان کشورهای فقیر یا در حال توسعه، زجر بیشتری از آلودگی محیط‌زیست می‌کشند و آسیب بیشتری می‌بینند. جالب است، بدانیم ۱.۲ میلیارد نفر از مردم فقیر، فقط یک درصد از منابع کره زمین را استفاده می‌کنند و در مقابل، یک میلیارد ثروتمند زمین، ۷۲ درصد منابع را به خود اختصاص می‌دهند.

با اینکه ما می‌دانیم خودروهای برقی نیازمند معدنکاری بیشتر است، می‌دانیم که رفاه بیشتر بشر، نیازمند معدنکاری بیشتر و استفاده بیشتر از طبیعت و کشاورزی بیشتر است و می‌دانیم معدنکاری، بیشتر مشکلات زیست‌محیطی زمین را افزایش می‌دهد، اما واقعیت این است که بشر نمی‌تواند عقبگرد کند و نمی‌تواند خود را به امکانات و رفاه ۱۰۰ سال پیش برگرداند و بنابراین ناچار است بین گزینه‌های بد و بدتر، گزینه اول را انتخاب کند و اگر معدنکاری بیشتر فلزات بتواند زمینه‌ای فراهم کند که معدنکاری سوخت‌های فسیلی کاهش پیدا کند و گرمایش زمین کمتر شود، به این ترتیب، برآیند آلودگی‌های زیست‌محیطی کمتر می‌شود و چاره‌ای نداریم جز اینکه به این سمت‌وسو حرکت کنیم.

تغییر در زاویه دید

انوشیروان دلیریان، کارشناس و فعال معدن: گفته شده است که بعضی کشورهای اروپایی، معدنکاری را در کشورهای خود به‌شدت کاهش داده‌اند، اما همزمان مواد معدنی موردنیاز خود را از دیگر کشورها به کشورهای در حال توسعه وارد می‌کنند، آیا این نقض غرض معاهدات برای حفاظت از محیط‌زیست نیست؟ من به این موضوع از زاویه دیگری نگاه می‌کنم. همان‌طور که گفته شد؛ مسائل زیست‌محیطی یک نقطه جغرافیایی را تحت‌تاثیر قرار نمی‌دهد و کل کره زمین را در بر می‌گیرد. به‌عبارت‌دیگر، آلودگی‌های محیط‌زیستی در مقیاس کشور یا قاره محدود نمی‌شود و در این زمینه، شاهد نوعی اثر پروانه‌ای هستیم و هر جا و هر نقطه‌ای از زمین را دچار آلودگی زیست‌محیطی کنیم، تاثیر آن را در کل کره زمین خواهیم دید. برای اینکه نگاه‌مان به این موضوع را تغییر دهیم، باید به مواردی اشاره کنیم.

یکی از مواردی که باید به آن اشاره کنیم، این است که همواره کشورهای پیشرفته از استانداردهای بالاتری در زمینه رعایت مسائل زیست‌محیطی نسبت به دیگر کشورها برخوردارند. اگر معیار کشورهای توسعه‌یافته را گروه ۷ یا حتی جی ۲۰ در نظر بگیریم، کشورهای پیشرفته بین ۷ تا ۲۰ منطقه در گوشه و کنار جهان هستند که در یک نگاه کلی می‌توان گفت که بیش از ۸۰ درصد این کشورها، استانداردهای بالای زیست‌محیطی را رعایت می‌کنند و ضوابط بسیار سختگیرانه‌ای نسبت به دیگر کشورها دارند. پس کشورهای پیشرفته دنیا نقش کمتری در آلودگی زیست‌محیطی کره زمین، در مقایسه با کشورهای در حال توسعه داشته‌اند.اما این استاندارد بالای محیط‌زیستی و نقش کمتر کشورهای پیشرفته را در آلودگی محیط‌زیست باید ناشی از این سیاست بدانیم که آنها صنایع آلاینده یا کثیف خود را به کشورهای در حال توسعه صادر می‌کنند تا معاهدات بین‌المللی را نقض نکنند.در حقیقت آنها این بار را بر شانه کشورهای دیگر قرار می‌دهند. به‌گمان‌من، این تفسیر درست نیست و برای اثبات دیدگاه خود چند دلیل می‌توانم ارائه کنم.

محدودیت ذخایر معدنی

نخستین دلیل این است که در چرخه معدنکاری که در واقع مادر دیگر صنایع است، تنها چند کشور معدود را می‌توان یافت که به‌واسطه پهناور بودن ویژگی‌های خاص زمین‌شناسی خود از انواع مواد معدنی برخوردارند. پس جریان و چرخه معدنکاری در سراسر دنیا به‌صورت کشوری و قاره‌ای نیست و شکلی جهانی دارد. از این‌رو برای مثال، بزرگ‌ترین تولیدکننده فولاد جهان که کشور چین است، به سنگ‌آهن برزیل و استرالیا وابسته است و همین‌طور درباره دیگر مواد معدنی، می‌توان موارد متعددی را برشمرد. خلاصه اینکه، به‌واسطه ذات و مقیاس صنعت معدنکاری نمی‌توان گفت کشورهای پیشرفته عامدانه از زیر بار مسئولیت تولیدات آلاینده فرار و آن را به کشورهای فقیر یا در حال توسعه واگذار می‌کنند، زیرا همان‌طور که گفته شد، آسیبی که به محیط‌زیست در هر جای کره زمین وارد شود، فقط محدود به آن نقطه نمی‌شود و تمام کشورهای کره زمین با تبعات آن روبه‌رو خواهند شد.

محافظت از ریه‌های زمین

می‌دانیم که جنگل‌ها ریه‌های کره زمین هستند و وسعت فضای سبز در قاره اروپا یا امریکای‌جنوبی یا در بعضی مناطق افریقا به‌مراتب بیشتر از سایر نقاط جهان است. بنابراین برای حفظ این ذخایر جهانی و گنجینه‌های طبیعی کره زمین، هزینه استخراج و استحصال و به‌طورکلی فعالیت معدنی بیشتر از سایر نقاط جهان و مناطقی است که به حالت خشک یا نیمه‌خشک هستند. مسئله دیگر، موضوع شرایط اقتصادی کشورها است. قدرت اقتصادی کشورهای پیشرفته موجب شده است که هزینه تولید مواد بیش از سایر کشورها باشد. به‌عنوان‌مثال، تولید گاز کشوری مانند عراق به‌مراتب ارزان‌تر از دیگر نقاط جهان است. در حالی که ایالات‌متحده‌امریکا، روسیه، ونزوئلا و.... هم صاحب ذخایر غنی نفت و گاز هستند.

پس مزیت اقتصادی در این میان نقش پررنگی ایفا می‌کند که ورای دیگر موضوعات مربوط به تولید صنعتی است. به‌گمان‌من، اگر روزی فناوری به جایی برسد که بتواند هزینه کمتری را به کشورهای پیشرفته تحمیل کند، میل و رغبت بیشتری خواهند داشت که خود نیازهای صنعت خود را تامین کنند تا اینکه با فراز و فرودهای بسیاری، آن را از کشورهای در حال توسعه بخرند و به این ترتیب، وابستگی صنعت کشورشان را به دیگر کشورها کاهش دهند.

بسیج چندملیتی

آلاینده‌های حاصل از فعالیت‌های معدنی به‌واسطه مقیاس و شرایط خاص خود یک شهر، کشور یا حتی قاره را تحت‌تاثیر قرار نمی‌دهند و کل جهان را درگیر می‌کنند و امروزه همگی شاهد تبعات گسترده تغییرات اقلیمی در جهان هستیم. از همین‌رو در کشورهای معدنی دنیا مانند برزیل، آرژانتین، استرالیا و... شرکت‌های چندملیتی معدنکاری و صنایع وابسته به آن را اختیار دارند و عملیات اجرایی را انجام می‌دهند و این نشان می‌دهد که معدنکاری امروزه در تمام زمینه‌ها به‌صورت انفرادی، تک‌بعدی و ملیتی نیست. بنابراین، می‌توان گفت معدنکاری امروزه عملیاتی بزرگ‌مقیاس و چندملیتی است و همه محاسبات، تحلیل‌ها، بررسی و اجرای آن زیرنظر متخصصان بین‌المللی انجام می‌شود. برای مثال اگر مشکلی برای سد باطله مواد معدنی در برزیل رخ دهد، کل جامعه معدنکاری در سراسر جهان برای مرتفع کردن این مشکل بسیج می‌شوند، زیرا تاثیرات آن فقط برای کشور برزیل و قاره امریکای‌جنوبی نیست یا اگر به‌واسطه تشدید گازهای گلخانه‌ای اتفاقی در اتمسفر استرالیا به‌وجودآید، فقط این کشور تاوان آن را نمی‌دهد و تمامی شرکت‌های چندملیتی با مجموعه‌ای از تخصص‌ها به موضوع ورود می‌کنند تا آن مشکل را مرتفع کنند.

تولید دانش و ابزار

خلاصه اینکه اگر این تصور وجود دارد که صنایع‌معدنی به‌واسطه آلایندگی بالای آنها به کشورهای در حال توسعه سپرده می‌شود، باید به این نکته هم توجه کنیم که فناوری و تکنولوژی روز که شرایط معدنکاری را نسبت به سال‌ها قبل به‌مراتب بهتر کرده، محصول کشورهای پیشرفته است و از سوی این کشورها ارائه شده است. همین‌طور، ماشین‌آلات پیشرفته را همین کشورها تولید کرده‌اند. پس به‌گمان‌من، نباید موضوع را به‌صورت صفر و یکی بررسی کرد، بلکه باید آن را فرآیندی تعاملی و رفت و برگشتی دانست. اگر ماده اولیه‌ای در جایی تولید می‌شود، برای اینکه با حداقل هزینه به بازار مصرف برسد، نیازمند تخصص و دانش است که بخش عمده‌ای از آن در کشورهای پیشرفته تولید می‌شود و در نتیجه، مواد اولیه معدنی با میزان تخریب کمتر برای استفاده تمام صنایع استحصال می‌شود. باز باید تاکید کرد که نباید معدنکاری را به‌صورت صنعتی محدود و کوچک‌مقیاس در اشل محدوده کشور یا یک قاره دید. چرخه معدنکاری وسعت بسیاری دارد و کشورها به‌واسطه میزان مصرف مواد معدنی و نیاز به این مواد، باید وارد تعاملات بین‌المللی شوند.

سخن پایانی

اصل اساسی کنشگران محیط‌زیست یا اصول توسعه پایدار که امروزه درباره آن صحبت می‌شود، ناظر به این است که همه فعالیت‌های اقتصادی بشری باید تداوم داشته باشد، اما شرط و شروط و پیش‌زمینه‌هایی برای آن لازم است که باتوجه به شرایط وخیم اقلیمی باید عزمی جهانی برای تغییر این وضعیت جزم شود.

شهریار خادمی
شهریار خادمی
وبلاگ‌نویس translator reporter نویسنده
ارسال نظر