همین مسائل و برخی بخشنامهها در حوزه صادرات محصولات معدنی موجب شد زنجیره فولاد به یکدیگر وصل نباشد و ما شاهد از هم گسیختگی این زنجیره با ارزش معدنی باشیم. در ادامه گفتوگوی بازار با مجید سروش با دبیر اتحادیه تولیدکنندگان و صادرکنندگان محصولات معدنی ایران به شرح زیراست.
براساس اصول اقتصادی، هر بخشی از زنجیره به میزان ارزشافزودهای که ایجاد میکند این است که باید همه در منافع آن شریک باشند. آن چیزی که باعث میشود زنجیره فولاد تناسب داشته باشد و سرمایهگذاری در آن به درستی انجام گیرد و کشور از مواهب آن بهرهمند شود این است که براساس اصول اقتصادی، هر بخشی از زنجیره به میزان ارزش افزودهای که ایجاد میکند این است که باید همه در منافع آن شریک باشند. زیرا عدم توازن در زنجیره فولاد آسیبهای زیادی را به این بخش مهم صنعتی و معدنی وارد میکند که در نهایت جبرانناپذیر خواهد بود.
قیمتگذاری دستوری باعث شد منافع زنجیره در یک حلقه از زنجیره فولاد متمرکز شود و سرمایهها از دیگر بخشهای زنجیره فولاد به یک بخش سرازیرشود. یعنی بخشی که مورد حمایت قرار گرفته است پیشرفت بیشتری میکند و به سایر بخشها بیتوجهی میشود. در نتیجه این مسئله توازن زنجیره را ازبین میبرد. البته حمایتهای اینگونه شاید در کوتاهمدت اثر مثبتی که سیاستگذار به دنبال آن است را برجای بگذارد؛ اما در بلندمدت باعث میشود که ما انباشت تقاضا یا انباشت عرضه را در یک بخش داشته باشیم. کما اینکه الان میبینید حجم زیادی از گندله در داخل وجود دارد، ولی نه در داخل کشور مشتری دارد و نه جنبه صادراتی پیدا کرده و این مسئله به دلیل دخالتهای دستوری است که در بازار ایجاد شده است. اگر دخالتهای دستوری در بازار انجام نمیشد سرمایهگذاری بر اساس منافع افراد و سهمشان از ارزشافزوده صورت میگرفت و میتوانست تاثیرات بهتری بر اقتصاد کشور بگذارد و در نهایت زنجیره فولاد هم از مزایای آن بهرهمند میشد. دوم اینکه محدودیتهای تجاری لغو میشد و هر مرحلهای از زنجیره ارزش که اضافه عرضه یا اضافه تقاضا داشت میتوانست کمبود یا مازاد خودش را از بازار بینالمللی تامین یا عرضه کند. یعنی اگر که ما مازاد گندلهای داریم در آن زمانی که بازارش وجود داشت عوارض صادراتی وضع کردیم و نگذاشتیم این محصول صادر شود. در نتیجه منافع کشور به خاطر این مسئله ازبین رفت و باعث شد رقمی که قرار بود وارد کشور شود از بین برود. یعنی سود زیادی که براساس صادرات محصولات معدنی قرار بود نصیب کشور شود با وضع عوارض صادراتی از بین رفت و کشور از سود فراوانی بینصیب ماند. از سوی دیگر هم نگهداری گندله هم هزینه بر است و هم اینکه به آن محصول در گذر زمان آسیب وارد میشود. بنابراین بستههایی که با مقررات برای کار ایجاد میکنیم به کل زنجیره آسیب وارد میکند. بهترین روش این است که ما ازدخالت دستوری در بازار اجتناب کنیم.
آماری که در حوزه سرمایهگذاری معدن در بخش سنگ آهن وجود دارد این است که سرمایهگذاری در بخش اکتشاف معادن به شدت کاهش یافته است. دلیلش همین دخالتهای دستوری است که باعث شده اکتشاف در معدن نسبت به سایر بخشها کاهش پیدا کند. زیرا این موارد باعث شده که سرمایهگذاران علاقهای به سرمایهگذاری در این بخشها نداشته باشند. بسیاری از مدیران صنایع فولادی کشور دولتی هستند و سمتهای چهارساله و کوتاهمدت دارند. خیلی دنبال این موضوع نیستند که بخواهند توازن را در زنجیره فولاد ایجاد کنند. بنابراین باید دخالت دستوری را در بازار به حداقل برسانند تا کمتر به بخشهای مختلف صنایع و معادن ضربه وارد شود. درست است که در نگاه اول ما برای حمایت از پاییندست فولاد اینکارها انجام شد تا ارزان به فولادیها برسد. اما اینکار باعث میشود که ما به زودی کمبود سنگآهن را شاهد باشیم. همچنین خود حلقههای زنجیره فولاد بیشترین ضربه را شاهد بودند. بسیاری از مدیران صنایع فولادی کشور دولتی هستند و سمتهای چهارساله و کوتاهمدت دارند. خیلی دنبال این موضوع نیستند که بخواهند توازن را در زنجیره فولاد ایجاد کنند. بنابراین باید دخالت دستوری را در بازار به حداقل برسانند تا کمتر به بخشهای مختلف صنایع و معادن ضربه وارد شود.